تاریخ نگاری یونان به تلاش های یونانیان برای پیگیری و ثبت تاریخ اشاره دارد.
تا پیش از سدهٔ پنجم پیش از میلاد، از نظر تاریخ نگاری و ثبت وقایع، یونانیان فقط اشعار حماسی و سرودهای اساطیری را می شناختند و با نگارش وقایع و رویدادها، سالنامهٔ حوادث و جدول وقایع آشنا نبودند و اساساً در این دوره یونانیان خط نداشتند. [ ۱] ظاهراً نخستین فردی که به بررسی انتقادی تاریخ یونان پرداخت و سعی کرد تاریخ را از اسطوره جدا کند، هکاته بود. وی در کتابی تحت عنوان شجره نامه ها، سرگذشت خدایان و قهرمانان یونان را به ترتیب تاریخ توضیح داده است. هرچند او در این اثر نسل خود را بعد از ۱۶ نسل به یک موجود خداگونه می رساند، اما سعی داشته روایتی واقع بینانه از اساطیر ارائه دهد. [ ۲]
در سدهٔ پنجم پیش از میلاد، در دوره ای که به عصر طلایی یونان مشهور است، شعر و درام به اوج کمال خود رسیده بود و نثر نیز رواج تمام داشت، سخنرانی، که بر اثر دموکراسی و نظام قضایی رونق یافته بود، یکی از مهم ترین عناصر فرهنگ یونان شد و با شور و شوق تمام مورد توجه قرار گرفت. [ ۳] یونانی ها احتمالاً تفاوت بین تاریخ و شعر حماسی را دریافته بودند و برای تاریخ دو مشخصه قائل بودند: تاریخ به نثر است ولی شعر حماسی منظوم است و دیگر اینکه تاریخ واقعیت های گذشته را از تصورات و خیالات پیشین جدا می کند. [ ۴]
در سال ۴۶۶ پیش از میلاد، کوراکس سیراکوزی رساله ای نوشت به نام هنر کلمات و قصدش راهنمایی کسانی بود که می خواستند در مجامع و محاکم سخن بگویند. گورگیاس این فن را به آتنیان آموخت و آنتیفون شیوهٔ آراستهٔ گورگیاس را در خطابه ها و رسالات خود به کار می برد و با آن جبههٔ اولیگارشیک را تقویت می کرد. با ظهور لوسیاس، فن خطابه صورتی زنده تر و طبیعی تر به خود گرفت؛ ولی فقط سیاستمداران بزرگی چون تمیستوکل و پریکلس بودند که سخنرانی را از تصنع پاک ساختند و تأثیر آن را با سادگی و بی پیرایگی آشکار داشتند. سوفسطاییان این سلاح را چنان تیز و نافذ ساختند و شاگردان شان چنان در به کار بردن آن ورزیده شدند که چون اولیگارش ها در ۴۰۴ پیش از میلاد قدرت را به دست آوردند، آموزش این فن را یک سره ممنوع داشتند. نثر دورهٔ پریکلس به تاریخ نویسی رونق و اهمیت بخشید و در این دوران بود که تحقیق در اعصار گذشته رواج یافت و به محل و مقام انسان در سیر زمان آگاهانه توجه شد. [ ۵] هرودوت با نگارش تواریخ، تاریخ نویسی یونانی را آغاز کرد و آغازکنندهٔ راهی بود که بعدها نویسندگانی چون توسیدید، کسنوفون، دموستن، افلاطون و ارسطو که اکثر آنان اهل آتن بودند، آن را ادامه دادند. تمرکز تاریخ نویسی یونانی بیش تر به تاریخ سیاسی، نظامی و دیپلماتیک محدود می شد و تاریخ اجتماعی و سیاسی را نادیده می گرفت. [ ۶]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفتا پیش از سدهٔ پنجم پیش از میلاد، از نظر تاریخ نگاری و ثبت وقایع، یونانیان فقط اشعار حماسی و سرودهای اساطیری را می شناختند و با نگارش وقایع و رویدادها، سالنامهٔ حوادث و جدول وقایع آشنا نبودند و اساساً در این دوره یونانیان خط نداشتند. [ ۱] ظاهراً نخستین فردی که به بررسی انتقادی تاریخ یونان پرداخت و سعی کرد تاریخ را از اسطوره جدا کند، هکاته بود. وی در کتابی تحت عنوان شجره نامه ها، سرگذشت خدایان و قهرمانان یونان را به ترتیب تاریخ توضیح داده است. هرچند او در این اثر نسل خود را بعد از ۱۶ نسل به یک موجود خداگونه می رساند، اما سعی داشته روایتی واقع بینانه از اساطیر ارائه دهد. [ ۲]
در سدهٔ پنجم پیش از میلاد، در دوره ای که به عصر طلایی یونان مشهور است، شعر و درام به اوج کمال خود رسیده بود و نثر نیز رواج تمام داشت، سخنرانی، که بر اثر دموکراسی و نظام قضایی رونق یافته بود، یکی از مهم ترین عناصر فرهنگ یونان شد و با شور و شوق تمام مورد توجه قرار گرفت. [ ۳] یونانی ها احتمالاً تفاوت بین تاریخ و شعر حماسی را دریافته بودند و برای تاریخ دو مشخصه قائل بودند: تاریخ به نثر است ولی شعر حماسی منظوم است و دیگر اینکه تاریخ واقعیت های گذشته را از تصورات و خیالات پیشین جدا می کند. [ ۴]
در سال ۴۶۶ پیش از میلاد، کوراکس سیراکوزی رساله ای نوشت به نام هنر کلمات و قصدش راهنمایی کسانی بود که می خواستند در مجامع و محاکم سخن بگویند. گورگیاس این فن را به آتنیان آموخت و آنتیفون شیوهٔ آراستهٔ گورگیاس را در خطابه ها و رسالات خود به کار می برد و با آن جبههٔ اولیگارشیک را تقویت می کرد. با ظهور لوسیاس، فن خطابه صورتی زنده تر و طبیعی تر به خود گرفت؛ ولی فقط سیاستمداران بزرگی چون تمیستوکل و پریکلس بودند که سخنرانی را از تصنع پاک ساختند و تأثیر آن را با سادگی و بی پیرایگی آشکار داشتند. سوفسطاییان این سلاح را چنان تیز و نافذ ساختند و شاگردان شان چنان در به کار بردن آن ورزیده شدند که چون اولیگارش ها در ۴۰۴ پیش از میلاد قدرت را به دست آوردند، آموزش این فن را یک سره ممنوع داشتند. نثر دورهٔ پریکلس به تاریخ نویسی رونق و اهمیت بخشید و در این دوران بود که تحقیق در اعصار گذشته رواج یافت و به محل و مقام انسان در سیر زمان آگاهانه توجه شد. [ ۵] هرودوت با نگارش تواریخ، تاریخ نویسی یونانی را آغاز کرد و آغازکنندهٔ راهی بود که بعدها نویسندگانی چون توسیدید، کسنوفون، دموستن، افلاطون و ارسطو که اکثر آنان اهل آتن بودند، آن را ادامه دادند. تمرکز تاریخ نویسی یونانی بیش تر به تاریخ سیاسی، نظامی و دیپلماتیک محدود می شد و تاریخ اجتماعی و سیاسی را نادیده می گرفت. [ ۶]
wiki: تاریخ نگاری هلنی