بنیاداباد

لغت نامه دهخدا

( بنیادآباد ) بنیادآباد. [ ب ُ ] ( اِخ ) دهی از دهستان گنجگاه بخش سنجید است که در شهرستان هروآباد واقع شده است. و دارای 567 تن سکنه است. ایل والی کانلو در آنجا سکنی دارند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

بنیادآباد. [ ب ُ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان گرم بخش ترک است که در شهرستان میانه واقع شده است. و دارای 198 تن سکنه است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

( بنیاد آباد ) دهی جزئ دهستان گرم بخش ترک است که در شهرستان میانه واقع شده است ٠

دانشنامه عمومی

بنیادآباد. روستای بنیاد آباد روستایی است در استان اردبیل شهرستان کوثر بخش مرکزی دهستان سنجبد شمالی. [ ۳] در سر شماری سال ۲۰۰۶ جمعیت روستا برابر با ۵۲۲ نفر در ۹۵ خانوار است. [ ۴] زبان اهالی این روستا ترکی آذربایجانی میباشد. [ ۵]
بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت این روستا ۵۲۲ نفر با ۹۵ خانوار بوده است.
عکس بنیادآباد

بنیادآباد (یولاخ). بنیادآباد ( به لاتین: Bünyadabad یا ینی چوبان کره Yeni Çobankərə ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان یولاخ واقع شده است. [ ۱]
عکس بنیادآباد (یولاخ)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

علی عباسی بنیادآباد
بنام خداوند مهربان که هوایی همه مخلوقات خود را دارد .
سلام بر عزیزانی که مطالب بنده را می بینند و می خوانند و بنده را خوشحال می کنند و این حقیر هم برایشان بهترین ها را از خداوند بزرگ خواهانم .
...
[مشاهده متن کامل]

امسال که در آن هستیم بنده در مردادماه سفری بر بنیادآباد زادگاهم داشتم و برای گشت و گذار به همراه نوه عمو و خاله ام جناب کربلای علی کرام عباسی که زحمت کشیدندو از ایشون سپساگزارم با تراکتور رفتیم به دشت و دمن تا بعد از ۴۴ سال دوباره محو جمال این کوه و دره ها باشم در این باز بینی چیزی عجیبی دیدم که می خواهم بیان کنم . هنوز مردم مشغول جمع آوری محصولات کشت خود نشده بودند؛ امابا صحنه بسیار غم انگیز و تاسف بار روبرو شدم و متاثر و متاسف شدم و اشکم جاری شد که زحماتشان را تگرگ زده بود آنچنان که گویی ساقه های گندم ؛ جو ؛ نخود و عدس را با شمشیر زده بودند و آنچنان آفت محصولاتشان را زده بود که باور کردنی نبود و از کربلایی علی کرام پرسیدم چطور شد و کی این اتفاق افتاد ؟
گفت یکی از همین شب ها ساعت ۲ نصف شب بمدت ۱۰ الی ۱۵ دقیقه آنچنان تگرگ بارید که اگر در روز روشن می بارید به دام و طیور صدمه جبران ناپذیر میزد و خلاصه تمام زحماتشان به هدر رفته است ؛ حتی چمن زار های طبیعی و یونجه زارهای کاشته شده و میوه های درختان مانند : آلبالو ؛ گیلاس ؛ زرد آلو ؛ آلوزرد ؛ گلابی ؛ سیب و . . . . همه را تگرگ زده و ناقص کرده بود و بد تر از همه علوفه ها تلخ شده بودند و حیوانات نمی خوردند .
اما یک اتفاق عجیب تر اینکه خوشه های بزرک اصلا آسیب ندیده بودند یعنی کسانی که مزرعه بزرک داشتند آن مزرعه در سلامت کامل بودند در حالی که مزارع دیگر آسیب شدید دیده بودند و حتی قابل درو کردن نبودند و علت را پرس جو کردم که چرا این اتفاق افتاده و کسی نتوانست جواب دهد و می گفتند بلای الهی و آسمانی خداست که بر سر آبادی ما نازل شده است .
این موضوع مرا به یاد خاطره از بزرگان که ما نبودیم اتفاق افتاده بود و برایمان تعریف کرده بودند انداخت که آن قحط سال بود که اشتباه نکنم در آواخر حکومت رضاشاه پهلوی اتفاق افتاده بود ( سال ۱۳۱۸ ) که آفت تمام مزارع را زده بود و تمام خوشه های گندم و جو و غیره به رنگ سیاه آمده و پودر شده بود که می گفتند اگر به خوشه ها دست می زدی پودر سیاه می شد و طمع زهر داشته و در آن زمان اهالی این آبادی برای امرار معاش خود و تامین معاش خانواده به استان گیلان و شهر بندر انزلی سفر می کنند تا در شالیزار ها و دریامشغول شده و معاش خود را تامین می کنند و داستان های زیاد تعریف می کردند .
اهالی برای جبران خسارت به مسئولین محل مانند : فرمانداری ؛ جهاد کشاورزی و. . . اطلاع می دهند و آنها هم تشریف آورده و بررسی می کنند و در نهایت می گویند هر کسی محصولات خود را بیمه کرده بهش خسارت داده می شود و گرنه داده نخواهد شد . !/ع
به امیدپیروزی اسلام بر کفر جهانی - ارادتمند شما علی عباسی بنیادآباد ۲۸/آبان /۱۴۰۳

بنیاداباد
بنام خدا
سلام و عرض ادب و احترام به هم ولیتی های گرامی که برایم بسیار ارزشمندهستید و به وجودتان مفتخرم . اما بعد اینکه می خواهم بنویسم تا دوباره یادی کنم از قوم وخویش و فامیل امسال تابستان رفتم ولایت که سرم زد تا کوهو دشتو دره و چمن و باغ و . . . را سیر کنم و ببینم که چهل و چهار سال از دیدار آخرینم گذشته است . اما با صحنه های مواجه شدم که اشکم را درآورد و غم تو دلم نشست و سنگینی که چون در طول عمرم چنین صحنه ای ندیده بودم . و حتی نشینده بودم البته از والدین قطحی سال زمان رضا شاه را شنیده بودم واما به این این شدت نبود چون یک نوع آفتی وارد مزارع شده بود که تمام دانه ها را از گندم و جو و . . . . باعث سیاه شدن و تبدیل به پودر شدن دانه ه ای محصولات شده بود که هیچ محصولی بدست نیامده بود ولذا مردها برای تامین نیاز خود به شمال رفته و برنج تهیه کرده بودند تا سال را بگذرانند ولیکن این صحنه ای که بنده دیدم عجیب و غریب بود تمام محصولات را به غیر از بزرک تگرگ آنچنان زده بود که گ. یی میدان جند با توپ و تانک سر نخل ها را زده باشند طوری که هیچ چیزی قابل استفاده نباشد . و از آن مهمت اینکه این تگرگ ساعت 2 نصف شب آمده بود اگر در روز اتفاق می افتاد کلی حیوانات و انسان تلف می شدند . و اهالی بابت این بخش از اتفاق خیلی خوشحال بودند که نصف شب رخ داده است . واما علت سالم ماندن مزارع بزرک نمی دانم چه هست و حتما یک دلیل دارد . علاوه بر خواست خدا حتما دلیل متافیزیکی دارد . مثله بعد چقدر ساختار جغرافیای ان تغیی کرده راه های مال رو اغلب قریب به اتفاق با گیاه پوشانده شده و از بین رفته و حالا اب تراکتور وخودرو حمل بار مسیر وراه های مخصوص از جاهای دیگر باز شده که موجب حیرت و سرگردانی بنده بود و دیگر از آن اسبهای تند رو واسترهای چاموش و وحشی خو و خرهای تنبل و زیر بار بخوابد خبری نیست . /ع
...
[مشاهده متن کامل]

به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی - علی عباسی بنیادآباد - 1403/6/24 -

سلام عرض ادب به بزرگواران
سلام وعرض ادبزرگوار
سلام و عرض ادب و احترام و تشکر از زحمات فعالانی که در خصوص تاریخ دیار خود تلاش می کنند خصوصا آقای عباسی مطالبی را با تحقیق و بررسی درج نموده است لذا همه ی ما باید برای معرفی بنیاد آباد و شناساندن آن تلاش می کنند انشاا. . . خدا توفیق بده بنده هم بتونم قدمی بردارم
سلام
با نام خدا و سلام بر همه بزرگواران و ضمن عرض تبریک ایام نیمه شعبان سالروز ولادت با سعادت امام عصر منجی عالم بشریت و عدالت گستر حهان حضرت مهدی موعود ( عج ) و فرارسیدن سال نو حضور همه هموطنان گرامی .
از شنیدن خبر تامین آب مورد نیاز روستای بینادآباد خیلی خوشحال شدم امیدوار به همت مسئولین شهرستان کوثر و استان اردبیل هر چه زودتر این کمبود بر طرف شده و مردم آبادی به آرامش برسند . انشاالله . /ع ع ب
...
[مشاهده متن کامل]

به امید پیروزی اسلام بر کفرجهانی - 26اسفند1400

خدارحمت کنه شهید رمز علی نصیری کربلایی رسول نصیری حبیب اله نصیری مردان خدا
بنام خدا - با سلام و احترام
امروزها که واکسن کرونا بابرنامه و سرعت خوبی در کشورمان اجرا می شود کاشزودتر انجام می شد تا عده ای زیادی از هموطنان دچار مرگ نمی شدند و خانواده های بسیاری داغدار نمی شدند.
...
[مشاهده متن کامل]

