به قدرت رسیدن هیتلر از جمهوری وایمار آلمان در سپتامبر ۱۹۱۹ آغاز شد هنگامی که آدولف هیتلر به حزب Deutsche Arbeiterpartei ( حزب کارگری ) آلمان پیوست. نام این حزب در ۱۹۲۰ به Nationalsozialistische Deutsche Arbeiterpartei به معنی حزب ملی سوسیالیست کارگران آلمان تغییر یافت که در کاربرد عمومی به آن حزب نازی یا حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان گفته می شود. این حزب ضد کمونیسم و مخالف دولت پس از جنگ جمهوری وایمار و پیمان ورسای بود و در آن آرمان های پان ژرمنیسم و یهودستیزی تندرو در جریان بود. می توان گفت فرایند به قدرت رسیدن هیتلر در مارس ۱۹۳۳ با به تصویب رسیدن Gesetz zur Behebung der Not von Volk und Reich به پایان رسید این قانون به صدراعظم یعنی هیتلر اجازه می داد بدون آنکه رایشستگ ورود کند، خودش قانون را تصویب کند. این قانون به هیتلر اجازه می داد که مانند یک دیکتاتور عمل کند بدون آنکه بتوان اعتراض قانونی به او کرد.
پس از جنگ جهانی اول هیتلر تلاش کرد تا وارد حزب تازه تأسیس نازی شود و خیلی زود در این حزب مورد توجه قرار گرفت، او یکی از بهترین سخنگویان حزب شد او به دیگر اعضا گفت که یا من را رهبر حزب کنید یا اینکه برای همیشه حزب را ترک می کنم. هیتلر از آغاز ادبیاتی خشن و شبه نظامی برای جنبش در پیش گرفت[ ۱] او سعی می کرد از خشونت برای پیشبرد اهدافش استفاده کند و افرادی را به عضویت حزب درمی آورد که مانند او فکر می کردند. ابتدا هیتلر دریافت که باواریای کاتولیک قانون های برآمده از برلین پروتستان را نمی پذیرد از این رو باواریا را راهی برای رسیدن به قدرت دید اما خیلی زود دریافت که تلاش هایش بی نتیجه است. او پس از کودتای مونیخ به زندان رفت و آن را فرصتی برای نوشتن کتاب نبرد من دید. او در این کتاب بیان می دارد که یهودی - مسیحیان اروپا را ضعیف می کنند و آلمان به مردی آهنین نیاز دارد تا قدرت آلمان را دوباره بدست آورد و یک پادشاهی تأسیس کند. [ ۲] در این دوره او ترجیح داد تا از راه های قانونی به قدرت برسد. [ ۳]
پس از انتشار کتاب نبرد من افراد بیشتری جذب هیتلر شدند در این دوران هیتلر نمی توانست یک کرسی های مهم دولتی خیز بردارد چون هنوز ملیت آلمانی نداشت. [ ۴] در اواسط دههٔ ۱۹۲۰ حزب وارد مبارزات انتخاباتی شد در این مبارزات هیتلر نقش سخنگو و تنظیم کنندهٔ امور را داشت، همچنین مدیریت خشونت های خیابانی میان حزب ها هم توسط هیتلر صورت می گیرفت. در اواخر دههٔ ۱۹۲۰ و آغاز ۱۹۳۰ حزب نازی آنقدر هوادار پیدا کرد که بزرگترین حزب سیاسی رایشستگ شد. شیوهٔ بیان هیتلر و تأثیری که بر افراد می گذاشت باعث شد تا حزبی که بیشترین رای را آورده مردم را پیرو خود کند، قدرت را در دست بگیرد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفپس از جنگ جهانی اول هیتلر تلاش کرد تا وارد حزب تازه تأسیس نازی شود و خیلی زود در این حزب مورد توجه قرار گرفت، او یکی از بهترین سخنگویان حزب شد او به دیگر اعضا گفت که یا من را رهبر حزب کنید یا اینکه برای همیشه حزب را ترک می کنم. هیتلر از آغاز ادبیاتی خشن و شبه نظامی برای جنبش در پیش گرفت[ ۱] او سعی می کرد از خشونت برای پیشبرد اهدافش استفاده کند و افرادی را به عضویت حزب درمی آورد که مانند او فکر می کردند. ابتدا هیتلر دریافت که باواریای کاتولیک قانون های برآمده از برلین پروتستان را نمی پذیرد از این رو باواریا را راهی برای رسیدن به قدرت دید اما خیلی زود دریافت که تلاش هایش بی نتیجه است. او پس از کودتای مونیخ به زندان رفت و آن را فرصتی برای نوشتن کتاب نبرد من دید. او در این کتاب بیان می دارد که یهودی - مسیحیان اروپا را ضعیف می کنند و آلمان به مردی آهنین نیاز دارد تا قدرت آلمان را دوباره بدست آورد و یک پادشاهی تأسیس کند. [ ۲] در این دوره او ترجیح داد تا از راه های قانونی به قدرت برسد. [ ۳]
پس از انتشار کتاب نبرد من افراد بیشتری جذب هیتلر شدند در این دوران هیتلر نمی توانست یک کرسی های مهم دولتی خیز بردارد چون هنوز ملیت آلمانی نداشت. [ ۴] در اواسط دههٔ ۱۹۲۰ حزب وارد مبارزات انتخاباتی شد در این مبارزات هیتلر نقش سخنگو و تنظیم کنندهٔ امور را داشت، همچنین مدیریت خشونت های خیابانی میان حزب ها هم توسط هیتلر صورت می گیرفت. در اواخر دههٔ ۱۹۲۰ و آغاز ۱۹۳۰ حزب نازی آنقدر هوادار پیدا کرد که بزرگترین حزب سیاسی رایشستگ شد. شیوهٔ بیان هیتلر و تأثیری که بر افراد می گذاشت باعث شد تا حزبی که بیشترین رای را آورده مردم را پیرو خود کند، قدرت را در دست بگیرد.
wiki: به قدرت رسیدن هیتلر