[ویکی فقه] تاریخچه استصحاب به مباحث پیرامون پیدایش و ماهیت استصحاب اطلاق می شود.
اصل استصحاب از اصول عملی است. این اصطلاح در کلمات معصومان علیهم السّلام وجود ندارد، اما مفاد و معنای آن در روایات موجود است، چنان که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم فرموده است: «فلیطرح الشک و لیبن علی ما استیقن». هم چنین از امام صادق علیه السّلام روایت شده که: «لا تنقض الیقین ابدا بالشک».
در آثار قدمای شیعه و اهل سنت
این قاعده با اسم خاص آن در کتاب های قدمای از فقهای تشیع و تسنن وجود دارد؛ کتاب هایی هم چون: « الذریعة » سید مرتضی ، «عُدّة الاصول» شیخ طوسی و « المعتبر » محقق، از علمای شیعه، و «المستصفی» غزالی و «الاحکام فی اصول الاحکام» آمدی ، از اهل سنت .
برسی ماهیت دلیل استصحاب
در مورد این که استصحاب از ادله عقلی یا شرعی و یا از امارات عقلایی است، اختلاف وجود دارد؛ بیشتر قدمای اصولی شیعه آن را از ادله عقلی دانسته اند. ولی بیشتر متاخران، آن را حجت شرعی، و برخی هم چون امام خمینی آن را از امارات عقلایی می دانند.هم چنین در این که استصحاب، اماره و یا از اصول عملی است، اختلاف وجود دارد و کسانی که آن را اماره دانسته اند، در این که اماره شخصی یا نوعی است، و کسانی که آن را اصل عملی می دانند، در این که از اصول عملی محرز یا غیر محرز است، اختلاف دارند. برخی نیز استصحاب را قاعده فقهی می دانند، ولی بیشتر متاخران آن را از اصول عملی محرز دانسته اند و به همین دلیل آن را «عرش الاصول و فرش الامارات» می نامند.
اصل استصحاب از اصول عملی است. این اصطلاح در کلمات معصومان علیهم السّلام وجود ندارد، اما مفاد و معنای آن در روایات موجود است، چنان که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم فرموده است: «فلیطرح الشک و لیبن علی ما استیقن». هم چنین از امام صادق علیه السّلام روایت شده که: «لا تنقض الیقین ابدا بالشک».
در آثار قدمای شیعه و اهل سنت
این قاعده با اسم خاص آن در کتاب های قدمای از فقهای تشیع و تسنن وجود دارد؛ کتاب هایی هم چون: « الذریعة » سید مرتضی ، «عُدّة الاصول» شیخ طوسی و « المعتبر » محقق، از علمای شیعه، و «المستصفی» غزالی و «الاحکام فی اصول الاحکام» آمدی ، از اهل سنت .
برسی ماهیت دلیل استصحاب
در مورد این که استصحاب از ادله عقلی یا شرعی و یا از امارات عقلایی است، اختلاف وجود دارد؛ بیشتر قدمای اصولی شیعه آن را از ادله عقلی دانسته اند. ولی بیشتر متاخران، آن را حجت شرعی، و برخی هم چون امام خمینی آن را از امارات عقلایی می دانند.هم چنین در این که استصحاب، اماره و یا از اصول عملی است، اختلاف وجود دارد و کسانی که آن را اماره دانسته اند، در این که اماره شخصی یا نوعی است، و کسانی که آن را اصل عملی می دانند، در این که از اصول عملی محرز یا غیر محرز است، اختلاف دارند. برخی نیز استصحاب را قاعده فقهی می دانند، ولی بیشتر متاخران آن را از اصول عملی محرز دانسته اند و به همین دلیل آن را «عرش الاصول و فرش الامارات» می نامند.
wikifeqh: تاریخچه_استصحاب