هر چند بازهم عده ای دستورالعملهای بهداشتی را رعایت نمی کنند و در مارکز خرید و یا در مرتو و اتوبوس ماسک نمی زنند و توجه ندارند و اهمیت نمی دهند .
اگر تزریق واکسن کرونا زودتر اقدام می شد سالتحصیلی در شهرهای بزرگ مثل تهران با باز شدن مدارس در اول مهر حال و هوای بسیار زیبایی به شهرها میداد و موجب شور وشوق در شهرهامی شد و بچه های سر کلاس درس حضور داشتند واما درحال حاضر مدارس سوت کور و صندلی ها خالی ووقتی وارد کلاس یشید غم و اندوه از سر روس کلاس می باردو سکوت بر مدرسه حاکم هست و این غم انگیز ترین ایام در سالتحصیلی هست .
حضور بچه ها و شیطنت و شلوغی و حتی درس نخوندن بعضی ها واقعا جایشان خالی هست چرا نگاه دانش آموزان و نگاه متقابل معلم به دانش آموزان صفای دیگری دارد چون این بچه ها آینده سازان کشور و فرزندان معلم هستند و معلم با جان و دل برای آینده آن مایع می گذارد و زحمت می کشد حتی یکنفرشان هم موفق بشوند بسیار خرسند می شوند.
سرمایه معلم و اندوخته معلم و دارایی معلم همین دانش آموزان هستند و گرنه از مال دنیا چه نصیب شان می شود جز فرسودگی و پیری و دیگر هیچ و معلم حتی شرمنده اهل و عیالش می شود تا این بچه ها به سعادت برسند و آینده دانش آموزش روشن گردد و او را در موفقیت ببیند. /ع
به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی https://img. abadis. ir/comments/reqs/52677. jpg

بنیاداباد
عکس شهید حسین هدایتی بنیاد آباد. . . از شهیدان این آبادی که در مازندران مدفون هستند به علت مهاجرت خانواده . . . .
بنیادابادبنیاداباد
سلام بر رزمندگان
بنیاداباد
عکس کادر درمانی مقابله با کرونا
بنیاداباد
نام اصلی روستا میکیلانی است
بنام خدا - درود و فراوان بر انسانهای پاک سرشت و خوش طینت و خوش قلب که به همدیگر احترام گذاشته و همدیگر را دوست دارند .
قبل از انقلاب در این روستا بزرگترهای هر فامیل و اقوام در حل اختلاف سهم بسزایی داشتند و کمتر پای پاسگاه و نیروی ژاندارمری به آبادی ابز می شد و بیشتر اوقات برای اعلام سربازی و اینکه جوانان به سن سربازی رسیدند را فرا می خواندند و بر می گشتند.
...
[مشاهده متن کامل]

اما یک اتفاق جالب و کم نظیر شاید هم بی نظیر هست که نقل کنم در سال از ثبت احوال برای صدور شناسنامه به آبادی مراجعه می کردند البته بعضی ها خودشان به شهر می رفتند و شناسنامه برای نوزاد خود اخذ می کردند در سال 1340 مامور ثبت احوال با یک مرکب ( اولاغ ) برای صدور شناسنامه به این آبادی تشریف میآورند که شناسنامه ها را صادر می کنند و در دفتر خود نیز ثبت می کنند و بر می گردند که با بارش تند باران و جاری شدن سیل عظیم روبرو می شوند که سیل اولاغ با بارش می برد و حساب کنید که دفتر هم جزو این سیل رفتها می شود بنا بر این اسامی بچه های آن سال در ثبت احوال مرکز شهر ثبت و ضبط نشده بود . دوره سربازی این نوزادها با شروع جنگ ایران و عراق مواجه گردید یعنی سال 1359 که خود جوانان وطن دوست داوطلبانه به سربازی رفتند اما برای خودم اتفاق جالبی افتاد که قبل از انقلاب برای یک کار ضروری رفتم شناسنامه ام را عکسدار کنم ثبت احوال اعلام کرد که شما در آمار نیستید که بعدا با پدرم رفتم و در یکی از محضر های اسناد رسمی با نوشتن اقرار نامه و امضای پدرم توانستم
شناسنامه ام را عکسدار کنم اما جالب بود که ثبنت احوال از ما آن اقرار نامه را نگرفت و من آن را نگهداشتم تا سال 1370 که طرح تعویض سراسری شناسنامه در کشور اجرا می شد من از تهران رفتم اقدام کردم که متاسفانه 20 ماه طول گذشت اما از شناسنامه بنده خبری نبود با اینکه چند بار به شهر خودمان سر زده بودم تا اینکه آخرین بار که مراجعه کرد گفتند باید اقرار نام بیاورید حال آنکه ابوی مان فوت کرده بود اما آن اقرار نامه را داشتم تا نامه فوق را به مسئول مربوطه نشان دادم با تعجب بسیار فراوان از من گرفت و گفت : این نامه پش شما چکار میکند ؟ خلاصه نامه را دادم و بعد از 20 ماه شناسنامه ام را دریافت کردم در حالی که درس خونده بودم و سربازی رفته بودم معلم شده بودم و هنوز اسمم در ثبت احوال کشور نبود . . . . .
البته در این مدت اتفاقات عجیبی هم افتاد که از حوصله این نوشته به دور هست .
یکی از این اتفاقات این بود که برای پسرها شناسنامه با سن پایین می گرفتند یعنی تولدشان را کمتر می گفتند و برای دخترها سن بالاتر می گرفتند تا دختر زود شوهر کنند و به مشکل ازدواج بر نخوردند و پسرها دیربه سربازی بروند , چون زمان رژیم پهلوی دختر را اجازه نمی دادند با سن کمتر از 15 سال ازدواج کنند و اگر با خبر می شدند با عوامل ( پدر ها ) بر خورد جدی می کردند , بنابر این شناسنامه سن بالا می گرفتند البته پسر و دختر را با 2 و 3 سال اختلاف بالا و پایین این اتفاق می افتاد. /ع ع ب

