بی ابرو

/bi~Aberu/

مترادف بی ابرو: ( بی آبرو ) بدنام، بی غیرت، بی ناموس، رسوا، فرومایه، مفتضح

متضاد بی ابرو: ( بی آبرو ) آبرومند، آبرودار

معنی انگلیسی:
notorious, disgraced, impudent, disgraceful, dishonorable

لغت نامه دهخدا

( بی آبرو ) بی آبرو. ( ص مرکب ) بی عزت و بی حرمت. ( آنندراج ). بی اعتبار و بی شرف و رسوا و خوار و ذلیل. ( ناظم الاطباء ). رجوع به ماده بعد شود. || معزول. ( ناظم الاطباء ). || شرمگین. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( بی آبرو ) بی عزت و بی حرمت ٠ بی اعتبار و بی شرف و رسوا و خوار و ذلیل . یا شرمگین .

فرهنگ عمید

( بی آبرو ) ۱. رسوا.
۲. خوار.
۳. شرمگین.

واژه نامه بختیاریکا

( بی آبرو ) شولار کَندِه؛ گُم زِیدِه

دانشنامه عمومی

بی آبرو (فیلم). بی آبرو ( به انگلیسی: Dishonored ) یک فیلم جاسوسی رمانتیک محصول پارامونت پیکچرز به کارگردانی و تدوین جوزف فون اشترنبرگ ( به طور مشترک با دنیل ن. روبین ) در سال ۱۹۳۱ ساخته شده است. طراحی لباس توسط تراویس بانتون انجام شده است. در این فیلم مارلنه دیتریش، ویکتور مک لاگلن، گوستاو فون زیفرتیتس و وارنر اولاند بازی می کنند. [ ۱]
عکس بی آبرو (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

بی آبرو
۱. رسوا. ۲. خوار. ۳. شرمگین.

مترادف ها

dishonorable (صفت)
پست، بیابرو، از روی بی شرمی، نا شایسته

پیشنهاد کاربران

رسوازده ؛ رسواشده. از حیثیّت و آبرو افتاده. رسوای خاص و عام گشته :
رسوازده زمانه گشته
در رسوایی فسانه گشته.
نظامی.
در زبان ترکی به بی آبرو گفته می شود" اؤزو سوسوز "
پاچه ورمالیده
بدنام، بی غیرت، بی ناموس، رسوا، فرومایه، مفتضح، ننگین
بی عار
سیه رو - سیاه رو

بپرس