بیت شعر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در شعر به دو مصراع بیت گفته می شود.
بیت ،در شعر به دو مصراع گفته می شود. این لفظ در زبانهای سامی، در معنای چادر برای کوچندگان، و خانه (سنگی، چوبی، آجری) برای یکجانشینان، هردو، به کار رفته است؛ نیز گاه به معنای پرستشگاه است، چنانکه در عربی با «ألِ» تعریف : «البیت» به عنوان مثل اعلای بیت، به مکان مقدّس مکه، کعبه، اطلاق می گردد، که در این صورت، البیت الحرام (خانه مقدس) یا البیت العتیق (خانه کهن) نیز خوانده می شود.
نامهای جغرافیایی که با واژه «بیت» ترکیب شده اند، نیز تعدادشان بسیار است و جزء اول آنها، بیت، در نام مکانهای سوریایی ـ فلسطینی، به صورت پیشاوند بـ (B-) خلاصه شده است که خود از صورت آرامیِ (سریانیِ) بِـ (¦Be)، آمده است.
در زبانهای سامی، این لفظ به معنای «خانواده» نیز به کار رفته است، هرچند در شمار اصطلاحات خاص تقسیمات قبیله ای (شعب، قبیله، عماره، بطن، فخد و فصیله) دیده نمی شود.
← بیت در فرهنگ لغت
(۱) ابن سراج شنترینی، المعیار فی اوزان الاشعار، چاپ محمد رضوان دایه، بیروت ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
(۲) ابن منظور، لسان العرب، بیروت (تاریخ مقدمه ۱۳۰۰).
(۳) محمد اعلی بن علی تهانوی، کتاب کشّاف اصطلاحات الفنون، چاپ محمد وجیه (و دیگران)، کلکته ۱۸۶۲، چاپ افست تهران ۱۹۶۷.
(۴) محمدبن عمر جمال قرشی، صراح اللغه، چاپ سنگی لکهنو ۱۲۸۱.
(۵) یحیی بن علی خطیب تبریزی، الوافی فی العروض والقوافی، چاپ عمر یحیی و فخرالدین قباوه، حلب ۱۳۹۰/۱۹۷۰.
(۶) محمدبن ابی بکر دمامینی، العیون الغامزة علی خبایا الرامزة، چاپ حسّانی حسن عبدالله، قاهره ۱۹۷۳.
(۷) علی اکبر دهخدا، لغت نامه، زیرنظر محمدمعین، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۵۹ ش.
(۸) سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فُصح العربیّة و الشوّارِد، قم ۱۴۰۳.
(۹) محمدبن قیس شمس قیس، کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم، تصحیح محمدبن عبدالوهاب قزوینی، چاپ مدرس رضوی، تهران (۱۳۳۸ ش).
(۱۰) عبدالرحیم بن عبدالکریم صفی پوری، منتهی الارب فی لغة العرب، چاپ سنگی تهران ۱۲۹۷ـ ۱۲۹۸، چاپ افست تهران ۱۳۷۷.
(۱۱) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم ۱۴۰۹.
(۱۲) احمدبن محمد فیّومی، المصباح المنیرفی غریب الشرح الکبیر للرافعی، بیروت.
(۱۳) لویس معلوف، المنجد فی اللغة والادب و العلوم، بیروت ۱۹۶۶.
(۱۴) محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، معیار الاشعار در عروض و قوافی، چاپ محمد فشارکی و جمشید مظاهری، چاپ عکسی اصفهان ۱۳۶۳ ش.
(۱۵) علی اکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی، تهران ۱۳۵۵ ش.

پیشنهاد کاربران

تن آسوده چه داند که دل خسته چه باشد
سلام
ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی از این باد ارمدد خواهی ، چراغ دل افروزی
موسم گل با رخ یاران خوش است
معنی شعر:من آن تک بیدمجنونم، که زخم کوچکی داردوپیت نفت درپایش، به زاری اشک میریزد

بپرس