نظریه اقتصاد کلان ریشه در مطالعه چرخه های تجارت و نظریه پولی دارد[ ۱] [ ۲] به طور کلی، نظریه پردازان اولیه معتقد بودند که عوامل پولی نمی توانند بر فاکتورهای واقعی مانند بازده واقعی تأثیر بگذارند. جان مینارد کینز به بعضی از این نظریه های «کلاسیک» حمله کرد و یک تئوری کلی مطرح کرد که کل اقتصاد را از نظر مصالح به جای اقتصاد فردی با بخش های اقتصاد خرد توصیف می کند. وی در تلاش برای توضیح بیکاری و رکود اقتصادی، متوجه گرایش افراد و مشاغل برای جمع آوری پول نقد و جلوگیری از سرمایه گذاری در زمان رکود اقتصادی شد. او استدلال کرد این فرضیه های اقتصاددانان کلاسیک را که فکر می کردند بازارها همیشه تسویه شده است باطل می کند و هیچ کالای اضافی و هیچ کار اراده ای بیکار نیست. [ ۳]
این نسل اقتصاددانان که کینز را دنبال کردند، تئوری خود را با اقتصاد خرد نئوکلاسیک ترکیب کردند تا سنتز نئوکلاسیک را تشکیل دهند. اگرچه در ابتدا نظریه کینزی توضیحی در مورد سطح قیمت و تورم را فراموش نکرد، اما بعداً کینزیان منحنی فیلیپس را برای مدل سازی تغییرات سطح قیمت پذیرفتند. برخی از کینزیان با روش سنتز ترکیب نظریه کینز با یک سیستم تعادل مخالفت کردند و به جای آن از الگوهای عدم تعادل حمایت کردند. پول گرایی به رهبری میلتون فریدمن ایده های کینزی مانند اهمیت تقاضای پول را پذیرفتند، اما استدلال کردند که کینزی ها از نقش عرضه پول در تورم چشم پوشی می کنند. [ ۴] رابرت لوکاس و سایر اقتصاددانان کلاسیک نو، از مدل های کینزی انتقاد کردند که تحت انتظارات عقلانی کار نمی کنند. لوکاس همچنین استدلال کرد که مدل های تجربی کینزی به اندازه مدل های مبتنی بر مبانی اقتصاد خرد پایدار نخواهد بود.
مدرسه جدید کلاسیک در نظریه چرخه واقعی کسب و کار ( RBC ) به اوج خود رسید. مانند مدل های اولیه اقتصادی کلاسیک، مدل های RBC تصور می کردند که بازارها پاک هستند و چرخه های تجاری با تغییر در فناوری و عرضه ارائه می شوند نه تقاضا. کینزی های جدید سعی کردند بسیاری از انتقادات مطرح شده توسط لوکاس و دیگر اقتصاددانان کلاسیک جدید علیه نئو کینزی ها را مورد توجه قرار دهند. کینزی های جدید انتظارات منطقی را اتخاذ کردند و مدل هایی را با استفاده از مبانی خرد قیمت های چسبنده ایجاد کردند که نشان می دهد رکود اقتصادی هنوز هم می تواند توسط عوامل تقاضا توضیح داده شود زیرا استحکام قیمت ها از سقوط قیمت ها به سطح ترخیص بازار جلوگیری می کند و مازاد کالاها و نیروی کار را رها می کند. سنتز نئوکلاسیک جدید عناصر کلان جدید اقتصادی کلاسیک و جدید کینزی را به یک اجماع ترکیب می کند. سایر اقتصاددانان از بحث نئوکلاسیک و نئوکینزی در مورد پویایی کوتاه مدت اجتناب کرده و نظریه رشد درون زای بلند مدت اقتصادی را توسعه دادند. [ ۵] رکود بزرگ منجر شد برخی از توجهات مردم به سمت اقتصاد دگراندیشانه معطوف شد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین نسل اقتصاددانان که کینز را دنبال کردند، تئوری خود را با اقتصاد خرد نئوکلاسیک ترکیب کردند تا سنتز نئوکلاسیک را تشکیل دهند. اگرچه در ابتدا نظریه کینزی توضیحی در مورد سطح قیمت و تورم را فراموش نکرد، اما بعداً کینزیان منحنی فیلیپس را برای مدل سازی تغییرات سطح قیمت پذیرفتند. برخی از کینزیان با روش سنتز ترکیب نظریه کینز با یک سیستم تعادل مخالفت کردند و به جای آن از الگوهای عدم تعادل حمایت کردند. پول گرایی به رهبری میلتون فریدمن ایده های کینزی مانند اهمیت تقاضای پول را پذیرفتند، اما استدلال کردند که کینزی ها از نقش عرضه پول در تورم چشم پوشی می کنند. [ ۴] رابرت لوکاس و سایر اقتصاددانان کلاسیک نو، از مدل های کینزی انتقاد کردند که تحت انتظارات عقلانی کار نمی کنند. لوکاس همچنین استدلال کرد که مدل های تجربی کینزی به اندازه مدل های مبتنی بر مبانی اقتصاد خرد پایدار نخواهد بود.
مدرسه جدید کلاسیک در نظریه چرخه واقعی کسب و کار ( RBC ) به اوج خود رسید. مانند مدل های اولیه اقتصادی کلاسیک، مدل های RBC تصور می کردند که بازارها پاک هستند و چرخه های تجاری با تغییر در فناوری و عرضه ارائه می شوند نه تقاضا. کینزی های جدید سعی کردند بسیاری از انتقادات مطرح شده توسط لوکاس و دیگر اقتصاددانان کلاسیک جدید علیه نئو کینزی ها را مورد توجه قرار دهند. کینزی های جدید انتظارات منطقی را اتخاذ کردند و مدل هایی را با استفاده از مبانی خرد قیمت های چسبنده ایجاد کردند که نشان می دهد رکود اقتصادی هنوز هم می تواند توسط عوامل تقاضا توضیح داده شود زیرا استحکام قیمت ها از سقوط قیمت ها به سطح ترخیص بازار جلوگیری می کند و مازاد کالاها و نیروی کار را رها می کند. سنتز نئوکلاسیک جدید عناصر کلان جدید اقتصادی کلاسیک و جدید کینزی را به یک اجماع ترکیب می کند. سایر اقتصاددانان از بحث نئوکلاسیک و نئوکینزی در مورد پویایی کوتاه مدت اجتناب کرده و نظریه رشد درون زای بلند مدت اقتصادی را توسعه دادند. [ ۵] رکود بزرگ منجر شد برخی از توجهات مردم به سمت اقتصاد دگراندیشانه معطوف شد.
wiki: تاریخ تفکر اقتصاد کلان