پاندورا

فرهنگ اسم ها

اسم: پاندورا (دختر) (یونانی) (تلفظ: pandora) (فارسی: پاندورا) (انگلیسی: pandora)
معنی: در اسطوره های یونان، نخستین زن روی زمین، فرض شده است
برچسب ها: اسم، اسم با پ، اسم دختر، اسم یونانی

دانشنامه عمومی

پاندورا ( به یونانی: Πανδώρα ) ، در اسطوره های یونان، نخستین زن روی زمین، فرض شده است. هفائستوس او را به دستور زئوس از آب و گِل ساخت تا پرومتئوس که با انسان ها دوستی می کرد را مجازات کند. خدایان به او نعمت های فراوانی بخشیدند؛ آفرودیته به او زیبایی بخشید، آپولو موسیقی، هرمس باور دینی و هر خدای المپین دیگری نیز به همین ترتیب هدیه ای به پاندورا داد. از این رو در پایان هرمس، نام پاندورا به معنی «تمام نعمت ها» را روی او می گذارد. [ ۱]
پرومتئوس او را از زئوس نپذیرفت. اما برادرش اپیمتئوس او را به همسری برگزید. پاندروا دَرِ جعبه ای که گفته شده بود هرگز نگشاید، گشود و مصیبت ها بر روی زمین پراکنده شد. تنها، امید، در جعبه باقی ماند تا آرام بخش بشر باشد. [ ۲] هر چند، برگردان و ترجمه نادرست از واژه پیتوس ( یک نوع کوزه بزرگ سفالی ) باعث گردید تا این واژه در تاریخ با عنوان جعبه ثبت گردد. [ ۳] این اشتباه از آنجا سرچشمه گرفت که در سده شانزدهم میلادی دسیدریوس اراسموس، ترجمه داستان هزیود از این ماجرا را که به زبان لاتین بود انجام داد، اراسموس به جای اشارهٔ به پیتوس، از واژه جعبه استفاده کرد در حالی که، پیتوس مد نظر هزیود، سفال هایی بود که تا نیمه در زمین قرار می دادند و از آنها برای نگهداری شراب، روغن یا دانه های غلات استفاده می کردند. [ ۴] واژه پیتوس در عین حال می توانست اشاره به خمره های مراسم ترحیم هم داشته باشد. در هر صورت اراسموس، واژه پیتوس را به پیکسیس ترجمه کرد که مترادف با جعبه بود[ ۵] و به همین مناسبت، عبارت جعبه پاندورا از آن زمان تاکنون دوام داشته است.
عکس پاندورا

پاندورا (دی سی کامیکس). پاندورا ( به انگلیسی: Pandora ) یک شخصیت خیالی در کتاب های کامیک آمریکایی منتشر شده توسط دی سی کامیکس است. این شخصیت توسط نویسنده جف جانز و طراح اندی کیوبرت بر اساس شخصیتی به همین نام، در اساطیر یونانی خلق شده است که برای اولین بار در شمارهٔ ۵ از آرک داستانی فلش پوینت ( اکتبر ۲۰۱۱ ) معرفی شد.
پاندورا شخصیتی اسرارآمیز است که در انتهای مجموعه فلش پوینت، زمانی که جهان های دی سی، ورتیگو و وایلداِستورم با یکدیگر ادغام شده اند حضور پیدا کرد. او باعث شد شخصیت فلش سه دنیا در خط زمانی مجزا را به منظور خلق یک جهان جدید با یکدیگر ترکیب کند که در انتشارات «نیو ۵۲» دیده می شود. پاندورا بعدها در سراسر دنیای دی سی حضور پیدا کرد.
اگرچه اطلاعات زیادی دربارهٔ مخلوقی به نام پاندورا در دسترس نیست، اما او دارای دانش فراطبیعی و فراتر از قلمرو تنها یک جهان است. او مخلوقی نامیرا است و نمی تواند با عوامل طبیعی مرگ ومیر شامل فرایند پیری و کهولت سن، بیماری یا گرسنگی از بین برود. حتی به نظر می رسد صدمات فیزیکی نیز هیچ تأثیری بر وی ندارد، به طوری که در یکی از روایات شلیک گلوله به سر او هیچ اثری در پی نداشت. او همچنین به طور اسرارآمیز از تمام زبان های مورد استفاده بشریت آگاهی دارد.
پاندورا رزمی کاری حرفه ای محسوب می شود و مهارت بالایی در استفاده از سلاح گرم دارد و حتی به برخی از سلاح های جادویی دسترسی دارد. پس از گذشت هزاران سال، او قادر به فراگریری طیف گسترده ای از سبک های مختلف هنرهای رزمی شده است. او زیر نظر جادوگران باستان، شفادهندگان و درویدها چگونگی پیوند دادن طبیعت و همچنین اتصال ارواح را آموزش دیده است. از دیگر توانایی های او می توان به قدرت های جادویی، ناپدید شدن از دید و سرعت ابرانسانی اشاره کرد. [ ۱]
عکس پاندورا (دی سی کامیکس)

