تئوگونیا یا تبارنامهٔ خدایان نام مشهورترین نوشته هزیود، شاعر نامدار یونانی در قرن هشتم قبل از میلاد است، که بخش هایی از آن تا به امروز باقی مانده و بسیاری از اطلاعات مربوط به خدایان اساطیری یونان از همین اثر استخراج گردیده است.
هزیود در این اثر خویش، نخست دربارهٔ موزها سخن سرایی می کند، زیرا که اینان الهه گان هنرهای زیبا شمرده می شدند و در مجاورت او، در کوه هلیکون استقرار داشتند. وی که در موقع سرودن این بخش از تئوگونیا، بسیار جوان بود، با خیال جوان خود، آن الهه گان ناز را می دید که در دامنهٔ کوه: «با پاهای لطیف خود می رقصند» و در هیپوکرنه «پیکرهای لطیف خود را می شویند»[ ۱]
هزیود، سپس به توصیف زاییده شدن جهان ( و نه آفریده شدن آن ) می پردازد و داستان ولادت یافتن هر خدایی از خدای دیگر را روایت می کند. زاد و ولد خدایان، آن قدر ادامه پیدا می کند که در کوه المپ جا بر خدایان تنگ می شود![ ۱]
در دانشنامه لاروس، ترتیب مباحث مربوط به پیدایش جهان و خدایان، و همین طور سایر مباحث موجود در تئوگونیا را، چنین فهرست کرده است:
• ابتدای جهان
• پیدایش تیتان ها
• ایزدان نخستین
• اهریمنان دریایی
• تولد المپی ها
• نبردهای زئوس
• تایفون
• نسل دوم المپی ها
• اجنه و ارواح طبیعت
• پرومتئوس
• پاندورا
• دوکالیون و سیل بزرگ
• و چند مطلب دیگر[ ۲]
پس از بیان روش به وجود آمدن خدایان، و ارائهٔ شرحی دربارهٔ آن ها، هزیود در ادامهٔ تئوگونیا، به سراغ برخی افسانه های دیگر می رود. از زمرهٔ این افسانه ها می توان به «داستان پرومته دوراندیش و آتش آور» اشاره کرد. همچنین در ادامه به داستان هایی دربارهٔ فسق و فجور فراوان خدایان برمی خوریم. افسانه هایی که معلوم نیست کدامیک از فرهنگ ابتدایی و نزدیک به دوره توحّش یونان ناشی شده و کدامیک را، خود هزیود ساخته است.
بر اساس نوشتهٔ هزیود در تئوگونیا در آغاز خدایی بی تعیّن، به نام خائوس وجود داشت. سپس خدای زمین یعنی گایا که ملجاء استوار و ایمن تمامی موجودات جاویدان یعنی خدایان شد، به وجود آمد.
پس از آن، تارتاروس، خدای عالم سُفلا، و بعد از او اروس، که خدای عشق و زیباترین خدایان است، پدیدار شد.
خدای تاریکی و شب که اربوس نام داشت، از خائوس زاده شد، و خدای آیتر و روز از او. سپس خدای کوه ها و آسمان یعنی اورانوس از خدای زمین زاد و از قرین گشتن آن دو، اوکئانوس که خدای دریا بود، ولادت یافت.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفهزیود در این اثر خویش، نخست دربارهٔ موزها سخن سرایی می کند، زیرا که اینان الهه گان هنرهای زیبا شمرده می شدند و در مجاورت او، در کوه هلیکون استقرار داشتند. وی که در موقع سرودن این بخش از تئوگونیا، بسیار جوان بود، با خیال جوان خود، آن الهه گان ناز را می دید که در دامنهٔ کوه: «با پاهای لطیف خود می رقصند» و در هیپوکرنه «پیکرهای لطیف خود را می شویند»[ ۱]
هزیود، سپس به توصیف زاییده شدن جهان ( و نه آفریده شدن آن ) می پردازد و داستان ولادت یافتن هر خدایی از خدای دیگر را روایت می کند. زاد و ولد خدایان، آن قدر ادامه پیدا می کند که در کوه المپ جا بر خدایان تنگ می شود![ ۱]
در دانشنامه لاروس، ترتیب مباحث مربوط به پیدایش جهان و خدایان، و همین طور سایر مباحث موجود در تئوگونیا را، چنین فهرست کرده است:
• ابتدای جهان
• پیدایش تیتان ها
• ایزدان نخستین
• اهریمنان دریایی
• تولد المپی ها
• نبردهای زئوس
• تایفون
• نسل دوم المپی ها
• اجنه و ارواح طبیعت
• پرومتئوس
• پاندورا
• دوکالیون و سیل بزرگ
• و چند مطلب دیگر[ ۲]
پس از بیان روش به وجود آمدن خدایان، و ارائهٔ شرحی دربارهٔ آن ها، هزیود در ادامهٔ تئوگونیا، به سراغ برخی افسانه های دیگر می رود. از زمرهٔ این افسانه ها می توان به «داستان پرومته دوراندیش و آتش آور» اشاره کرد. همچنین در ادامه به داستان هایی دربارهٔ فسق و فجور فراوان خدایان برمی خوریم. افسانه هایی که معلوم نیست کدامیک از فرهنگ ابتدایی و نزدیک به دوره توحّش یونان ناشی شده و کدامیک را، خود هزیود ساخته است.
بر اساس نوشتهٔ هزیود در تئوگونیا در آغاز خدایی بی تعیّن، به نام خائوس وجود داشت. سپس خدای زمین یعنی گایا که ملجاء استوار و ایمن تمامی موجودات جاویدان یعنی خدایان شد، به وجود آمد.
پس از آن، تارتاروس، خدای عالم سُفلا، و بعد از او اروس، که خدای عشق و زیباترین خدایان است، پدیدار شد.
خدای تاریکی و شب که اربوس نام داشت، از خائوس زاده شد، و خدای آیتر و روز از او. سپس خدای کوه ها و آسمان یعنی اورانوس از خدای زمین زاد و از قرین گشتن آن دو، اوکئانوس که خدای دریا بود، ولادت یافت.
wiki: تئوگونیا