بیکاری فناورانه یا بیکاری تکنولوژیک ( به انگلیسی:Technological unemployment ) به از دست دادن مشاغل ناشی از تغییرات و پیشرفت در تکنولوژی اشاره دارد. بیکاری تکنولوژیک یک نوع بیکاری ساختاری است.
تغییرات تکنولوژیکی معمولاً شامل معرفی ماشین های «مکانیکی - عضلانی»[ en ۱] برای حذف کار دستی یا فرآیندهای «ذهنی - مکانیکی»[ en ۲] کارآمدتر ( خودکارسازی ) می شود و نقش انسان در این فرایندها را به حداقل می رسد. [ ۱] همان طور که حیواناتی چون اسب ها به تدریج به عنوان وسیله ای برای حمل ونقل با خودرو و کارگر با تراکتور منسوخ شدند، مشاغل انسان ها نیز در طول تاریخ مدرن تحت تأثیر قرار گرفته اند. نمونه های تاریخی شامل بافندگان صنعتگر بریتانیایی است که پس از معرفی ماشین های بافندگی مکانیزه به فقر رسیدند. در طول جنگ جهانی دوم، دستگاه «Bombe» آلن تورینگ هزاران داده رمزگذاری شده به ارزش هزاران سال را در چند ساعت فشرده و رمزگشایی کرد. یک مثال معاصر از بیکاری تکنولوژیک، حذف صندوق داران خرده فروشی توسط پدیده هایی چون فروشگاه های بدون صندوق دار همانند آمازون گو و دستگاه های خودکار است.
به طور گسترده پذیرفته شده است که تغییرات تکنولوژیکی می تواند باعث از دست دادن مشاغل در کوتاه مدت شود. این دیدگاه که پیشرفت تکنولوژیک می تواند منجر به افزایش پایدار بیکاری شود اما مدت هاست که بحث برانگیز بوده است. شرکت کنندگان در بحث های بیکاری تکنولوژیک را می توان به طور کلی به خوش بینان و بدبینان تقسیم کرد. خوش بینان موافق هستند که نوآوری ممکن است در کوتاه مدت برای مشاغل مخرب باشد، با این حال معتقدند که اثرات جبرانی مختلف تضمین می کند که هرگز تأثیر منفی بلندمدت بر مشاغل وجود نخواهد داشت. در حالی که بدبینان معتقدند که حداقل در برخی شرایط، فناوری های جدید می تواند منجر به کاهش پایدار در تعداد کل کارگران شاغل شود. عبارت انگلیسی «technological unemployment» توسط اقتصاددان شناخته شده، جان مینارد کینز در دهه ۱۹۳۰ میلادی رایج شد. به گفته او بیکاری تکنولوژیک «فقط یک مرحله موقتی از ناسازگاری»[ en ۳] است. [ ۲] با این حال، موضوع ماشین هایی که کار انسان را جابه جا یا حذف می کنند حداقل از زمان ارسطو مورد بحث بوده است.
در جهان غرب و تا قبل از قرن هجدهم، هم نخبگان و هم مردم عادی به طور کلی دیدگاه بدبینانه ای نسبت به بیکاری تکنولوژیک، حداقل در مواردی که این موضوع مطرح می شد، داشتند. به دلیل کم بودن نرخ بیکاری در بسیاری از تاریخ پیشامدرن، این موضوع به ندرت یک نگرانی برجسته در آن جوامع بود. در قرن هجدهم، ترس از تأثیر ماشین آلات بر مشاغل با رشد بیکاری گسترده، به ویژه در بریتانیای کبیر که در آن زمان در خط مقدم انقلاب صنعتی قرار داشت، تشدید شد. با این حال، برخی از متفکران اقتصادی شروع به استدلال علیه این ترس ها کردند و ادعا کردند که نوآوری کلی اثرات منفی بر مشاغل نخواهد داشت. این استدلال ها در اوایل قرن ۱۹ توسط اقتصاددانان کلاسیک رسمیت یافت. در طول نیمه دوم قرن نوزدهم، به طور فزاینده ای آشکار شد که پیشرفت تکنولوژی به نفع همه بخش های جامعه، از جمله طبقه کارگر است و نگرانی در مورد تأثیر منفی نوآوری کاهش یافت. اصطلاح «مغالطه لادیت»[ en ۴] برای توصیف این تفکر ابداع شد که نوآوری اثرات مضر دائمی بر اشتغال دارد.





این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفتغییرات تکنولوژیکی معمولاً شامل معرفی ماشین های «مکانیکی - عضلانی»[ en ۱] برای حذف کار دستی یا فرآیندهای «ذهنی - مکانیکی»[ en ۲] کارآمدتر ( خودکارسازی ) می شود و نقش انسان در این فرایندها را به حداقل می رسد. [ ۱] همان طور که حیواناتی چون اسب ها به تدریج به عنوان وسیله ای برای حمل ونقل با خودرو و کارگر با تراکتور منسوخ شدند، مشاغل انسان ها نیز در طول تاریخ مدرن تحت تأثیر قرار گرفته اند. نمونه های تاریخی شامل بافندگان صنعتگر بریتانیایی است که پس از معرفی ماشین های بافندگی مکانیزه به فقر رسیدند. در طول جنگ جهانی دوم، دستگاه «Bombe» آلن تورینگ هزاران داده رمزگذاری شده به ارزش هزاران سال را در چند ساعت فشرده و رمزگشایی کرد. یک مثال معاصر از بیکاری تکنولوژیک، حذف صندوق داران خرده فروشی توسط پدیده هایی چون فروشگاه های بدون صندوق دار همانند آمازون گو و دستگاه های خودکار است.
به طور گسترده پذیرفته شده است که تغییرات تکنولوژیکی می تواند باعث از دست دادن مشاغل در کوتاه مدت شود. این دیدگاه که پیشرفت تکنولوژیک می تواند منجر به افزایش پایدار بیکاری شود اما مدت هاست که بحث برانگیز بوده است. شرکت کنندگان در بحث های بیکاری تکنولوژیک را می توان به طور کلی به خوش بینان و بدبینان تقسیم کرد. خوش بینان موافق هستند که نوآوری ممکن است در کوتاه مدت برای مشاغل مخرب باشد، با این حال معتقدند که اثرات جبرانی مختلف تضمین می کند که هرگز تأثیر منفی بلندمدت بر مشاغل وجود نخواهد داشت. در حالی که بدبینان معتقدند که حداقل در برخی شرایط، فناوری های جدید می تواند منجر به کاهش پایدار در تعداد کل کارگران شاغل شود. عبارت انگلیسی «technological unemployment» توسط اقتصاددان شناخته شده، جان مینارد کینز در دهه ۱۹۳۰ میلادی رایج شد. به گفته او بیکاری تکنولوژیک «فقط یک مرحله موقتی از ناسازگاری»[ en ۳] است. [ ۲] با این حال، موضوع ماشین هایی که کار انسان را جابه جا یا حذف می کنند حداقل از زمان ارسطو مورد بحث بوده است.
در جهان غرب و تا قبل از قرن هجدهم، هم نخبگان و هم مردم عادی به طور کلی دیدگاه بدبینانه ای نسبت به بیکاری تکنولوژیک، حداقل در مواردی که این موضوع مطرح می شد، داشتند. به دلیل کم بودن نرخ بیکاری در بسیاری از تاریخ پیشامدرن، این موضوع به ندرت یک نگرانی برجسته در آن جوامع بود. در قرن هجدهم، ترس از تأثیر ماشین آلات بر مشاغل با رشد بیکاری گسترده، به ویژه در بریتانیای کبیر که در آن زمان در خط مقدم انقلاب صنعتی قرار داشت، تشدید شد. با این حال، برخی از متفکران اقتصادی شروع به استدلال علیه این ترس ها کردند و ادعا کردند که نوآوری کلی اثرات منفی بر مشاغل نخواهد داشت. این استدلال ها در اوایل قرن ۱۹ توسط اقتصاددانان کلاسیک رسمیت یافت. در طول نیمه دوم قرن نوزدهم، به طور فزاینده ای آشکار شد که پیشرفت تکنولوژی به نفع همه بخش های جامعه، از جمله طبقه کارگر است و نگرانی در مورد تأثیر منفی نوآوری کاهش یافت. اصطلاح «مغالطه لادیت»[ en ۴] برای توصیف این تفکر ابداع شد که نوآوری اثرات مضر دائمی بر اشتغال دارد.






wiki: بیکاری فناورانه