به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی

بنام خدا - جناب آقای ناشناس کاش خودتو معرفی میکردی با هم بیشتر گپ می زدیم و گفتگو و تبادل نظر می کردیم و ایرادهایم را از شما می پرسیدم ویا کاش ایرادو اشتباه بنده را گوش زد می نمودید چون قبلا عرض کردم که نیاز به ناشناس ماندن نیست ما اهل آبادی بینادآباد قوم و خویش هستیم و همانطوری که می دانید این آبادی یا بقولی روستا و یا دهات زادگاه بنده هست و سالها درآنجا زندگی کردم و تا پنجم ابتدایی آنجا درس خواندم و کشاورزی به خانواده ام کمک کردم چطور اینها را نمیدانیدو یا می دانید سئوال می فرمایید . بنده سرگذشات نقل نکردم آنچه را که شاهد بودم و هستم عرض کردم . ادعا نمی کنم مطالبی که نوشتم بی نقص باشد هرگز چنین ادعای ندارم اما با خیلی از بزرگان آبادی گفتگو کردم . البته من نمیدانم شما اصلا چند سال داردید تا دقیق عرض کنم که چی به چی هست . به هر حال ناشناس نمانید شجاعت داشته باشید و مطالبتان را بفرمایید و بنده را ارشاد کنید چون به همه ی عزیزان آبادی ارادت دارم و دست شان را می بوسم و سعی کنید شما هم هر چه می دانید بنویسید .
...
[مشاهده متن کامل]

شما هر کی هستید برایم بسیار محترم و گرامی هستید و من خوشحالم که حتی یک نفر مطالب بنده را می خواند و توقع داشتم که دهها نفر مثل جنابعالی بجایی شبکه گردی بنیاداباد گردی می کردند. امروز می خواستم مطلب جدید بنویسم که نشد .
بنده این اطلاعات را از بزرگان آبادی که الان خیلی هاشون زیرخاک آرمیدند و به رحمت خدا رفتند شنیدم چون از حدود نزدیک به پنجاه سال هست که با بزرگان آبادی در مواقع که برخورد داشتم هم صحبت شدم ودر حال حاضر هم به افرادیکه اطلاعات لازم را داشته باشند مراجعه می کنم و البته شما مشخص نکرده بودید کدام مطلب خاصی مدنظرتان هست .
میدانید چرا چون گذشته خود را نمی خواهم فراموش کنم و بلکه به آیندگان خود برسانم و بدانند که از کجا شروع شده و چه بوده است .
و هر ملتی که از گذشته خود بی خبر باشد خوشآیند نیست . باور کن بنده آنقدر دوست داشتم تا هزاران سال قبل را نیز میدانستم که افسوس .
می دانید چراکشور مان ایران در تاریخ مانده چون عقبه ی تاریخی محکم دارد و خیلی ها دوست داشتند و هنوز هم دوست دارند ایران را از بین ببرنداما آن تاریخ گذشته اجازه نمی دهد .
اما سخن پایان به جنابعالی تبریک عرض می کنم که نسبت به روستای بنیاداباد حساس هستید و عرق نشان دادید و اما خواهش می کنم شما هم بنویسید و اشتباهات بنده را اصلاح بفرمایید . / ع ب ب به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی

اقای عباسی این سرگذشت روستای بنیاد آباد رو از کجا در اوردید منبع این اطلاعات از کجا به دست آمده لطف کنید توضیح دهید
تشکر
بنام خدا - با درود و ارادت بر همه ایرانیان عزیز بخصوص هم وطن های خودم از زادگاه مردان دلیرو شجاع و با سخاوت و غیرتمند روستای بنیادآباد بخصوص درود بر شهیدان دوران هشت سال جنگ تحمیلی آن از جمله شهید بهمن حسن پور که در روز تشییع جنازه آیت اله طالقانی در تهران ترور شد و شهید اصلان علیزاده و گروهان دوم وظیفه شهید رمزعلی نصیری و شهید ارشد جعفری و دانشجوی بسیجی رشته ریاضی شهید وجیه اله معصومی
...
[مشاهده متن کامل]

که به دست گروهک هادر دهلران بشهادت رسید .
در آماری جمعیتی این آبادی که از وضعیت سکونت مردم در تاریخ29 فروردین 1399 نوشتم این آمار در سال 1352 که دانش آموز اول راهنمایی بودم در گیوی درس می خواندم تهیه کردم بنابر این تاریخ تهیه آمار مربوط به آن سال هست که جهت آگاهی خوانندگان این مطالب عرض کردم .
اما گلایه دارم از هموطنان بخصوص هم آبادی های خودم که بشکرانه خدا همه شان تحصیل کرده و با سواد هستند و اغلب وقت آزاد هم زیاد دارند اما سری به وبگاه آبادی خود نمی زنندو یا اگر مطلبی دارند بنویسند و نظر نمی دهند و بده را همراهی نمی کنند و اشتباهات حقیر را گوش زد نمی نمایندو حال آنکه شاید روزی بیش از ده ساعت با تلفن همراه خوددوره گردی می نمایند .
امروزه با عرض پوزش و عذر خواهی باید عرض کنم که گوشی همراه عوارض بسیار خطرناکی را در جامعه رواج داده و می دهد و هر روز هم بیشتر می شود واعتیاد آور شده از جمله کنار گذاشته شدن مطالعه کتاب های مناسب و همنیشنی , هم اندیشی و هم صحبتی خانواده ها در منزل و محل کار را گرفته و مزاحمت های زیاد در مترو , اتوبوس و . . . . را به ارمغان آورده است .
تلفن همراه وسیله ای خوبی برای انجامامورات زندگی انسانها هست و هزاران کار ازش بر می آیدو می شود بهره برد . اما اکثر آدمها به چند شبکه محدود شده است . هر چند عده ای قلیلی هم تمام امورات زندگی شان را با برنامه ریزی مناسب بعنوان یک ابزار از این دستگاه بهره مند هستند.
جالب اینجا مطرح کنم که با ظهور کرونا آموزش در کشور به شبکه مجازی روی آورد هر چند با اشکالات فراوان که هر روز ما مشکلات زیادی از این آموزش مجازی در مدارس وآموزش عالی در اخبر سراسری می بینیم و می شنویم دلیل این مشکلات بر می گردد به عقبه کار همانطوریکه حضور ذهن دارید از سال 1370 یعنی 30 سال پیش رایانه وارد مدارس شد و خیلی از دانش آموزان ودانشجویان نیز به آن دسترسی داشتند . این بزار یعنی رایانه قرار بود بعنوان وسیله ی کمک آموزشی جایگزین آزمایشگاه ها و کارگاه ها و کتابهای کمک استفاده شود و به دلایل بسیار منطقی جایگزین هزینه های اضافی و بعضا" خطرناک گردد و حسن های زیادی هم دارد . به عنوان مثال اگر بخواهیم دریک مدرسه کارگاه و آزمایشگاه تاسیس کنیم چقدر وسایل و ابزار کار حقیقی باید خریداری بشود و از همه مهمتر هزینه نگهداری بالای هم دارن و جاگیر هسند و اغلب هماران استفاده از این ابزار ها را بلد نبودند و یا ناقص بلد بودند و یا ترس از شکستن و سرقت و غیره نمی شدبهره وری داشته باشد. اما رایانه و وسایل مجازی این گونه نیست که خیلی حسن های دارد . /ع ع ب به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی
ادامه دارد .

بنام خدا - مردم این آبادی قبل از این که تهران ترقی کند و کسب وکار در آن رونق یابد برای شالیزاری و ماهیگیری به استان گیلان می رفتند بخصوص در زمان قطعی که به دوره رضا شاه بر می گردد همان زمانی که انگلیسی ها غلات بخصوص گندم و دارای مردم را چپاول کرده و به زور از مردم می گرفتند و برای لشگریان خود در هندو پاکستان و ایران و سایر کشورها می بردند و از طرفی قطحی شدید بوجود می آید که مردان آبادی ب اجبار برای تهیه برنج به گیلان عازم می شوند و از طرفی هم روسیه ایران را اشغال می کند و مصادف می شود با قیام میرزا کوچک خان جنگلی که وضع اقتصادی کشور بخصوص این محل بسیار وخیم بوده اما مردم آبادی از کوشش و تلاش خود نه تنها دست نمی کشند بلکه به فعالیت خود ادامه میدهند .
...
[مشاهده متن کامل]

بعد از اتمام جنگ جهانی اول تهران که رونق اقتصادی می یابد و با تاسیس کارخانه های بزرگ و تبادل کالا در بین شهرها مردم این آبادی از سال 1320 به بعد به تهران مسافرت می کنند تا برای جویای کار که مشغول کار شده و بعضی از آنها در تهران می مانند و ساکن می شوند تا سال 1350 مردم برای کارهای فصلی رفت آمد می کردند سه ماهه و شش ماهه و حتی 9 ماهه و در این میان مردم وضع مالی خوبی یافتند و دلایل مهم کوچ مردم این آبادی عبارت است از :
1 - کم آبی که هنوز هم بعد از چهل و اند سالی حل نشده حتی آب اشامیدنی دهات هم مشکل دارد و آنها که ماندند مشکل دارند .
2 - کشاورزی دیمی و سنتی که با گاو می کاشتند و با داس درو می کردند و در خرمن با گاو می کوبیدند ودر نهایت زحمت زیاد و درآمد کم.
3 - در آمد کم که کفاف زندگی شان را نمی کرد و مجبور بودند برای کار فصلی هجرت کنند .
4 - توجه نکردن به مشاغل خانگی مانند قالی بافی و کلیم بافی و پرورش زنبور و دام و طیور و . . . .
5 - نبود آموزش لازم برای مشاغل محلی و حمایت دولتی .
مردم هنوز دارند مانند دوره سختی ( گذشته ) زندگی می کنند با اینکه اینترنت و موبایل و برق و تلفن و جاده و بهداشت آمده .
بهترین دوره فعالیت این آبادی به دهه پنجاه یعنی 1350 تا 1360 می رسدکه خیلی فعال بودند باز هم درآمد کم بود .
مهاجرین این آبادی وقتی به تهران مهاجرت کردند اغلب در اطراف خزانه و جاده ساوه و جاده ورامین ( قرچک ) سکنا گزیدند که هنوز هم ادامه دارد .
اما متاسفانه دولت در این تمام طرحها را کامل اجرا نکرده بخصوص طرح هادی که رها کرده است و من دلیلش را نمی دانم که مردم همکاری نکردند یا دولت ادامه نداده است .
با این که عده ای از همین تهران نشین ها بر گشتند در آبادی خانه ویلایی درست کردند ( به 30 خانوار نمی رسد ) واما بیش از 250 خانوار در تهران پراکنده زندگی می کنند و هستند و اما آمار خانوار در آبادی شاید115 خانوار باقی مانده اند .
این خانوارها که به تهران مهاجرت کردند اغلب موفق بودند و توانستند یک زندگی آبرو مندانه تشکیل داده و برای خود سر پناهی درست کنند و اگر در ابادی می مانندند خدا می داند که چه می شد .
مهاجرتشان به تهران علاوه بر وضع مالی که مناسب شد بلکه از لحاظ آموزش و تحصیلات دانشگاهی هم برای فرزندانشان بهتر شد .
البته جایگاه اجتماعی و بخصوص شغلی و در آمدی و تحصیلی و شخصیتی هم موثر بوده است . /ع ع ب
ادامه دارد به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی

بنام خدا - در یک قسمت از نوشته ها عرض کردم که این روستا خان خانی نبود و مردان بسیار غیور و شجاع و دلیر و مبارز داشته و اجازه ندادند خان ها تسلطی بر این آبادی داشته باشند و یا رسوخ کنند و بتوانند با شیوه های مختلف خود کار خود را پیش ببرند و هر چه بوده مردانگی و جوانمردی بوده اغلب خورده مال بودند و عده ای کمی رعیت داشتند و آنهم با انسانیت و و مروت و سخاوت بوده از جمله مرحوم کربلای قهرمان نصیری و مرحوم حاج حجت جعفری و مرحوم حاج ایمان رستمی و. . . بودند که با انصاف و دلسوزی با رعیت خود بر خورد می کردند و هیچ مشکل خاصی از آنها تا بحال گزارش و یا تعریف نشده و همه به نیکی و خوبی یاد می کنند و با سواد بودندو خواندن و نوشتن به خوبی بلد بودند حتی دست خطی که از این افراد بخصوص مرحوم کربلای قهرمان نصیری مانده بسیار زیبا هست و فرد متدین و مومن و آگاه و برای خودش ملا بوده است .
...
[مشاهده متن کامل]

خانهای اطراف خیلی خواستند که بر این روستا مسلط شوند و بارها شبانه و روزانه هجوم آوردند و در گیر شدند اما موفق نشدند چون بسیار باهم متحد و یکدل و یک پارچه بودند و هیچ باجی به دولت ها ندادند .
این اتحاد در زمانی به هم می ریزد که مهاجر پذیر می شود و از جاهای دیگر به این آبادی کوچ می کنند که متاسفانه شیطنت آنها وضع را رفته رفته خراب می کند تا جیی که هیچ کس به کسی اعتماد نمی کند و بین خانواده ها و قوم و خویش تفرقه می افتد .
اما از سال 1356 به بعد که کوچ اهالی به طرف تهران و شهرهای دیگر آغاز می شود و در سال 62 تا 1358 شدت می گیرد و روستا تقریبا خلوت می گردد. ادامه گفتار به بعد موکول می شود . /ع ع ب به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی

بنام خدا - چه بهتر که با نام و فامیلی خودمان را معرفی کنیم و ناشناس نباشیم چون همه باهم فامیل و قوم وخویش هستیم و در بین اهالی روستای بنیادآباد من قریبه و ناشناس نمی بینم و بزرگترین افتخار بنده به همین
...
[مشاهده متن کامل]
هست که در روستای متولد شدم و قد کشیدم که با یکایک مردمش نسبت نسبی و سببی دارم و بنام و احترام شخصیت والای تک تک اهالی روستا و بخصوص مرحوم استاد مشهد قربان حسن پور مفتخرم چون آوازه ایشون در خیلی جاها وقتی شنیدم موجب مباهات و سربلندی بنده شده است این شخصیت علمی و توانایی و دانایی او بسیار جای بسی تامل دارد و برایشان آمرزش و رحمت الهی را خواهانم و مطرح کردن مسایل دیگر که جنابعالی سئوال فرمودید پسندیده نیست چون ایشون بنده خدا و فرد زحمت کش عالم بودند . اگر اینگونه که شما می فرماید نگاه کنیم اکثر پیامبران الهی یتیم و چوپان بودند . / ع ع ب - به امید پیروز اسلام بر کفر جهانی

بنام خدا - اولا خوشحال هستم که بعضی از ولایتی های بزرگوار به نوشته های بنده حقیر که معلم بیش نیستم نگاه زیبا انداختند و با حوصله خوندند البته این که نوشتم بنیانگذار این آبادی با چهار پسر و دو دختر بودند این آبادی بعنوان یلاق استفاده می شد و ۀن پدر در جا نشینی را پایه گذاری کرده که اصل محل زندگی شان قرقشلاق و آرپاچایی هم مستقر بودند و افراد دیگری هم با آنها بودند چون زمان سلسله قاجار یکجا نشینی کم کم جا می افتادحتی قرقشلاق بعنوان قشلاق مورد استفاده شون بوده و آرپاچای هم یلاق شان بوده مثل بنیادآباد ( میکیلانی ) و بنا به شواهد تاریخ و حضور اقوام مختلف در شهرستان خلخال مانند مذهب سنی حتی روستای بنام علا الدین ( دینی نداشتند ) و گویش تات و کردی و گلکی و ترکی هنوز هم رایج هست به دلایل جغرافیای خاص این شهرستان که از پیچیدگی خاصی برخوردار است .
...
[مشاهده متن کامل]

البته بعد از رواج شناسنامه ( سجعل ) که رضا شاه با ورود خودش به تاسیس حکومت پهلوی بعد از انقراض سلسله 146 ساله پادشاهی قاجار تقریبا در سال1300به این فکر افتاد که به مردم هویت بدهد و همه صاحب شناسنامه بشوند ونام و نام خانوادگی ( فامیل ) داشته با شند ه چند با مخالفت عده ای از سیاستمداران قرار گرفت اما موفق شد . ( اگر تاریخ دقیق صدور شناسنامه را بخواهیم از سال1303انجام عملی شده است )
در همین سالها برای صدور شناسنامه این فامیلیها بر همان اساس که از نسل چه کسانی هستند صادر شد مثلا" عباسی ها از نسل عباسقلی و نصیر ها از نسل حاج نصیر و محمدی ها و رستمی ها و علیزاده و علیپور و هاشمی الی اخر . . . در این آبادی حدود کمتر از 40 تا نام خانوادگی وجود دارد.
اما حضور بقیه فراد بعد از حضور آن خانواده که عرض کردم از آرپاچای و قرقشلاق به بنیادآباد کوچ کردند . و تغییر نام روستا همزمان با صدور شناسنامه ها در زمان رضا شاه اتفاق افتاده و این تغییرهم برای خودش داستان داشته .
هدف این است که نام این آباد بر سر زبان ها بیفتد و از همت مردم سخت کوش و پر تلاش و مردان آزاده آن سخن گفته شود و آنرا معرفی نماییم.
و برای آبادی و سربلندی آن تلاش کنیم . و از همه دوستان و هم ولایتی ها خواهشمندم که اگر مطلب خوبی دارند بنویسیند و اطلاع رسانی کنند تا نام مردان بزرگ آن را زنده نگهداریم و اگر در مطالبم اشتباهی هست حتما یادآوری شوید تا صالاح کنم /ع ع ب
به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی

البته بعضی از طایفه های این روستا اصلیتشون کرد نیست مثل طایفه نادری که از گنجه جمهوری آذربایجان به میانه وبعد از میانه به خلخال کوچ کردند و اصلیتشون تورک هست

آقای عباسی نام آن چهار پسر ودودخترراذکرکنید، اصالتا کجایی، بوده اند. وبه چه زبانی گویش میکردند. من از زحمات شما سپاس گزارم. راستی استاد قربان ازکجا امده بود، بانان چه کسی استادقربان شد.
بنام خدا - امشب می خواهم آمار جمعیت روستای بنیادآباد خلخال را به طور کامل بیان کنم البته نمی شود جدول رسم کرد .
نام نام خانوادگی - تعداد نام نام خانوادگی تعداد نام نام خانوادگی تعداد نام نام خانوادگی تعداد نفر
...
[مشاهده متن کامل]

