بهشهر

/behSahr/

معنی انگلیسی:
behshahr

لغت نامه دهخدا

بهشهر. [ ب ِ ش َ ] ( اِخ ) بخش بهشهردر قسمت خاوری شهرستان ساری واقع شده است و حدود و مشخصات آن بشرح زیر است : از طرف شمال خلیج میانکاله ،از خاور بخش بندر گز، از جنوب بخش چهار دانگه از بخش مرکزی ساری. قسمت شمال بخش دشتی است که بخلیج منتهی میشود قسمت جنوبی کوهستانی جنگلی است که بین دشت ودهستان نحکش و شهریاری واقع گردیده است. این بخش ازسه دهستان بشرح زیر تشکیل گردیده است : 1- دهستان پنجهزاره دارای 16 آبادی و جمعیت آن 16000 تن است. 2- دهستان کلباد دارای 9 آبادی و جمعیت آن 5700 تن است.3- دهستان بخکش دارای 20 آبادی و جمعیت آن 4500 تن است. جمع آبادی های آن 45 و کل جمعیت 23200 تن است.

بهشهر. [ ب ِ ش َ ] ( اِخ ) نام قدیم آن اشرف در 25 کیلومتری شمال خاوری ساری و 78 کیلومتری باختر گرگان و 8 کیلومتری جنوب خلیج میان کاله. این شهر از بناهای دوره صفویه است و از بناهای آن دوره قصر صفی آباد واقع در دوکیلومتری جنوب باختری شهر روی ارتفاعات مسلط به شهر است در تحولات بیست سال دوره رضا شاه مورد توجه واقع شد و قصر صفی آباد و بناهای باغشاه تعمیر اساسی گردید خیابانهای جدید احداث گردید. کارخانه مهم چیت سازی و کارخانه پنبه پاک کنی و بناهای متعدد دیگر برای کارمندان و کارگران کارخانه و همچنین بنای ایستگاه راه آهن و لوله کشی آب چشمه عمارت در خیابانها و کارخانه و ایستگاه تغییرات زیادی به آن شهرداده و یکی از شهرهای زیبای شمال محسوب می گردد. جمعیت شهر در حدود دوازده هزار تن است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ). از شهرستان ساحلی استان دوم مازندران جنوب شمالی بحر خزر. فعلاً مشتمل بر سه بخش حومه گلوگاه و پانه سر است در اسفندماه 1333 هَ. ش. بخش بهشهر از شهرستان ساری مجزا و به شهرستان تبدیل گردید. مرکز شهرستان بهشهر است. ( از دایرةالمعارف فارسی ).

فرهنگ فارسی

نام قدیم آن اشراف از بخشهای شهرستان ساری ( مازندران ) و آن شهری است که در قدیم جزو ولایتی بنام کبود جامه بوده و هنگامیکه که آنرا آباد کرده اند اشرف البلاد ] یعنی بهترین شهرها نامیده اند شهریست صنعتی که جمعیت آن ۳۲۱۶۶ تن می باشد . در این شهر کارخانه های چیت سازی کارخانه پنبه - پاک کنی و روغن - کشی وجود دارد.

گویش مازنی

/behshahr/ بهشهر از شهرهای مازندران است که نام قدیمی آن را اشرف، کبود جامه پنجاه هزار پنج هزار هزارجریب کلباد قره طغان و خرگوران هم نوشته اندبه عنوان شهر، در دوران صفویه بنیاد نهاده شد و مدتی نیز تختگاه شاه عباس صفوی بوده استدر دوران رضاشاه از اشرف به بهشهر تغییر نام یافتساکنان اصلی آن(اشرفی ها) در میانه ی قرن دهم از گرجستان به این منطقه کوچانده شده اند

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بِهْشَهْر، شهرستان و شهری در استان مازندران می باشد.
این شهرستان از شمال به دریای مازندارن و خلیج گرگان، از شرق به کردکوی و بندر گز، از جنوب به دامغان و از غرب به نکا و ساری محدود است. شهرستان بهشهر از ۳ بخش مرکزی، گلوگاه و یانه سر، و ۳ شهر بهشهر، رستمکلا و گلوگاه، و ۶ دهستان تشکیل شده است. شبه جزیرۀ میانکاله در شمال شرقی این شهرستان واقع است. بخش های شمالی شهرستان بهشهر از نوار ساحلی نسبتاً باریکی تشکیل شده، و در نواحی جنوبی آن بلندی های البرز واقع است. کوه شادر با ارتفاع ۲۵۱‘۳ متر و بادله با ارتفاع ۲۱۱‘۳ متر از بلندترین کوه های اطراف بهشهرند. رود نکا و زارم رود از مهم ترین و پرآب ترین رودهای بهشهرند. آب و هوای این شهرستان معتدل و مرطوب است. شهرستان بهشهر پوشیده از انواع گیاهان جنگلی است. در گذشته، تمام جلگۀ بهشهر پوشیده از جنگل بوده، که امروزه از وسعت آن کاسته شده است.
اقتصاد شهر
اقتصاد این شهرستان برپایۀ کشاورزی، دام پروری، صید ماهی و صنایع جانبی آن ها استوار است. کشاورزی در این شهرستان به دو طریق دیمی و آبی صورت می گیرد و آب لازم از رودخانه و چاه های ژرف و نیمه ژرف تأمین می شود، از عمده ترین محصولات آن جا گندم، برنج، پنبه، توتون، دانه های روغنی و مرکبات است. کارخانه های چیت سازی، پنبه پاک کنی، روغن کشی، نئوپان سازی، ریسندگی، توتون خشک کنی، نیروگاه گازی و شیلات از مراکز صنعتی مهم بهشهرند. تأسیسات شیلات این شهرستان در ۲۰ کیلومتری شمال نکا واقع است. دام پروری نیز درشهرستان بهشهر توسعه یافته است و محصولات آن به نقاط دیگر صادر می شود.
گونه جانوری
جانوران گوناگون از جمله پلنگ، خرس، گراز، شغال، گرگ و جز آن ها در جنگل های آن جا یافت می شود.
جمعیت
...

پیشنهاد کاربران

بِهْشَهْر، از شهرهای استان مازندران، یکی از کهن ترین شهرهای ایران و مرکز شهرستان بهشهر است. در گذشته ( پیش از دورهٔ پهلوی یکم ) آن را «اشرف یا اشرف البلاد» می نامیدند.
مردم بهشهر به زبان مازنی سخن می گویند و از قومیت تبری و ایرانی تبار هستند ( اقلیت های آذری، ارمنی، بلوچی، تالشی، کردی، گالشی و گرجی هم در بهشهر زندگی می کنند ) دین مردم بهشهر اسلام ( اکثراً: شیعه دوازده امامی اقلیتاً: سنی شافعی ) است، اقلیت های بهائی، مسیحی و یهودی هم در گذشته ( دورهٔ پهلوی ) در بهشهر زندگی می کردند.
...
[مشاهده متن کامل]

بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ خ. جمعیت این شهر برابر با ۹۴٫۷۰۲ نفر جمعیت بوده است.
بهشهر در عهد شاه عباس بزرگ، پایتخت تابستانی ایران بود.
بهشهر در بهمن ۱۴۰۱ خ. شهر ملی گلیچ معرفی شد.
نام بهشهر در دورهٔ ساسانی «تَمیشَه» بود و واژه تَمیشَه برگرفته از نام دانه و بوته تمشک است؛ پیش از دورهٔ تیموری، «کبودجامه» بود؛ پیش از شاه عباس بزرگ، «خرگوران» بود و در عهد شاه عباس بزرگ، چون خیرالنساء بیگم اشرف الملوک، مادر شاه عباس بزرگ، از اهالی «خرگوران» بوده و نام او نیز «اشرف» بود، شاه عباس بزرگ نام «خرگوران» را به نام مادرش «اشرف» تغییر داد و از عهد شاه عباس بزرگ تا پایان دورهٔ قاجاری به این شهر «اشرف» یا «اشرف البلاد» می گفتند و در دورهٔ پهلوی یکم، چون «اشرف البلاد» واژه ای از ریشه زبان عربی است و به فارسی «اشرف» معنای «بِهْ» و «بهترین» و «بِلاد» معنای «شهر» را می داد، نام آن به «بهشهر» دگرگون شد و «بهشهر» نیز معنای «بهترین شهر» می دهد.
در اسطوره های ایرانی، تَمیشَه ( بهشهر کنونی ) اقامتگاه فریدون پادشاه ایرانیان خوانده شده است. در شاهنامه گفته شده که شهر تَمیشَه ( بهشهر کنونی ) دومین پایتخت فریدون، پس از آمل، بوده است. بنای تَمیشَه ( بهشهر کنونی ) را به فریدون نسبت داده اند. فردوسی تَمیشَه ( بهشهر کنونی ) را تختگاه دوم فریدون خوانده است. ابن اسفندیار به نقل از شاهنامه آورده است: «فریدون پس از پیروزی بر ضحاک تمیشه را پایتخت کرد». ظهیرالدین مرعشی آورده است: «چون آفریدون پیر شد، مقام خود در تمیشه بساخت و این تمیشه… اکنون خرابه است و تمیشه کوتی می خوانند و هنوز اطلال و دمن آن در موضعی که بانصران می خوانند، ظاهر است. » واژه «کوت» در زبان مازنی منطقه به معنی انباشته، انباشته شده و روی هم قرار گرفته می باشد. منظور ظهیرالدین مرعشی از تمیشه کوتی به نظر می رسد که خرابه های انباشته شده شهر بوده است. پژوهشگران در ارتباط با نام «بانصران» ( یا بانسرا یا بانوسرا ) که امروزه مکانی مشتمل بر زمین های مسطح و کشاورزی است، باور دارند که این واژه شکل بومی واژه «بانوسرای» است که احتمالاً باید نام یکی از کاخ هایی باشد که اسپهبد خورشید برای یکی از زنان خود ساخته بود. ابن اسفندیار آورده است: «گرشاسف ایرانی در حمله ای به سرزمین های شرقی، فغفور چین ( پادشاه چین ) را با هشتاد پادشاه دیگر توسط نریمان به تمیشه نزد فریدون فرستاده بود». در مجمل التواریخ و القصص نیز دربارهٔ پایتخت فریدون آمده است: «پس به گرگان ببود، اول به زمین بابل بنشست، پس دارالملک به تمیشه بساخت و طبرستان».

بهشهربهشهربهشهربهشهربهشهربهشهر
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/بهشهر

بپرس