تبری از شرک

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تبری از شرک (قرآن). تبری از شرک و مشرکان وظیفه مسلمانان است لذا نمونه های این بیزاری در جایجای قرآن آمده است.
پیامبر صلی الله علیه وآله، مامور اعلان یگانگی خدا و اظهار بیزاری از شرک مشرکان شد:قل ای شیء اکبر شهـدة قل الله شهید بینی وبینکم واوحی الی هـذا القرءان لانذرکم به ومن بلغ ائنکم لتشهدون ان مع الله ءالهة اخری قل لا اشهد قل انما هو الـه وحد واننی بریء مما تشرکون.بگو: «بالاترین گواهی، گواهی کیست؟» (و خودت پاسخ بده و) بگو: «خداوند، گواه میان من و شماست و (بهترین دلیل آن این است که) این قرآن بر من وحی شده، تا شما و تمام کسانی را که این قرآن به آنها می رسد، بیم دهم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم). آیا براستی شما گواهی می دهید که معبودان دیگری با خداست؟! » بگو: «من هرگز چنین گواهی نمی دهم». بگو: «اوست تنها معبود یگانه و من از آنچه برای او شریک قرار می دهید، بیزارم!»
← تفسیر آیه
ابراهیم علیه السلام، از شرک مشرکان تبری می جست:فلما جن علیه الیل رءا کوکبا قال هـذا ربی فلمآ افل قال لا احب الافلین• فلما رءا القمر بازغا قال هـذا ربی فلمآ افل قال لئن لم یهدنی ربی لاکونن من القوم الضآلین• فلما رءا الشمس بازغة قال هـذا ربی هـذا اکبر فلمآ افلت قال یـقوم انی بریء مما تشرکون.هنگامی که (تاریکی) شب او را پوشانید، ستاره ای مشاهده کرد، گفت: «این خدای من است؟» اما هنگامی که غروب کرد، گفت: «غروب کنندگان را دوست ندارم!» و هنگامی که ماه را دید که (سینه افق را) می شکافد، گفت: «این خدای من است؟» اما هنگامی که (آن هم) غروب کرد، گفت: «اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند، مسلما از گروه گمراهان خواهم بود.» و هنگامی که خورشید را دید که (سینه افق را) می شکافت، گفت: «این خدای من است؟ این (که از همه) بزرگتر است!» اما هنگامی که غروب کرد، گفت: «ای قوم من از شریک هایی که شما (برای خدا) می سازید، بیزارم! واذ قال ابرهیم لابیه وقومه اننی براء مما تعبدون.و به خاطر بیاور هنگامی را که ابراهیم به پدرش (عمویش آزر) و قومش گفت: «من از آنچه شما می پرستید بیزارم. قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابرهیم والذین معه اذ قالوا لقومهم انا برءؤا منکم ومما تعبدون من دون الله...برای شما سرمشق خوبی در زندگی ابراهیم و کسانی که با او بودند وجود داشت، در آن هنگامی که به قوم (مشرک) خود گفتند: «ما از شما و آنچه غیر از خدا می پرستید بیزاریم... .
← تفسیر آیات
هود علیه السلام، از خدا و قومش بر تبری خویش از شرک گواهی گرفت:ان نقول الا اعترلـک بعض ءالهتنا بسوء قال انی اشهد الله واشهدوا انی بریء مما تشرکون.ما (درباره تو) فقط می گوییم: بعضی از خدایان ما، به تو زیان رسانده (و عقلت را ربوده اند)!» (هود) گفت: «من خدا را به شهادت می طلبم، شما نیز گواه باشید که من بیزارم از آنچه شریک (خدا) قرار می دهید. هود از مردمش دو چیز خواسته بود: یکی اینکه خدایان دروغین را ترک نموده و به عبادت خدای تعالی برگردند و یکتاپرست شوند،، و دوم اینکه به او ایمان بیاورند و اطاعتش کنند و خیرخواهی هایش را بپذیرند. مردم در پاسخ آن جناب هر دو پیشنهادش را رد کردند. آنان در جواب هود گفته اند: ما دعوت تو را مبنی بر اینکه شرکا و خدایان خود را به صرف دعوت تو رها کنیم نخواهیم پذیرفت، و دعوت دوم آن جناب را مبنی بر اینکه به وی ایمان آورند و اطاعتش کنند اینطور رد کردند که ما (اصلا) به تو ایمان نمی آوریم! و با این جمله آن جناب را از قبول هر دو خواسته اش نومید کردند. آنگاه برای اینکه آن جناب بطور کلی از اجابت آنان مایوس شود نظریه خود را برایش شرح داده و گفتند: ان نقول الا اعتراک بعض آلهتنا بسوء، که کلمه اعتراء، به معنای برخورد و اصابه است یعنی گفتند: فکر ما درباره تو جز به این نرسیده که بعضی از خدایان ما تو را آسیب رسانده اند و به خاطر اینکه تو به آنها توهین و بدگویی کرده ای بلایی از قبیل نقصان عقل یا دیوانگی بر سرت آورده اند و در نتیجه عقلت را از دست داده ای، پس دیگر اعتنایی به سخنان دعوت گونه تو نیست.قال انی اشهد الله و اشهدوا انی بری ء مما تشرکون من دونه فکیدونی جمیعا ثم لا تنظرون، این آیه پاسخ هود علیه السّلام را حکایت می کند که آن جناب در پاسخ، از شرکاء آنان بیزاری جسته پس تحدی می کند که اگر راست می گویید که شما صاحب نظر و من بی عقلم پس همه فکرهایتان را جمع کنید و مرا از بین ببرید و مهلتم ندهید. پس اینکه در آغاز پاسخ فرمود: انی بری ء مما تشرکون من دونه، انشاء بیزاری است، نه اینکه خواسته باشد از بیزاری خود خبر دهد چون در مقام بیزاری مناسب آن است که بیزاری را انشاء کند و این منافات ندارد که آن جناب از سابق یعنی از اول امر نیز بیزار باشد چون به رخ کشیدن بیزاری منافات ندارد که آن جناب در تمامی عمر گذشته اش نیز بیزار بوده باشد.
تبری یوسف از شرک
...

پیشنهاد کاربران

بپرس