تحقیق

/tahqiq/

مترادف تحقیق: بررسی، پژوهش، تتبع، تفحص، کندوکاو، مطالعه، استفسار، استنطاق، رسیدگی، غوررسی، کاوش، وارسی، بررسی کردن، پژوهیدن، پژوهش کردن

برابر پارسی: پژوهش، جستجو، بازجویی، بررسی، رسیدگی

معنی انگلیسی:
disquisition, inquiry, investigation, research, study, verification, inquest

لغت نامه دهخدا

تحقیق. [ ت َ ] ( ع مص ) حقیقت کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || درست کردن. ( دهار ).درست و راست کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || رسیدگی و وارسی کردن. ( ناظم الاطباء ). به کنه مطلب رسیدن و واقع چیزی را بدست آوردن.( فرهنگ نظام ). || بدانستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). درست بدانستن. ( دهار ). بدانستن و تصدیق کردن قولی را. ( منتهی الارب ). تصدیق کردن قول یا گمانی را. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ) :
تحقیق سخنگوی نخیزد ز سخن دزد
کف بر سر بحر آیدپیدا نه به پایاب.
خاقانی.
این شرط مهربانی و تحقیق دوستی است
کز بهر دوستان بری از دشمنان جفا.
سعدی.
|| واجب کردن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). واجب کردن و تأکید و اثبات کردن چیزی را. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). اثبات المسئلة بدلیلها. ( تعریفات ). در عرف اهل علم ، اثبات مسأله به دلیل است ، چنانکه تدقیق اثبات دلیل است به دلیل. ( کشاف اصطلاحات الفنون ) ( از فرهنگ نظام ). || تحقق بخشیدن. برآوردن. روا کردن : سلطان ایشان را با تحقیق امانی و انجاز مباغی و تشریفات گرانمایه پادشاهانه بازگردانید. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 335 ). || تعمق کردن در علوم و ادبیات : با او مناظره کرد، لفظ او را بر محک امتحان عیاری نیافت و سخن او را در تحقیق اعتباری ندید. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 400 ). || در نزد قراء،اعطاء حق هر حرفی است بدان. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). || در نزد صوفیه ، ظهور حق است در صور اسماء الهی. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). || ( اِمص ، اِ ) حکمت و عرفان :
نه تحقیق گفت و نه وعظ و نه زهد
که حرفی ندانست از آن عنصری.
خاقانی.
گشادند از درون جان در تحقیق سعدی را
چو اندر قفل گردون زد کلید صبح دندانه.
سعدی.
- از روی تحقیق ؛ براستی. بدون تردید و شک. بی گمان. به تحقیق :
نه مرد است آن به نزدیک خردمند
که با پیل دمان پیکارجوید
بلی مرد آن کس است از روی تحقیق
که چون خشم آیدش باطل نگوید.
سعدی ( گلستان ).
- اهل تحقیق ؛ فیلسوفان و مجتهدین. ( ناظم الاطباء ). اهل حقیقت و راستی و درستی. مردمی که جویای حقیقت و راستی باشند. فرزانگان و آزادگان. اهل حکمت و عرفان : تا به حلقه اهل تحقیق درآمد. ( گلستان ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

حقیقت پیداکردن، بحقیقت پیوستن، راست ودرست شدن ، به حقیقت امری رسیدگی کردن، رسیدگی وبازجویی
۱-( مصدر )درست کردن رسیدن بر رسیدن پژوهیدن . ۲- ( اسم ) پژوهش رسیدگی . بررسی مطالعه . ۳- حقیقت واقعیت . جمع : تحقیقات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - درست کردن . ۲ - درستی امری را بررسی کردن .

فرهنگ عمید

۱. پژوهش.
۲. (اسم ) جزوه، دفتر و مانند این ها که چگونگی و مراحل انجام و نتیجه پژوهش در آن نوشته می شود.
۳. بازجویی کردن، کسب اطلاع کردن.
۴. [قدیمی] راستی، درستی.
۵. [قدیمی] حقیقت جویی، حکمت.

واژه نامه بختیاریکا

ته کَونی ( ته کاوی ) ؛ دیندا گِری؛ سُک؛ سُک پینی؛ رُنج

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تحقیق (ابهام زدایی). واژه تحقیق ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تحقیق (قرائت)، ادای درست حروف از جهت مخارج و صفات ویژه آن ها• تحقیق (فلسفه و عرفان)، اصطلاحی در منطق فلسفه و عرفان
...

