بودش


معنی انگلیسی:
actuality, existence, lie, situation, state, status

لغت نامه دهخدا

بودش. [ دِ ] ( اِمص ) هستی و بود که بعربی کون خوانند. ( برهان )( آنندراج ) ( انجمن آرا ). هستی. بود. ( فرهنگ فارسی معین ). هستی و بود و وجود. ( ناظم الاطباء ) :
از علت بودش جهان بررس
مفکن بزبان دهریان سودا.
ناصرخسرو ( دیوان چ تقوی ص 19 ).
لازم شده است کون بر ایشان و هم فساد
گرچه ببودش اندر آغاز دفترند.
ناصرخسرو.
از ما بشما شادتر از خلق که باشد
چون بودش ما را سبب و مایه شمائید.
ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

( اسم ) هستی بود .

فرهنگ عمید

= بودن

دانشنامه عمومی

شهر بودش ( به رومانیایی: Budeşti ) در شهرستان کلرش در کشور رومانی واقع شده است. جمعیت این شهر ۹٬۵۹۶ نفر [ ۱] است.
عکس بودشعکس بودشعکس بودش
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس