تبعید
/tab~id/
مترادف تبعید: اخراج، جلای وطن، راندن، طرد، نفی بلد، دور کردن، طرد کردن، تغریب
برابر پارسی: دورکردن، بیرون کردن، دور کردن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) دور کردن راندن ( از شهر و جایی ) . ۲- ( اسم ) نفی بلد. جمع : تبعیدات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. دور کردن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تبعید (تَغْریب؛ نَفی بَلَد) یعنی بیرون کردن بزه کار از محلّ زندگی یا محلّ ارتکاب بزه و یا محلّ اجرای حد که از آن در باب حدود سخن رفته است.
تبعید، از ریشه «ب ـ ع ـ د» و در لغت به معنای دور کردن است.
معنای اصطلاحی تبعید
این واژه در زبان فارسی در اصطلاح فقه و حقوق عبارت است از بیرون کردن مجرم از محل ارتکاب جرم یا اقامت گاه وی و به تعبیر دیگر، مجازاتی است که به موجب آن فرد مجرم از اقامت در وطن و شهر خود ممنوع شده، برای مدتی معین به سکونت در محلی دیگر محکوم گردد. این اصطلاح ظاهراً پس از مشروطه در ایران رواج یافته و امروزه در متون قانونی بسیار متداول است.
کاربرد تبعید در متون فقهی
در متون فقهی کاربرد دو اصطلاح «تغریب» و «نفی» (یا نفی بلد) به همین معنا بسیار شایع تر بوده است.
تبعید در یونان باستان
...
تبعید، از ریشه «ب ـ ع ـ د» و در لغت به معنای دور کردن است.
معنای اصطلاحی تبعید
این واژه در زبان فارسی در اصطلاح فقه و حقوق عبارت است از بیرون کردن مجرم از محل ارتکاب جرم یا اقامت گاه وی و به تعبیر دیگر، مجازاتی است که به موجب آن فرد مجرم از اقامت در وطن و شهر خود ممنوع شده، برای مدتی معین به سکونت در محلی دیگر محکوم گردد. این اصطلاح ظاهراً پس از مشروطه در ایران رواج یافته و امروزه در متون قانونی بسیار متداول است.
کاربرد تبعید در متون فقهی
در متون فقهی کاربرد دو اصطلاح «تغریب» و «نفی» (یا نفی بلد) به همین معنا بسیار شایع تر بوده است.
تبعید در یونان باستان
...
wikifeqh: نفی_بلد
[ویکی فقه] تبعید (قرآن). تبعید، بیرون راندن مجرم از محل ارتکاب بزه یا از اقامتگاه وی است، که غالبا در قدیم یکی بوده است.
تبعید، از ریشه «ب ـ ع ـ د» و در لغت به معنای دور کردن است.
تبعید در اصطلاح
تبعید در اصطلاح یعنی بیرون راندن کسی از شهر یا آبادی معین به نقطۀ دیگر از کشور است که غالبا به صورت اقامت اجباری در نقطۀ معین یا ممنوعیت از اقامت در محل معین اعمال می گردد. اجبار کردن شخصی توسط یک حکومت برای زندگی در یک محل خاص را تبعید می نامند. در زمان تبعید شخص باید خود را به طور دائم به مقامات تعیین شده معرفی کند و نباید در تمام مدت زمان تبعید اقدام به ترک محل تبعید نماید.
تبعیدگاه
مرکز یا مؤسس های است که از طرف دولت به منظور نگهداری مجرمین به عادت یا افراد شرور تاسیس گردیده است.
تبعیدی
...
تبعید، از ریشه «ب ـ ع ـ د» و در لغت به معنای دور کردن است.
تبعید در اصطلاح
تبعید در اصطلاح یعنی بیرون راندن کسی از شهر یا آبادی معین به نقطۀ دیگر از کشور است که غالبا به صورت اقامت اجباری در نقطۀ معین یا ممنوعیت از اقامت در محل معین اعمال می گردد. اجبار کردن شخصی توسط یک حکومت برای زندگی در یک محل خاص را تبعید می نامند. در زمان تبعید شخص باید خود را به طور دائم به مقامات تعیین شده معرفی کند و نباید در تمام مدت زمان تبعید اقدام به ترک محل تبعید نماید.
تبعیدگاه
مرکز یا مؤسس های است که از طرف دولت به منظور نگهداری مجرمین به عادت یا افراد شرور تاسیس گردیده است.
تبعیدی
...
wikifeqh: تبعید_(قرآن)
دانشنامه عمومی
تبعید (فیلم ۱۹۱۴). تبعید ( مجاری: A tolonc ) یک فیلم صامت مجارستانی به کارگردانی مایکل کورتیز است که در سال ۱۹۱۴ منتشر شد.
wiki: تبعید (فیلم ۱۹۱۴)
تبعید (فیلم ۱۹۴۷). تبعید ( انگلیسی: The Exile ) فیلمی در ژانر رمانتیک است که در سال ۱۹۴۷ منتشر شد.
• بن رایت
• چارلز استیونس
• هنری دانیل
• ماریا مونتز
• نایجل بروس
• توربن مایر
• اِلینور وَندِرویر
• جک کرتیس
• ویل استنتون
• گریس همپتون
• بن رایت
• چارلز استیونس
• هنری دانیل
• ماریا مونتز
• نایجل بروس
• توربن مایر
• اِلینور وَندِرویر
• جک کرتیس
• ویل استنتون
• گریس همپتون
wiki: تبعید (فیلم ۱۹۴۷)
تبعید (فیلم ۲۰۰۷). تبعید ( روسی: Изгнание ) فیلمی در ژانر درام به کارگردانی آندری زویاگینتسف است که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد. این فیلم در بخش مسابقه جشنواره فیلم کن ۲۰۰۷ به نمایش درآمد.
"الکس" به همراه خانواده خود برای مدتی به خانه پدری در روستا می رود. در آنجا "ورا" به "الکس" می گوید که حامله است در حالی که بچه از "الکس" نیست . . .
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف"الکس" به همراه خانواده خود برای مدتی به خانه پدری در روستا می رود. در آنجا "ورا" به "الکس" می گوید که حامله است در حالی که بچه از "الکس" نیست . . .
wiki: تبعید (فیلم ۲۰۰۷)
دانشنامه آزاد فارسی
تَبعید (exile)
دوری اجباری از زادگاه به عنوان مجازات تعیین شده از سوی دولت یا دادگاه و یا اقامت خودخواسته خارج از میهن از بیم جان یا ترس از آزار و ایذاء به سبب داشتنباور دینی یا عقیدۀ سیاسی. شخصی را که به حکم دولت و به عنوان مجازات مجبور به خروج از کشور یا اجبار او به اقامت در نقطه ای معیّن در داخل کشور کنند «تبعیدی» خوانده می شود. تبعیدی کسی است که حضورش در کشور یا شهری از نظر سیاسی یا اجتماعی خطرناک تشخیص داده می شود. تبعیدیان را معمولاً به نقاط دور افتاده و بد آب و هوا می فرستند. عمل تبعید پیشینۀ کهن دارد و در تمدن های قدیم نیز وجود داشته است. معروف ترین تبعیدی ایران در عصر جدید، امام خمینی (ره) است که پس از وقایع ۱۵ خرداد ۴۲ دستگیر و پس از مدتی به ترکیه و سپس عراق تبعید شدند. مهاجرت به خارج از کشور، چنانچه از سر بیم باشد، تبعید خودخواسته خوانده می شود. پناه جویان و پناهندگان هم نوعی تبعیدی به شمار می آیند. مهاجرت های انبوه در زمان جنگ یا بلایای بزرگ طبیعی تبعید به حساب نمی آید. کشورهای پذیرندۀ تبعیدیان سیاسی، عقیدتی و دینی معمولاً قوانینی برای حمایت از آنان وضع کرده اند و در حقوق بین الملل برای این گونه تبعیدیان حقوقی منظور شده است.
دوری اجباری از زادگاه به عنوان مجازات تعیین شده از سوی دولت یا دادگاه و یا اقامت خودخواسته خارج از میهن از بیم جان یا ترس از آزار و ایذاء به سبب داشتنباور دینی یا عقیدۀ سیاسی. شخصی را که به حکم دولت و به عنوان مجازات مجبور به خروج از کشور یا اجبار او به اقامت در نقطه ای معیّن در داخل کشور کنند «تبعیدی» خوانده می شود. تبعیدی کسی است که حضورش در کشور یا شهری از نظر سیاسی یا اجتماعی خطرناک تشخیص داده می شود. تبعیدیان را معمولاً به نقاط دور افتاده و بد آب و هوا می فرستند. عمل تبعید پیشینۀ کهن دارد و در تمدن های قدیم نیز وجود داشته است. معروف ترین تبعیدی ایران در عصر جدید، امام خمینی (ره) است که پس از وقایع ۱۵ خرداد ۴۲ دستگیر و پس از مدتی به ترکیه و سپس عراق تبعید شدند. مهاجرت به خارج از کشور، چنانچه از سر بیم باشد، تبعید خودخواسته خوانده می شود. پناه جویان و پناهندگان هم نوعی تبعیدی به شمار می آیند. مهاجرت های انبوه در زمان جنگ یا بلایای بزرگ طبیعی تبعید به حساب نمی آید. کشورهای پذیرندۀ تبعیدیان سیاسی، عقیدتی و دینی معمولاً قوانینی برای حمایت از آنان وضع کرده اند و در حقوق بین الملل برای این گونه تبعیدیان حقوقی منظور شده است.
wikijoo: تبعید
مترادف ها
تبعید، نفی، جلای وظن
تبعید، اخراج، نفی
تبعید، اخراج، حمل، نفی بلد، جلای وطن
تبعید، اخراج، حذف، راندگی، دفع، بیرون شدگی
تبعید، انتقال، حمل و نقل، بارکشی، ترابری، نقل، سرویس باربری
تبعید، فرهنگسار، فراکوچ
ترک، تبعید، محرومیت، محکومیت، تخطئه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
♦️
نوواژه برای جایگزینیِ #to_exile به معنای تبعید کردن؛ نفیِ بلد کردن؛ و جزین.
ا↙️
#آزشتن ( �zeš. t. an )
یا:
#آزیلیدن ( �z. il. id. an ) 👈 آز ( پیشوند، به معنای بیرون —� بسنجید با: آزمودن. ) - - یل ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانی - hrd به معنای وانهادن، ترک کردن، فروگذاشتن، بیرون ریختن ) - - یدن ( نشانه ی مصدر )
... [مشاهده متن کامل]
🔺نکته:
ستاکِ حالِ آزِشتن می شود: آزیل. بسنجید با: هشتن —� هل. )
▪️مثال:
۱ - گاهی هم چنین می شود که مردم یک شاهِ خودکامه را می آزیلَند ( تبعید می کنند. )
۲ - دولتِ یونان به سالِ ۱۹۶۷ میکیس تئودراکیس را نخست برای چند ماه زندانی کرد، و سپس وی را از کشور آزِشت ( تبعید کرد. )
🔺 توجه:
🔹 #exiled
or: #banished
#آزشته ( آزِشته )
▪️مثال:
بسیاری از آزِشتگان ( تبعیدشدگان ) به سیبری دورانِ آزیلشِ خود را به پایان نرسانده، همان جا جان سپردند.
🔸 #exile تبعید
🔸 #آزیلش ( آزیلِش )
یا: #آزشت ( آزِشت )
▪️مثال:
۱ - او دریافته بود که راهی برای برگشت به کشورش نیست، و در آزیلِش ( تبعید ) خواهد مرد.
۲ - آزِشت کن تو مرا برای همیشه در زندانِ تنت. ( بزرگمهر صالحی )
🔹 #exile تبعیدی
🔹 #آزیل
▪️مثال:
امروزه بسیاری از آزیل های سرخپوستِ آمریکایی در مکزیک زندگی می کنند.
🔸 #exile_colony
🔸 #آزیلش گاه
یا: #آزیل گاه
🔹 #exiler تبعیدکننده
🔹 #آزیل گر
یا: #آزیلش گر
☑️ هم ریشه های دیگرِ #آزشتن ، #آزیلش و #آزیل در زبان های ایرانی:
اوستایی 👈 رها کردن ➖ harez
فارسی میانه� 👈� ترک کردن، فروگذاشتن� ➖�� - hil
فارسی میانه ترفانی� 👈� رها کردن ، ترک کردن� ➖� - hyl
فارسی� 👈� هلیدن، وِل، ویلان، یله، ولو، هرز، هرزه
کردی� 👈� رها کردن ، ترک کردن� ➖� hēlān
بختیاری 👈� اجازه دادن، رها کردن ➖ heštan
بیدگلی 👈 گذاشتن، اجازه دادن ➖ harz
چالی 👈 رها کردن، هشتن ➖ harz
میمه ای� 👈� ترک کردن ، رها کردن� ➖� - a - hal
بلوچی� 👈� رها کردن، ترک کردن� ➖� - h ) ill )
دوانی� 👈� سرگردان� ➖� eylun
سیوندی� 👈� ول� ➖� vyel
پشتو� 👈� رها، آزاد� ➖� ela
پراچی� 👈� رها، آزاد� ➖� ēlā
فارسی افغانستان� 👈� سردادن، گذاشتن� ➖� ēlā dādan
فریزی� 👈� گذاشتن�� ➖� - hal -
قهرودی� 👈� اجازه دادن، گذاشتن� ➖�� - hel
سانسکریت� 👈� رها کردن، بیرون انداختن، فرستادن� ➖� sarj
پورواهندواروپایی� 👈� رها کردن، پیش فرستادن، جاری کردن� ➖� - selģ
🔺نکته:
برای دیدنِ فعل هایی دیگر از این ریشه بروید به:
#to_furlough , #to_be_possible .
�������������������� ⏬⏬⏬
@JavidPajin�� 👈�� فرهنگِ ریشه شناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
نوواژه برای جایگزینیِ #to_exile به معنای تبعید کردن؛ نفیِ بلد کردن؛ و جزین.
ا↙️
#آزشتن ( �zeš. t. an )
یا:
#آزیلیدن ( �z. il. id. an ) 👈 آز ( پیشوند، به معنای بیرون —� بسنجید با: آزمودن. ) - - یل ( ستاکِ برساخته از ریشه ی نیاایرانی - hrd به معنای وانهادن، ترک کردن، فروگذاشتن، بیرون ریختن ) - - یدن ( نشانه ی مصدر )
... [مشاهده متن کامل]
🔺نکته:
ستاکِ حالِ آزِشتن می شود: آزیل. بسنجید با: هشتن —� هل. )
▪️مثال:
۱ - گاهی هم چنین می شود که مردم یک شاهِ خودکامه را می آزیلَند ( تبعید می کنند. )
۲ - دولتِ یونان به سالِ ۱۹۶۷ میکیس تئودراکیس را نخست برای چند ماه زندانی کرد، و سپس وی را از کشور آزِشت ( تبعید کرد. )
🔺 توجه:
#آزشته ( آزِشته )
▪️مثال:
بسیاری از آزِشتگان ( تبعیدشدگان ) به سیبری دورانِ آزیلشِ خود را به پایان نرسانده، همان جا جان سپردند.
🔸 #exile تبعید
🔸 #آزیلش ( آزیلِش )
یا: #آزشت ( آزِشت )
▪️مثال:
۱ - او دریافته بود که راهی برای برگشت به کشورش نیست، و در آزیلِش ( تبعید ) خواهد مرد.
۲ - آزِشت کن تو مرا برای همیشه در زندانِ تنت. ( بزرگمهر صالحی )
🔹 #exile تبعیدی
🔹 #آزیل
▪️مثال:
امروزه بسیاری از آزیل های سرخپوستِ آمریکایی در مکزیک زندگی می کنند.
🔸 #exile_colony
🔸 #آزیلش گاه
یا: #آزیل گاه
🔹 #exiler تبعیدکننده
🔹 #آزیل گر
یا: #آزیلش گر
☑️ هم ریشه های دیگرِ #آزشتن ، #آزیلش و #آزیل در زبان های ایرانی:
اوستایی 👈 رها کردن ➖ harez
فارسی میانه� 👈� ترک کردن، فروگذاشتن� ➖�� - hil
فارسی میانه ترفانی� 👈� رها کردن ، ترک کردن� ➖� - hyl
فارسی� 👈� هلیدن، وِل، ویلان، یله، ولو، هرز، هرزه
کردی� 👈� رها کردن ، ترک کردن� ➖� hēlān
بختیاری 👈� اجازه دادن، رها کردن ➖ heštan
بیدگلی 👈 گذاشتن، اجازه دادن ➖ harz
چالی 👈 رها کردن، هشتن ➖ harz
میمه ای� 👈� ترک کردن ، رها کردن� ➖� - a - hal
بلوچی� 👈� رها کردن، ترک کردن� ➖� - h ) ill )
دوانی� 👈� سرگردان� ➖� eylun
سیوندی� 👈� ول� ➖� vyel
پشتو� 👈� رها، آزاد� ➖� ela
پراچی� 👈� رها، آزاد� ➖� ēlā
فارسی افغانستان� 👈� سردادن، گذاشتن� ➖� ēlā dādan
فریزی� 👈� گذاشتن�� ➖� - hal -
قهرودی� 👈� اجازه دادن، گذاشتن� ➖�� - hel
سانسکریت� 👈� رها کردن، بیرون انداختن، فرستادن� ➖� sarj
پورواهندواروپایی� 👈� رها کردن، پیش فرستادن، جاری کردن� ➖� - selģ
🔺نکته:
برای دیدنِ فعل هایی دیگر از این ریشه بروید به:
#to_furlough , #to_be_possible .
�������������������� ⏬⏬⏬
@JavidPajin�� 👈�� فرهنگِ ریشه شناختیِ نوواژگانِ همگانی و دانشی
تبعید یا اخراج ( به انگلیسی: The Banishing ) فیلمی محصول سال ۲۰۲۰ و به کارگردانی کریستوفر اسمیت است. در این فیلم بازیگرانی همچون جسیکا براون فیندلی، جان هفرنان، جان لینچ و شان هریس ایفای نقش کرده اند.
تبعید: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
فاتور fātur ( دری )
اپشای apŝāy ( سغدی )
فاتور fātur ( دری )
اپشای apŝāy ( سغدی )
دورداشت
واژه تبعید
معادل ابجد 486
تعداد حروف 5
تلفظ tab'id
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( تَ ) [ ع . ] ( مص م . )
آواشناسی tab'id
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
لغت نامه دهخدا
معادل ابجد 486
تعداد حروف 5
تلفظ tab'id
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( تَ ) [ ع . ] ( مص م . )
آواشناسی tab'id
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
لغت نامه دهخدا
در پارسی تاجیکی واژه ای هست: بَدَرغَه. این واژه از کارواژه بَدَر کردن - راندن است که در پارسی میانه و دیگر زبان های ایرانی شرقی وجود داشته است.
از وطن رانده کردن/ ساختن
دور کردن کسی از خانه و محل زندگی اش
اخراج کردن از محل یا وطن خود به دورترین مکان
دِهراندن = تبعید کردن
دِهرانِش = تبعید
دِهرانده = تبعید شده، تبعیدی
دهرانده شدن = تبعید شدن
{ دهراندن : از ده راندن. ده را اینجا مجازا به معنای محل زندگی گرفته ام. چه روستا، چه شهر چه کشور و . . . }
دِهرانِش = تبعید
دِهرانده = تبعید شده، تبعیدی
دهرانده شدن = تبعید شدن
{ دهراندن : از ده راندن. ده را اینجا مجازا به معنای محل زندگی گرفته ام. چه روستا، چه شهر چه کشور و . . . }
کسی رو از محل اقامت بیرون کردن و به جای دیگر فرستادن
دوری از کشور یا منطقه ای
راندن و بیرون رفتن
لایک یادتون نره
میتونید درسا صدام کنید😎
لایک یادتون نره
میتونید درسا صدام کنید😎
سلام
مترادف تبعید=1 - کسی رااز شهریاکشور بیرون کردن وبه جای دور یا دیگری فرستادن2 - جلای وطن
لطفا لایک کنید ممنون متشکر❤👍👍👍👍😘
مترادف تبعید=1 - کسی رااز شهریاکشور بیرون کردن وبه جای دور یا دیگری فرستادن2 - جلای وطن
لطفا لایک کنید ممنون متشکر❤👍👍👍👍😘
راندن
تبعید= ویرِک
تبعیدی= ویرِکیک
فرهنگ برابر واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو جلد اول
تبعیدی= ویرِکیک
فرهنگ برابر واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو جلد اول
بیرون کردن از محل اقامت
دورافکنی
دوری - دوری ناخواسته - دوری از دیار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)