[ویکی فقه] تحقیق (فلسفه و عرفان). تحقیق، اصطلاحی در منطق، فلسفه و عرفان می باشد.
تحقیق در لغت به معنای تصدیق کردن و درست دانستن، به کنه مطلب رسیدن و واقع چیزی را به دست آوردن و نیز به معنای رسیدگی و وارسی کردن است، و سخن محقَّق یعنی سخن درست و استوار در فلسفه و عرفان، علاوه بر اصطلاح تحقیق، اصطلاح تحقق نیز آمده است. تحقیق در فلسفه معنایی معرفت شناختی دارد که به مقام اثبات مربوط می شود و تحقق واجد معنایی وجودشناختی است که به مقام ثبوت راجع است. در فلسفه این دو مقام از یکدیگر تفکیک شد، لذا تحقیق (به معنای اثبات) از تحقق (به معنای ثبوت) متمایز است. اما در عرفان این دو معنای معرفت شناختی و وجودشناختی بر یکدیگر منطبق است؛ به همین دلیل در متون عرفانی میان تحقیق و تحقق تفکیک و تمایزی دیده نمی شود.در فلسفه و منطق و در عرف اهل علم، تحقیق به معنای اثبات مسئله با دلیل آن است. مراد از مسئله یا مسائل یکی از اجزای سه گانه علوم، در کنار موضوع و مبادی، است و عبارت است از قضایایی که در هر علم از آن ها بحث می شود و غایت آن علم، اثباتِ برهانیِ محمولاتی برای موضوعات آن قضایاست. ابن سینا می گوید که تحقیق به این معنا محتاج شناخت مفردات مسئله است. خواجه نصیرالدین طوسی نیز تحقیق را اثبات علمی معنا می کند. از همین رو برخی فیلسوفان و عالمان مسلمان تحقیق را در کنار برهان و گاه مترادف با آن آورده اند.
واژه های مقابل تحقیق
تحقیق در برابر تقلید و اقناع و شک نیز به کار رفته است مثلاً خواجه نصیرالدین طوسی غرض از فن خطابت را اقناع می داند نه تحقیق مطلق، و می گوید که از این صناعت نباید انتظار تحقیق داشت. تقابل تحقیق و تقلید، گاه در مکتوبات عرفانی هم به چشم می خورد. مولوی علم تحقیقی را مقابل علم تقلیدی می داند و می گوید که علم تقلیدی برای فروش (خودنمایی) و به دنبال بازار و مشتری دنیوی است، اما خریدار علم تحقیقی خداوند است. ناصرخسرو در بحثی کلامی پس از گزارش آرای متکلمان معتزلی در باب توحید، با این رأی ایشان که در شناخت خداوند تقلید باطل است، مخالفت می کند. وی با تفاوت نهادن میان تقلید و عادت، و بیان مراد خویش از تقلید، بر آن است که تقلید مقدمه تحقیق و توحید است و هرکه تقلید را نپذیرد به تحقیق نمی رسد.
تحقیق برای نشان دادن حقانیت مدعا
غزالی در رد اقوال و تأویلات باطنیه از شیوة «ابطال و معارضه و تحقیق» استفاده می کند. آنگونه که از سیاق سخنان وی استنباط می شود، ابطال نشان دادن این است که خصم دلیلی بر مدعای خویش ندارد، معارضه رد اقوال فاسد با تمسک به اقوال فاسد دیگر است، اما تحقیق اقامه دلایل نقضی علیه مدعای حریف است. از تعبیر «تحقیق حق و ابطال باطل» که صدرالدین شیرازی به کار برده است نیز چنین استنباط می شود که از معانیِ تحقیق، نشان دادن حقانیتِ مدعاست.
بکارگیری تحقیق در زمینه های مختلف متون اسلامی
...

[ویکی فقه] تحقیق (قرائت). تحقیق (قرائت)، ادای درست حروف از جهت مخارج و صفات ویژه آن ها است.
«تحقیق» در لغت به معنای نهایت دقت در ادای حق هر چیزی یا رسیدن به حقیقت و نهایت شان آن، و در اصطلاح، رعایت مخارج و صفات ویژه هریک از حروف و ادای درست آن ها است.
رعایت کردن محل وصل و وقف
در تحقیق، محل وقف و وصل، تانی و شمرده خوانی باید رعایت شود. امتیاز تحقیق سبب شده است تا این گونه قرائت را برای نوآموزان و متعلمان قرآن سفارش کنند.
فرق بین ترتیل و تاویل
قرائت قرآن مستحب است به صورت ترتیل باشد، و فرق بین ترتیل و تاویل این است که تحقیق، برای تمرین و تعلیم است، ولی ترتیل برای تدبر و تفکر و استنباط است؛ پس، هر تحقیقی ترتیل است؛ اما هر ترتیلی تحقیق نیست.
تحدیر و تدویر
...

مترادف ها

verification (اسم)
تصدیق، تایید، تحقیق، رسیدگی، ممیزی، مقابله، باز بینی

scholarship (اسم)
مستمری، تحقیق، فضیلت، دانش، فضل وکمال، کمک هزینه دانشجویی

probe (اسم)
کاوش، میله، تحقیق، رسیدگی، مسبار، جستجو، کاوشگر، میله استحکام، اکتشاف جدید، سنبه جراحی

research (اسم)
کاوش، تحقیق، تفحص، جستجو، تجسس، پژوهش، تتبع

rummage (اسم)
اشفتگی، کاوش، اغتشاش، تحقیق، جستجو، بازرسی کشتی

quest (اسم)
طلب، تحقیق، باز جویی، جستجو، جویش

ascertainment (اسم)
اثبات، تحقیق

investigation (اسم)
تحقیق، رسیدگی، باز جویی، سراغ

inquiry (اسم)
تحقیق، رسیدگی، باز جویی، سراغ، خبر گیری، جستار، پرس و جو، استعلام، پرسش، استفسار، سئوال

scrutiny (اسم)
تحقیق، رسیدگی، موشکافی، بررسی، بررسی دقیق، مداقه

fishing expedition (اسم)
تحقیق، استنطاق، بازپرسی قانونی

disquisition (اسم)
مقاله، تحقیق، تفحص، جستجو

فارسی به عربی

بحث , تحقیق , زمالة ، استطلاع

پیشنهاد کاربران

تحقق وتحقیق:راست یابی ودرست یابی، حق یابی.
راست یابی ، درست یابی:تحقیق
حق یابی:درست یابی، راست یابی.
مطالعه
🇮🇷 واژه ی برنهاده: پژوهش 🇮🇷
هُدجویی
معنی تحقیق
جستجو

probe
متدلوژی
تحقیق درباره ایران
پژوهش
این واژه اربی است و پارسی آن اینهاست:
وامو vãmo ( گیلکی )
ویدا vidã ( اوستایی )
مِنائیچ menãïĉ ( اوستایی: مِنائیچا menãïĉã )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس