[ویکی فقه] بَهاءُالدّین نَقْشْبَنْد، خواجه محمدبن محمدبن محمدبخاری (۷۱۸-۷۹۱ق/۱۳۱۸-۱۳۸۹م)، عارف نامدار و مؤسس سلسلۀ نقشبندیه که نزد ترکان به شاه نقشبند مشهور است.
برخی به غلط وی را، که به خواجه نقشبند و شاه نقشبند نیز معروف است، علوی دانسته و نسب او را با سیزده واسطه به علی اکبر، فرزند امام حسن عسکری (علیه السلام)، رسانده اند، در حالی که امام فرزندی به این نام نداشته است.پدر بهاءالدین، معروف به باباصاحب سرمست، پیشه نقشبندی و کَمخابافی داشت، ظاهراً بهاءالدین همچون پدر به کمخابافی (کمخا= پارچۀ منقش رنگارنگ) اشتغال داشت، زیرا به رغم سکوت متون متقدم نقشبندیه، متون متاخر اطلاق لقب نقشبند بر او را بدین سبب دانسته اند این پیشه در دوره های تیموری و صفوی نیز رواجی تمام داشت و در منابع مربوط به این دوران، نام نقشبندان متعددی را می توان یافت.. همچنین گفته اند که چون با اشتغال مداوم به ذکر قلبی به درجه ای رسید که اسم جلاله «الله» بر صفحه دلش نقش بست لقب نقشبند یافت. (در باب استعمال این کلمه در معنای عرفانی در عصر بهاءالدین و اعصار بعدی رجوع کنید به این منابع).
زمان و محل تولد
بهاءالدین در محرم ۷۱۷ در قصر عارفان (قصر هندوان) از قرای بخارا، به دنیا آمد.جد بهاءالدین که نامش را جلال الدین نیز ذکر کرده اند از مریدان خواجه محمد بابا سماسی (د ۷۵۵ق/۱۳۵۴م)، شیخ صوفیان خواجگانی از پیروان خواجه یوسف همدانی بود. وی نوه اش را در سومین روز تولد نزد خواجه سماسی که به تازگی به قصر هندوان وارد شده بود، برد تا از او برکت یابد. سماسی نیز بهاءالدین را به فرزندخواندگی پذیرفت و او را «مقتدای روزگار» پس از خویش خواند.
مشایخ
بهاءالدین در هجده سالگی به طریقت خواجه سماسی پیوست و پس از درگذشت سماسی به همراه جدش به سمرقند رفت و صحبت درویشان چندی را درک کرد. پس از آن به بخارا بازگشت و به محضر سید امیرکُلال (د ۷۷۲ق/۱۳۷۰م) جانشین خواجه سماسی راه یافت و به وصیت سماسی، نزد او به سیر و سلوک ادامه داد و سپس سال ها در متابعت و ملازمت عارف دیگ گرانی، از خلفای امیر کُلال، بود. چندماهی را هم در ملازمت یکی از مشایخ ترک منسوب به خواجه احمد یسوی (ه م) به مجاهدت و ریاضت سپری کرد. پس از آن ۱۲سال در خدمت خلیل آتا، از دیگر مشایخ ترک بود و گویا در مدت حکومت ۶سالۀ او بر ماوراءالنهر، در دستگاه او سمتی داشت. چندماه نیز نزد قُثَم شیخ، از مشایخ ترک منتسب به خواجه احمد یَسَوی، به ریاضت و مجاهدت گذراند و دوازده سال در متابعت خلیل آتا، یکی دیگر از مشایخ ترک، بود، و به هنگام سلطنت وی در ماوراءالنهر در دستگاه او محتسب یا قاضی شرع بود. برخی از این شغل حکومتی او با تعبیر جلاّد یاد کرده اند و آن را نمونه ای قدیمی برای گرایش نقشبندیان به همکاری با حکّام به منظور اجرای شریعت می دانند. علاوه بر اینها، بهاءالدین، به گفته خود، از تربیت روحانی خواجه عبدالخالق غُجدوانی (متوفی ۵۷۵) بهره گرفت به این سبب و نیز به دلیل آن که وی از روحانیت اویس قرنی و خواجه محمدعلی حکیم ترمذی نیز بهره های بسیار برده بود، وی را از جمله صوفیان اویسی به شمار آورده اند. ظاهراً غجدوانی در شهودی، وی را به فراگیری احادیث نبوی و پیروی از شیوۀ پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و صحابه او سفارش کرده بود، وبه همین سبب، او مدتی را نیز نزد چند تن از علما به آموختن حدیث مشغول بود. و چندی نیز نزد برخی از علما به فراگیری حدیث پرداخت.
سفر حج
...
برخی به غلط وی را، که به خواجه نقشبند و شاه نقشبند نیز معروف است، علوی دانسته و نسب او را با سیزده واسطه به علی اکبر، فرزند امام حسن عسکری (علیه السلام)، رسانده اند، در حالی که امام فرزندی به این نام نداشته است.پدر بهاءالدین، معروف به باباصاحب سرمست، پیشه نقشبندی و کَمخابافی داشت، ظاهراً بهاءالدین همچون پدر به کمخابافی (کمخا= پارچۀ منقش رنگارنگ) اشتغال داشت، زیرا به رغم سکوت متون متقدم نقشبندیه، متون متاخر اطلاق لقب نقشبند بر او را بدین سبب دانسته اند این پیشه در دوره های تیموری و صفوی نیز رواجی تمام داشت و در منابع مربوط به این دوران، نام نقشبندان متعددی را می توان یافت.. همچنین گفته اند که چون با اشتغال مداوم به ذکر قلبی به درجه ای رسید که اسم جلاله «الله» بر صفحه دلش نقش بست لقب نقشبند یافت. (در باب استعمال این کلمه در معنای عرفانی در عصر بهاءالدین و اعصار بعدی رجوع کنید به این منابع).
زمان و محل تولد
بهاءالدین در محرم ۷۱۷ در قصر عارفان (قصر هندوان) از قرای بخارا، به دنیا آمد.جد بهاءالدین که نامش را جلال الدین نیز ذکر کرده اند از مریدان خواجه محمد بابا سماسی (د ۷۵۵ق/۱۳۵۴م)، شیخ صوفیان خواجگانی از پیروان خواجه یوسف همدانی بود. وی نوه اش را در سومین روز تولد نزد خواجه سماسی که به تازگی به قصر هندوان وارد شده بود، برد تا از او برکت یابد. سماسی نیز بهاءالدین را به فرزندخواندگی پذیرفت و او را «مقتدای روزگار» پس از خویش خواند.
مشایخ
بهاءالدین در هجده سالگی به طریقت خواجه سماسی پیوست و پس از درگذشت سماسی به همراه جدش به سمرقند رفت و صحبت درویشان چندی را درک کرد. پس از آن به بخارا بازگشت و به محضر سید امیرکُلال (د ۷۷۲ق/۱۳۷۰م) جانشین خواجه سماسی راه یافت و به وصیت سماسی، نزد او به سیر و سلوک ادامه داد و سپس سال ها در متابعت و ملازمت عارف دیگ گرانی، از خلفای امیر کُلال، بود. چندماهی را هم در ملازمت یکی از مشایخ ترک منسوب به خواجه احمد یسوی (ه م) به مجاهدت و ریاضت سپری کرد. پس از آن ۱۲سال در خدمت خلیل آتا، از دیگر مشایخ ترک بود و گویا در مدت حکومت ۶سالۀ او بر ماوراءالنهر، در دستگاه او سمتی داشت. چندماه نیز نزد قُثَم شیخ، از مشایخ ترک منتسب به خواجه احمد یَسَوی، به ریاضت و مجاهدت گذراند و دوازده سال در متابعت خلیل آتا، یکی دیگر از مشایخ ترک، بود، و به هنگام سلطنت وی در ماوراءالنهر در دستگاه او محتسب یا قاضی شرع بود. برخی از این شغل حکومتی او با تعبیر جلاّد یاد کرده اند و آن را نمونه ای قدیمی برای گرایش نقشبندیان به همکاری با حکّام به منظور اجرای شریعت می دانند. علاوه بر اینها، بهاءالدین، به گفته خود، از تربیت روحانی خواجه عبدالخالق غُجدوانی (متوفی ۵۷۵) بهره گرفت به این سبب و نیز به دلیل آن که وی از روحانیت اویس قرنی و خواجه محمدعلی حکیم ترمذی نیز بهره های بسیار برده بود، وی را از جمله صوفیان اویسی به شمار آورده اند. ظاهراً غجدوانی در شهودی، وی را به فراگیری احادیث نبوی و پیروی از شیوۀ پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) و صحابه او سفارش کرده بود، وبه همین سبب، او مدتی را نیز نزد چند تن از علما به آموختن حدیث مشغول بود. و چندی نیز نزد برخی از علما به فراگیری حدیث پرداخت.
سفر حج
...
wikifeqh: محمدبن_محمد_نقشبند