تجافیف

لغت نامه دهخدا

تجافیف. [ ت َ ] ( ع اِ ) ج ِ تِجفاف. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). برگستوان و خفتان ها. ( از آنندراج ): چهل مربط فیل در محاذات مجلس او بداشتندبا تجافیف مُشهر. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 ص 333 ).

فرهنگ عمید

= تجفاف

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَجافیف پوششی است که شکوفه و غنچه را از آفات حفظ می کند.
تَجْفافْ (به کسر و فتح اوّل) از مادّه جَفَّ یا جُفَّ و جمع آن تجافیف است. جُف یعنی غلاف شکوفه خرما، پوست غنچه نا شکفته. پوششی است که شکوفه و غنچه را از آفات حفظ می کند.جَفّفَ الفرس یعنی به اسب تجفاف پوشاند.
تعریف تجفاف
تَجْفافْ یعنی برگستوان (پوششی که جنگاوران قدیم به هنگام جنگ می پوشیدند) مانند زره و پوششی که در قدیم به هنگام جنگ بر روی اسب می افکندند. تا از مجروح شدن در امان باشد.در آداب جنگ آمده است که هنگام حمله به دشمن ابتدا نیروهایی که زره کامل پوشیده اند (خود و مرکبشان زرهی است) به دشمن حمله کنند و پس از آن دیگر نیروها به حمله دست زنند.

پیشنهاد کاربران

بپرس