بهنام

/behnAm/

معنی انگلیسی:
reputable, y-clept, yclept

فرهنگ اسم ها

اسم: بهنام (پسر) (فارسی) (تلفظ: beh nām) (فارسی: بِهنام) (انگلیسی: beh nam)
معنی: نیک نام، خوش نام، شخصی که از او به نیکی یاد می شود، ( اَعلام ) شهرت باستان شناس معاصر ( عیسی بهنام ) از بنیانگذاران رشته ی باستان شناسی دانشگاه تهران و از پایه گذاران موزه ی مردم شناسی، دارای نام نیک
برچسب ها: اسم، اسم با ب، اسم پسر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

بهنام. [ ب ِ ] ( ص مرکب ) نیک نام. خوشنام. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِ مرکب ) نام نیک و خوب. ( آنندراج ). نام نیک. شهرت خوب. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

نیک نام، خوش نام، نام نیک هم گفته اند
۱ - ( صفت ) نیک نام خوشنام . ۲ - ( اسم ) نام نیک شهرت خوب .

گویش مازنی

/beh naam/ بیماری های درمان ناپذیر

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ

واژه ی بهنام از ریشه ی دو واژه به و نام فارسی هست
بهنام نام کی از فرمانده های ایرانی در داستان های شاهنامه هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

بهنامبهنامبهنامبهنامبهنام
۱ دونه باشه
نام بهترینها
تک نام
mohsmmadzadeh
معنی اسم بهنام دوست داشتنی شخص یعنی یه، دونه، یه، دونه، یه، دونه
بهنام بهترین
بهنام مردانه
بهترین نام نامی پسندیده نیک نام
خوش نام
بهترین نام ، سر آغاز خوبی ها
قدمتش به دوران ساسانی بر می گرده
مشهور یکی از معنیاشه
نیک نام. بهترین نام
اسمه عشقم: - )
گشاینده ی مشهور
famous knowledgeable
خوش نام، مشهور به خوبی، نام نیک
زیباترین نام
بهترین نام. نیکوترین نام
بهنام نامی پارسی در فرهنگ ایرانی
ترکیب اسم بهنام و علی برایه نام گذاریه بوتیک مردانه
بهنام نام نیک مهربان
بهترین نام، سراغاز خوبی ها
بهترین نام . خوش نام. آغاز خوبی ها. نام نیک

بهترین نام
ابتدای نام نیک. سراغازخوبی ها. دربرگیرنده خوبی
نامی پسندیده
بهترین نام - نام نیک - کسی که از او به نیکی یاد می شود
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس