تابلو اقتصادی ( به فرانسوی: Tableau économique ) , ( تلفظ فرانسوی: ) اولین بار توسط اقتصاددان فرانسوی فرانسوا کنه در سال ۱۷۵۸ به عنوان یک مدل اقتصادی مطرح شد و سر انجام پایه و اساس مکتب فیزیوکرات اقتصاد شد. [ ۱]
به اعتقاد کنه، تجارت و صنعت محرک اصلی اقتصادی نبوده و آنچه می تواند با جاری شدن در قالب بهره و دستمزد و خرید در اقتصاد باشد عامل اصلی ایجاد ثروت باشد مازاد زراعی است. او این عقیده را در نسخه خطی خود از تابلو اقتصادی اثبات کرد.
الگویی که کنه ایجاد کرد شامل سه عامل یا محرک اقتصادی است که عبارت اند از: طبقه «مالکان» که صرفاً متشکل از زمین داران بود؛ طبقه «مولد» تشکیل شده از کارگران زراعی و طبقه «بایر» شامل صنعتگران و بازرگانان. نقطه شروع جریان تولید یا نقدینگی بین سه عامل از عامل های «انحصاری» آغار می شود؛ زیرا آنها صاحبان زمین هستند و قدرت خرید از هر دو عامل دیگر را دارند. بدین ترتیب، الگو پیشنهادی کنه شامل مراحل زیر است ( شکل ۱ ) .
• کشاورز در زمین اجاره ای ۱۵۰۰ واحد غذا را در زمینی که از مالک اجاره کرده است تولید می کند. ۶۰۰ واحد آن را نزد خود برای مصرف شخصی، دام و کارگران نگه می دارد و مابقی را با قیمت ۱ دلار برای هر واحد در بازار به فروش می گذارد. ۳۰۰ دلار ( ۱۵۰ دلار برای خودش و ۱۵۰ دلار برای دستمزد کارگران ) از سود فروش را نزد خود برای خرید کالاهای غیر زراعی ( لباس، لوازم خانه، و غیره ) از صنعتگران و تجار نگه می دارد. در نهایت ۶۰۰ دلار سود خالص باقی مانده که در مدل کنه تحت عنوان محصول خالص معرفی می شود[ ۱]
• صنعتگر به اندازه ۷۵۰ واحد محصول صنعتی تولید می کند. برای رسیدن به این مقدار به ۳۰۰ واحد غذا و ۱۵۰ واحد کالای خارجی نیاز دارد. وی همچنین برای سپری کردن زندگی خود سالیانه به ۱۵۰ واحد غذا و ۱۵۰واحد محصول صنعتی نیاز دارد. در مجموع صنعتگر به ۴۵۰ واحد غذا ، ۱۵۰ واحد محصول صنعتی و ۱۵۰ واحد کالای خارجی نیازمند است. در نتیجه وی ۴۵۰ دلار غذا از کشاورز و ۱۵۰ دلار کالای خارجی را از بازرگان خریداری می کند و در عوض ۶۰۰ واحد محصول صنعتی اش را به قیمت ۶۰۰ دلار در بازار می فروشد. ولی از آنجایی که صنعتگر باید از پول نقد خود مواد اولیه سال بعد را تهیه نماید، سود خالصی باقی نمی ماند.
• مالک تنها مصرف کننده مواد غذایی و محصول های صنعتی است و هیچ محصولی از خود تولید نمی کند، ولی ۶۰۰ دلار از اجاره زمین به کشاورز جهت تولید محصولات کشاورزی بدست می آورد. ۳۰۰ دلار از این درآمد صرف مواد غذایی و ۳۰۰ دلار باقی مانده صرف محصولات صنعتی مورد نیاز مالک می شود. به اعتقاد کنه، مصرف کننده بودن شخص مالک او را به اصلی ترین محرک اقتصاد تبدیل می کند. در واقع تمایل و خواسته مالک به مصرف باعث می شود که کل درآمدش را صرف خرید مواد غذایی و محصولات صنعتی کند و بدین طریق باعث درآمدزایی برای سایر عوامل شود.
• تاجر عامل صادرات مواد غذایی در ازای واردات خارجی است. وی ۱۵۰ دلاری را که از صنعتگر دریافت کرده برای خرید مواد غذایی از بازار استفاده می کند؛ با این فرض که غذا را مجدداً از کشور خارج می کند تا با کالایی خارجی مبادله کند.

این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبه اعتقاد کنه، تجارت و صنعت محرک اصلی اقتصادی نبوده و آنچه می تواند با جاری شدن در قالب بهره و دستمزد و خرید در اقتصاد باشد عامل اصلی ایجاد ثروت باشد مازاد زراعی است. او این عقیده را در نسخه خطی خود از تابلو اقتصادی اثبات کرد.
الگویی که کنه ایجاد کرد شامل سه عامل یا محرک اقتصادی است که عبارت اند از: طبقه «مالکان» که صرفاً متشکل از زمین داران بود؛ طبقه «مولد» تشکیل شده از کارگران زراعی و طبقه «بایر» شامل صنعتگران و بازرگانان. نقطه شروع جریان تولید یا نقدینگی بین سه عامل از عامل های «انحصاری» آغار می شود؛ زیرا آنها صاحبان زمین هستند و قدرت خرید از هر دو عامل دیگر را دارند. بدین ترتیب، الگو پیشنهادی کنه شامل مراحل زیر است ( شکل ۱ ) .
• کشاورز در زمین اجاره ای ۱۵۰۰ واحد غذا را در زمینی که از مالک اجاره کرده است تولید می کند. ۶۰۰ واحد آن را نزد خود برای مصرف شخصی، دام و کارگران نگه می دارد و مابقی را با قیمت ۱ دلار برای هر واحد در بازار به فروش می گذارد. ۳۰۰ دلار ( ۱۵۰ دلار برای خودش و ۱۵۰ دلار برای دستمزد کارگران ) از سود فروش را نزد خود برای خرید کالاهای غیر زراعی ( لباس، لوازم خانه، و غیره ) از صنعتگران و تجار نگه می دارد. در نهایت ۶۰۰ دلار سود خالص باقی مانده که در مدل کنه تحت عنوان محصول خالص معرفی می شود[ ۱]
• صنعتگر به اندازه ۷۵۰ واحد محصول صنعتی تولید می کند. برای رسیدن به این مقدار به ۳۰۰ واحد غذا و ۱۵۰ واحد کالای خارجی نیاز دارد. وی همچنین برای سپری کردن زندگی خود سالیانه به ۱۵۰ واحد غذا و ۱۵۰واحد محصول صنعتی نیاز دارد. در مجموع صنعتگر به ۴۵۰ واحد غذا ، ۱۵۰ واحد محصول صنعتی و ۱۵۰ واحد کالای خارجی نیازمند است. در نتیجه وی ۴۵۰ دلار غذا از کشاورز و ۱۵۰ دلار کالای خارجی را از بازرگان خریداری می کند و در عوض ۶۰۰ واحد محصول صنعتی اش را به قیمت ۶۰۰ دلار در بازار می فروشد. ولی از آنجایی که صنعتگر باید از پول نقد خود مواد اولیه سال بعد را تهیه نماید، سود خالصی باقی نمی ماند.
• مالک تنها مصرف کننده مواد غذایی و محصول های صنعتی است و هیچ محصولی از خود تولید نمی کند، ولی ۶۰۰ دلار از اجاره زمین به کشاورز جهت تولید محصولات کشاورزی بدست می آورد. ۳۰۰ دلار از این درآمد صرف مواد غذایی و ۳۰۰ دلار باقی مانده صرف محصولات صنعتی مورد نیاز مالک می شود. به اعتقاد کنه، مصرف کننده بودن شخص مالک او را به اصلی ترین محرک اقتصاد تبدیل می کند. در واقع تمایل و خواسته مالک به مصرف باعث می شود که کل درآمدش را صرف خرید مواد غذایی و محصولات صنعتی کند و بدین طریق باعث درآمدزایی برای سایر عوامل شود.
• تاجر عامل صادرات مواد غذایی در ازای واردات خارجی است. وی ۱۵۰ دلاری را که از صنعتگر دریافت کرده برای خرید مواد غذایی از بازار استفاده می کند؛ با این فرض که غذا را مجدداً از کشور خارج می کند تا با کالایی خارجی مبادله کند.


wiki: تابلو اقتصادی