تجلی خدا در قران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تجلی خدا در قرآن. قرآن کریم «تجلی» ذات پاک الهی است، زیرا قرآن، مقام پوشیده و پنهانی دارد که نه تنها کوه تحمل آن را ندارد، بلکه تمام سلسله ی افراشته ی کوه ها و مجموعه ی آسمانها و زمین، از حمل آن ناتوانند.
خداوند سبحان، عظمت قرآن را با تمثیلی چنین بیان می فرماید: «لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیة الله و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون» یعنی، اگر ما این قرآن را بر کوه نازل می کردیم، کوه با همه ی استحکامش، توان تحمل آن را نمی داشت و از ترس و هراس خداوندی که گوینده ی این کلام آسمانی است، متلاشی می شد. اینکه کوه استوار، توان تحمل قرآن را ندارد، برای آن است که قرآن کریم، «تجلی» ذات اقدس اله است.
تجلی خدا بر کوه
در ماجرای میقات حضرت موسی و تکلم خدای سبحان با او، آنگاه که موسی (علیه السّلام) دیدن خدا را از او تقاضا نمود، و خدای سبحان در جواب او فرمود: تو هرگز مرا نمی بینی ولیکن به کوه بنگر که اگر بر جای خود برقرار ماند، تو نیز مرا خواهی دید. آنگاه که خداوند بر کوه «تجلی» نمود، کوه را متلاشی ساخت: «و لما جاء موسی لمیقاتنا و کلمه ربه قال رب ارنی انظر الیک قال لن ترانی و لکن انظر الی الجبل فان استقر مکانه فسوف ترانی فلما تجلی ربه للجبل جعله دکا و خر موسی صعقا» کوه اگر چه می تواند در نهان خود معدن بپروراند، و اگرچه می تواند در سینه ی ژرفش، سرمای سنگین یخها و برفها و تگرگها را تحمل کند، اگر چه می تواند در دامن خود، سیل خروشان را تحمل نماید، و اگر چه کوهها، میخهای زمین هستند: «و الجبال اوتادا» ، ولی تحمل «تجلی» و وحی ویژه ی خداوند را ندارند و ثقیل و سنگین بودن قرآن نیز که فرمود: «انا سنلقی علیک قولا ثقیلا؛ چرا که ما به زودی سخن سنگین به تو القا خواهیم کرد.» برای همین جهت است.
تجلی در کلام امیر المومنین
در این زمینه امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در نهج البلاغه می فرماید: «فتجلی لهم سبحانه فی کتابه من غیر ان یکونوا راوه؛ یعنی خداوند متعال در کتابش برای مردم «تجلی» کرده، بدون آنکه بتوانند او را ببینند.»روایتی نیز از امام ششم (علیه السّلام) به همین مضمون آمده است که: «لقد تجلی الله لخلقه فی کلامه ولکنهم لا یبصرون؛ خداوند تجلی کرد برای خلقش در قرآن ولی مردم نمی بینند.» که این بیان نورانی، تعبیر دیگری است از مضمون سخن علوی (علیه السّلام). بنابراین، اگر کوه توان دریافت و تحمل قرآن را ندارد، برای آن است که قرآن کریم «تجلی» ذات پاک الهی است. و این تمثیل که در عظمت قرآن آمده، بیان حد متوسط قرآن است؛ زیرا قرآن، مقام پوشیده و پنهانی دارد که نه تنها کوه تحمل آن را ندارد، بلکه تمام سلسله ی افراشته ی کوه ها و مجموعه ی آسمانها و زمین، از حمل آن ناتوانند که فرمود: «انا عرضنا الامانة علی السماوات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا؛ ما امانت (تعهد، تکلیف و ولایت الهی) را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سربرتافتند، و از آن هراسیدند، اما انسان آن را بر دوش کشید، او بسیار ظالم و جاهل بود، (چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد).» امانت قرآن را کسی جز انسان نمی تواند حمل کند، لذا روزی که حقیقت قرآن ظهور کند: «یوم یاتی تاویله؛ آن روز که تاویل آنها فرا رسد.» بساط گسترده ی آسمانها برچیده می شود و مجموعه ی نظام موجود، به نظام دیگری تبدیل می گردد: «یوم تبدل الارض غیر الارض و السماوات و برزوا لله الواحد القهار؛ در آن روز که این زمین به زمین دیگر، و آسمانها (به آسمان های دیگر) مبدل می شود، و آنان در پیشگاه خداوند واحد قهار ظاهر می گردند.» البته برای امانت الهی، مصادیق گوناگونی یاد شد، لیکن کاملترین آنها حقیقت قرآن کریم می باشد. لازم است توجه شود که حفظ امانت و ادای متاع امانی به امانت گذار و پرهیز از خیانت در آن، کاری است بس دشوار و حضرت علی (علیه السّلام)، تحمل امانت حقوقی و مالی و ادای آن را مصداق آیه ی مزبور دانست و محتوای آیه ی یاد شده را بر آن تطبیق فرموده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس