لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
تاریخ طبیعی ( به انگلیسی: Natural History ) روش علمی بررسی جانوران و گیاهان است. این روش بیشتر بر مشاهده تکیه دارد تا آزمایش و بیشتر پژوهش های آن در مجله های علمی چاپ می شوند تا ژورنال های تخصصی. [ ۱]
wiki: تاریخ طبیعی
تاریخ طبیعی (پلینی). تاریخ طبیعی ( به لاتین: Naturalis Historia ) دانشنامه ای است که در حدود سال های ۷۷ تا ۷۹ میلادی توسط پلینی بزرگ تألیف شد. این اثر یکی از بزرگ ترین کارهای منفرد است که از زمان امپراتوری روم تا دوران نوین به جا مانده است و حاکی از این است که همهٔ حوزه های دانش باستان را بر پایهٔ بهترین مراجع موجود برای پلینی پوشش داده است.
این اثر از نظر گستردگی دامنهٔ موضوع، نیاز به ارجاع به نویسندگان اصلی، و فهرست جامع از همهٔ محتویات، به الگویی برای دانشنامه های بعدتر تبدیل شد. این اثر به امپراتور تیتوس، پسر دوست صمیمی پلینی، امپراتور وسپاسیان، و در اولین سال حکومت تیتوس اعطا شد. این تنها اثر از پلینی است که بجا مانده، و آخرین اثر تألیفی اوست، که به دلیل مرگ ناگهانی او در فوران کوه وزوو در سال ۷۹ میلادی فاقد یک بازبینی نهایی است.
پلینی در کتاب تاریخ طبیعی ( XXVIII, 7 - 12 ) بیان می کند که بیماری چشم ممکن است با مسح چشم ها با بزاق درمان شود. «بزاق زن ناشتا برای چشم های خون آلود بسیار مؤثر است، به ویژه اگر زن روز قبل از خوردن غذا و شراب پرهیز کرده باشد. »[ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین اثر از نظر گستردگی دامنهٔ موضوع، نیاز به ارجاع به نویسندگان اصلی، و فهرست جامع از همهٔ محتویات، به الگویی برای دانشنامه های بعدتر تبدیل شد. این اثر به امپراتور تیتوس، پسر دوست صمیمی پلینی، امپراتور وسپاسیان، و در اولین سال حکومت تیتوس اعطا شد. این تنها اثر از پلینی است که بجا مانده، و آخرین اثر تألیفی اوست، که به دلیل مرگ ناگهانی او در فوران کوه وزوو در سال ۷۹ میلادی فاقد یک بازبینی نهایی است.
پلینی در کتاب تاریخ طبیعی ( XXVIII, 7 - 12 ) بیان می کند که بیماری چشم ممکن است با مسح چشم ها با بزاق درمان شود. «بزاق زن ناشتا برای چشم های خون آلود بسیار مؤثر است، به ویژه اگر زن روز قبل از خوردن غذا و شراب پرهیز کرده باشد. »[ ۱]
wiki: تاریخ طبیعی (پلینی)
مترادف ها
تاریخ طبیعی
پیشنهاد کاربران
تاریخی، طبیعی