پاندورا (قمر). پاندورا ( ماه ) ( به یونانی: Πανδώρα ) قمر داخلی زحل است. پاندورا از عکس های گرفته شده توسط کاوشگر ویجر ۱ در سال ۱۹۸۰ کشف شد و موقتاً S/1980 S 26 نامگذاری شد. در اواخر سال ۱۹۸۵ رسماً پاندورا[ ۳] نام گرفت. همچنین به عنوان زحل هفدهم نیز شناخته می شود.
عکس پاندورا (قمر)عکس پاندورا (قمر)عکس پاندورا (قمر)عکس پاندورا (قمر)

پاندورا (نقاشی). پاندورا ( به انگلیسی: Pandora ) یک نقاشی اثر جان ویلیام واترهاوس است. این نقاشی در سال ۱۸۹۶ کشیده شده است و هم اکنون در مجموعه ای خصوصی قرار دارد.
عکس پاندورا (نقاشی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

پاندورا (اخترشناسی). پانْدورا (اخترشناسی)(Pandora)
در اخترشناسی، قمر کوچک سیارۀ زحل، و چهارمین قمر شناخته شده از سمت این سیاره. تقریباً هر پانزده ساعت یک بار و در فاصلۀ تقریبی۱۴۲هزار کیلومتری بر گرد زحل مدار می پیماید. مدار آن دایره ای، و موازی با استوای زحل است. شکلی نامنظم دارد. قطر پهن ترین قسمت آن را ۱۱۴ کیلومتر، و قطر باریک ترین قسمت آن را ۶۲ کیلومتر برآورد کرده اند. چگالی پاندورا، مانند چگالی همسایه اش، پرومتئوس، نامعین، و احتمالاً بسیار کم است. این قمر نور خورشید را به خوبی بازمی تاباند، از این رو ممکن است از یخ متخلخل یا آمیزه ای از یخ و سنگ با حفره های بسیاری تشکیل شده باشد. پاندورا دو دهانۀ عظیم به پهنای تقریبی ۳۰ کیلومتر دارد، اما ویژگی های متمایزکنندۀ آن اندک اند. این قمر کوچک درون سامانۀ حلقه های زحل و دقیقاً بیرون از حلقۀ F مدار می پیماید. حلقه های زحل از ذرات یخ و غباری تشکیل شده اند که در صدها حلقۀ کوچک مجزا آرایش یافته اند. دانشمندان بر این باورند که نیروی گرانش پاندورا ذرات حلقۀ F را می کشد و «شبانی» می کند، یعنی مانع از پراکندگی آن ها می شود و نمی گذارد به صورت حلقۀ پهن تری درآیند. از این رو، پاندورا را قمر شبان می نامند. همچنین، ممکن است کشش گرانشی پاندورا و قمر نزدیک به آن، پرومتئوس، موجب رشته رشته شدن و پیچ خوردگی ظاهری حلقۀ F باشد. پاندورا به قدری کوچک است که نمی تواند جوی را در اطراف خود نگه دارد. در ۱۹۸۰، اندی کالینز و اعضای گروه تصویر فضاپیمای وُیجر، پاندورا را در تصویرهای دو کاوشگر وُیجر کشف کردند. نام این قمر از نام شخصیتی در اساطیر یونان گرفته شده است.

پاندورا (اسطوره). پانْدورا (اسطوره)(Pandora)
(در یونانی، همۀ موهبت ها) در اساطیر یونان، نخستین زن زمینی. زئوس او را با جعبه ای حاوی همۀ غصّه های بشری به زمین فرستاد تا خوشی ها و برکاتی را خنثی کند که پرومتئوس، با ربودن آتش از خدایان، به انسان ها عرضه کرده بود. مشهورترین روایت حاکی از آن است که پاندورا درِ جعبه را گشود و در نتیجه همۀ بدبختی ها گریختند؛ فقط امید، که تسلی بخش انسان بود، در جعبه باقی ماند. پاندورا را هفایستوس، خدای آهنگری، شکل داد و آفرودیت به او زیبایی بخشید. هِرمِس، پیام آور خدایان، قبل از آن که او را نزد اپیمتئوس ببرد، از نعمت تهور و زیرکی برخوردار ساخت. اپیمتئوس توصیۀ برادرش، پرومتئوس، مبنی بر نپذیرفتن پیشکش از خدایان را از یاد برد و با او ازدواج کرد. در منظومۀ کارها و روزها اثر هِزیود، اپیمتئوس درِ جعبه ای را گشود که پاندورا با خود به زمین آورده بود. در روایات بعدی آمده است که این جعبه حاوی همۀ خوشی هایی بود که چنانچه پاندورا درِ آن را باز نمی کرد، همۀ انسان ها از آن نعمت ها بهره مند می شدند.

پاندورا (موسیقی). رجوع شود به:باندوریا

پیشنهاد کاربران

قمر زحل
در اساطیر یونان، نخستین زن بود. پس از آن که پرومته ئوسِ تیتان با نافرمانی نسبت به زئوس و دادن آتش به انسان خشم او را برانگیخت، زئوس پس از به بند کشیدن پرومته ئوس، با همکاری دیگر خدایان پاندورا را خلق کرد و هرگونه زیبایی در وجود او نهاد. خدایان با پاندورا جعبه ی در بسته ای همراه کردند که هر گونه شر و آفت و بدی در آن نهان بود تا بدین وسیله از انسان انتقام گیرند. خدایان پاندورا را به عنوان هدیه به اپی مته ئوس برادر کوته فکر پرومته ئوس می دهند که به رغم سفارش اکید برادرش که گفته بود مبادا از خدایان هدیه پذیرد، اسیر زیبایی پاندورا می شود. بعد از مدتی، کنجکاوی عنان اختیار از کف پاندورا می رباید و او جعبه را می گشاید و بدیها بر نوع انسان نازل می گردد.
...
[مشاهده متن کامل]

جعبه ی پاندورا کنایه از چیزی نامعلوم است که ممکن است مملو از بدی و مصیبت باشد.

پاندورا ( به یونانی: Πανδώρα ) ، در اسطوره های یونان، نخستین زن روی زمین است.
هفائستوس او را به دستور زئوس از آب و گِل ساخت تا پرومتئوس که با انسان ها دوستی می کرد را مجازات کند. خدایان به او نعمت های فراوانی بخشیدند؛ آفرودیته به او زیبایی بخشید، آپولو موسیقی، هرمس اعتقادات دینی و هر خدای المپین دیگری نیز به همین ترتیب هدیه ای به پاندورا داد؛ از این رو در پایان هرمس نام پاندورا به معنی «تمام نعمت ها» را روی او می گذارد.
...
[مشاهده متن کامل]

پرومتئوس او را از زئوس نپذیرفت، اما برادرش اپیمتئوس او را به همسری برگزید.
پاندروا در جعبه ای که گفته شده بود هرگز نگشاید، گشود و مصیبت ها بر روی زمین پراکنده شد. تنها امید در جعبه باقی ماند تا تسلای بشر باشد. [۱]
جستارهای وابسته [ویرایش]
فهرست شخصیت ها، مکان ها و رویدادهای افسانه ای یونان باستان
منابع [ویرایش]
↑ ویل دورانت، ۸۷۰
دورانت، ویل. تاریخ تمدن، یونان باستان ( جلد دوم ) . ترجمهٔ امیرحسین آریان پور و دیگران. سرویراستار، محمود مصاحب. چاپ ششم. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۸. ISBN 964 - 445 - 001 - 9.
در ویکی انبار پرونده هایی دربارهٔ پاندورا موجود است.
رده ها: اساطیر یونانی افسانه های آفرینش
قس عربی
باندورا ( بالإغریقیة:Πανδώρα أی "المرأة التی منحت کل شیء" ) هی أول امرأة یونانیة وجدت على الأرض طبقا للعقیدة الیونانیة. خلقت بأمر من زیوس، وتم خلقها حسب الأسطورة من الماء والتراب ومنحت العدید من المزایا مثل الجمال والإقناع وعزف الموسیقى.
القصة ان البطل الاغریقی الشهیر برومیثیوس بعد أن قدم خدمة کبیرة ل"زیوس " اله الاغریق الوثنی فان زیوس کافئ برومیثیوس بأن وهبه الارض کلها وهی مکأفاة جزیلة، وحین صار برومیثیوس مسؤولا عن الارض قرر ان یعلم الانسان اشیاء کثیرة حتى انه خرق فی سبیل هذا کثیر من قواعد " سادة الأولیمب "، وجاءت الطامة حین سرق برومیثیوس سر النار من الالهة وعلمه للبشر وصار البشر یقدرون ان یشعلوا النار ویستخدموها وهنا قرر الالهة ان یعاقبوه بصرامة، فربطوه بین جبلین وکل یوم یاتی رخ عملاق لیأکل کبده فاذا جاء اللیل نبت له کبد جدید وهکذا الم ومعاناة کل یوم حتى جاء البطل هرقل وخلص برومیثیوس من هذا العذاب القاتل، وعاد برومیثیوس للبشر ففرحوا به وقررت الهة الاولیمب ان تنتقم منه مجددا بطریقة عبقریة أکثر شرا وکان هذا العقاب هو " المرأة "
لقد کان مجتمع الارض کله من الرجال وکان مجتمعا سعیدا جدا قبل ان ترسل الهة الاولیمب هدیة من نوع جدید للبشر. . . " امرأة وتقول الأسطورة ان زیوس کلف " فولکانو " اله النار والحدید بصنع المرأة وبهذا ترمز الأسطورة إلى طبیعة المراة الناریة، ، ثم تم استدعاء الهة الأولیمب الاخرین لتقدیم هدایاهم إلى هذه المراة. . فمنحتها فینوس ( الهة الجمال ) الجمال والحب، ومنحتها مینرفا ( الهة الحکمة ) بعض الذکاء " من، ثم اعطتها لاتونا قلب کلب. . ونفس لص. . وعقل ثعلب ( هذا ماتقوله الاسطورة بالضبط )
تنزل باندورا إلى الارض فتثیر صخبا. . انها ملکة جمال العالم لسبب بسیط هو انه لایوجد سواها. . وبالطبع تلقی شباکها حول برومیثیوس لکن برومیثیوس کان ذکیا وحکیما فلم یهم بها حبا وتجاهلها تماما، فهام بها اخوه ابیمثیوس بسرعة واصر ان یتزوجها فوافق برومیثیوس على مضض وعاش اخوه ایام لاتوصف من السعادة. . هنا جاء الجزء الثانی من الخدعه یوم ارسل " زیوس " مبعوثه هرمز بهدیة للزوجین السعیدین. . هذه الهدیة هی صندوق مغلق. کان ابیمثیوس حکیما فی هذه النقطة فرفض فتح الصندوق. . لکن زوجته راحت تلح علیه ان یفعل. . من یدری ایة کنوز او افراح تختفی داخله ان هناک اصواتا تنادیها من الداخل. . اصوات تعدها بالسعادة المطلقة، لقد صارت حیاتها جحیما وهی تجلس اللیل والنهار جوار الصندوق تتخیل مایحویه وکان الفضول یخنقها کأیة انثى فی الاساطیر، مثل زوجة ذو اللحیة الزرقاء التی ترک لها زوجها حریة التنقل فی تسع وتسعین غرفة لکن جنونها کان شدیدا لمعرفة ماذا یوجد فی الغرفة رقم مائة. . . فی النهایة تنتهز باندورا فرصة غیاب زوجها فتفتح الصندوق, فجأة اظلم العالم وخرجت ارواح شریرة من الصندوق. . ارواح یحمل کل منها اسما مخیفا مثل " النفاق " " المرض " " الجوع " " الفقر " وراحت المسکینة تدور حول نفسها محاولة اغلاق الصندوق فلم تستطع. . فی النهایة اغلقته بالفعل لکن بعد ان حدثت الکارثة. . والجنة السعیدة تحولت إلى جحیم حقیقی للبشر. . . فلو لم تفتح باندورا الصندوق لکنا نعیش فی جنة حسب رای الاساطیر الاغریقیة وهذا المصطلح نفسه " صندوق باندورا " یستخدم إلى الآن فی الإشارة إلى الشیء الذی یمکن ان تنبثق منه کل الشرور والالام.
[عدل]صندوق باندورا
حسب الأسطورة کان هناک صندوق منعت باندورا من فتحه ولکن حبها للفضول دفعها لفتح الصندوق الذی أدى بدوره حسب الأسطورة إلى خروج الشیاطین وانتشارهم فی الأرض. فکانت الحیاه قبل ذلک الیوم تخلو من المشاکل والشر.
[عدل]مصدر
باندورا - بانثیون دوت أورغ.
کتاب الاساطیر الاغریقیة والفرعونیة.
هناک المزید من الصور والملفات فی ویکیمیدیا کومنز حول: باندورا
بوابة میثولوجیا
تصنیف: میثولوجیا إغریقیة
قس مصری
پاندورا هى اول ست فى التاریخ حسب المیثولوچى الیونانى . خلقت بعد ما زیوس أمر ابنه هیفیستوس بخلق مخلوق کعقاب للبشریه بعد ما برومیثیوس ساعدهم للمعرفه و سرق لیهم سر النار من زیوس. وخلى ابنه المسئول على خلق البشر , حسب میثولوچى الیونانى فى الوقت دا کان برومیثیوس هو المسئول على خلق البشر و کانوا کلهم ذکور بس و مخلوقین من طین بس, هیفیستوس خلق الست من مایه و الطین و سماها پاندورا و بعتها للبشر. کانت عندها مزایا کتیره زى الجمال و القدره الکبیره على الاقناع وعزف المزیکا و عندها عیب کبیر اللى هو الفضول اللى بسببه البشریه بتعانى لحد دلوقتى , حسب المیثولوجى الیونانى, .
[تعدیل]صندوق پاندورا
حسب میثولوچى الیونانى پاندورا کانت هیا اللى فتحت الصندوق , اللى کانت ک . . .

بپرس