1 - باقر خان تاتیی 9 36 - رحمان علیپور 5 71 - نوراله عباسی 9 106 - جلیل نصیری 5
2 - کریم محرمی 5 37 - ذکراله فرجی 10 72 - ساعتعلی محمدی 10 107 - احمدنصیری 8
3 - مکائیل عسگری 6 38 - حکم اله جعفری 7 73 - بابامحمدی 6 108 - باب اله نصیری 8
4 - خیراله علی پور 6 39 - بهرام محمدپور 4 74 - علی خندان 15 109 - نصراله نصیری 5
5 - جهان عسگری 3 40 - مظفر محمدپور 6 75 - ابیش عباسی 9 110 - حمایت نادری 10
6 - بهرام عباسی 7 41 - رحمان جعفری 6 76 - خداوردی عباسی 3 111 - میرزا عباسی 6
7 - سیر اله نادری 6 42 - صفی اله ملکی 4 77 - اذن اله عباسی 6 112 - حبیب اله نصیری 7
8 - عزیز عباسی 4 43 - خانم تنها 1 78 - بیان اله عباسی 10 113 - حاجی آقا ملکی 6
9 - بیاض محرمی 9 44 - هلال مکائیلی 4 79 - مصلحت عباسی 4 114 - قدیر باقری 5
10 - علی بالا تاتئی 9 45 - الهوران اسماعیلی 9 80 - اصلان عباسی 8 115 - حسین کریمی 6
11 - حسین سلیمخانی 8 46 - ابراهیم ( ابیش ) 6 81 - یوسف عباسی 11 116 - بابا فرجی 6
12 - بابا سلیمخانی 6 47 - نصرت عبدالهی 6 82 - سبحانعلی عباسی 7 117 - جواد نصیری 5
13 - جبرئیل عسگری 10 48 - میرزآقا حسن پور 4 83 - معرفت عباسی 5 118 - اسد حسینی 5
14 - امامعلی علیزاده 5 49 - محمود حسن پور 6 84 - اسمعلی نادری 6 119 - کبری خانم 1
15 - یداله سلیمخانی 10 50 - آدشرین عبداله 4 85 - قربانعلی علیزاده 6 120 - پلات خان 4
16 - محمدخان محرمی 10 51 - بالاغلان کریمی 1 86 - خیبرعلی رستمی 7 121 - ابراهیم 7
17 - انجمن محرمی 9 52 - علی آقا عبدالله 6 87 - محسن رستمی 9 122 - احمد دوم 4
18 - شیرینعلی علیپور 5 53 - محمدعلی حسینی 4 88 - جمشید نصیری 5 123 - خدمت مکائیلی 4
19 - سلطانحسین علیزاده 4 54 - ناصرحسینی 8 89 - قربانعلی نصیری 9 124 - محمود معصومی 3
20 - الدوز هاشمی 3 55 - محمدفرجی 5 90 - عوض محمدی 5 125 - بابا کوچی 11
21 - فتح اله جهانبخش 8 56 - سیبقت اله فرجی 6 91 - ابراهیم مقصودی 11 126 - ایوب معصومی 2
22 - قربان حسنپور 6 57 - نجف ملکی 7 92 - محمدعلی محمدی 7 127 - سلمان معصومی 5
23 - دنیامالی همتی 8 58 - مشهدآرزو 4 93 - رحیم خان 8 128 - سعداله معصومی 5
24 - زیارتعلی همتی 13 59 - قوچعلی مهرورز 8 94 - جعفر نصیری 5 129 - سیف اله غمگین 5
25 - حکمعلی محمدپور 10 60 - اژدر محرمی 6 95 - بشیر نصیری 9 130 - هاشم سلیمخانی 6
26 - حمداله محمدپور 6 61 - مشتاق محرمی 4 96 - ایمان رستمی 9 136 - رمضان فرجی 7
27 - امراله عباسی 6 62 - الیاس معصومی 4 97 - حیات اله صالحی 6 137 - رحمت فرجی 3
28 - عدالت هاشمی 4 63 - رفعلی علیاری 7 98 - علی الوندی 7 138 - عشقلی مرادی 8
29 - التفات هاشمی 7 64 - گل اصلان علیزاده 9 99 - علی اکبر وداع خیری 9 139 - شعبان نادری 7
30 - ملکعلی کریمی 2 65 - ضرغام علیپور 12 100 - لشگر قاسمی 8 140رزاق فرجی 7
31 - اسماعیل کریمی 7 66 - سالار عباسی 4 101 - شکرنادری 13 141 - قدرت اله معصومی 2
32 - خان اغلان کریمی 4 67 - قوچعلی عباسی 6 102 - سلدوز هاشمی 5 142 - نعمت هاشمی 9
33 - میرعلی کریمی 7 68 - عزت اله عباسی 4 103 - حاجی آقا باقری 5
34 - علی بالا امامی 7 69 - گل اوغلان عباسی 7 104 - سخاوت هاشمی 4
35 - عین اله ملکی 7 70 - سیف اله عباسی 11 105 - خلیل نصیری 12
در پایان عرض کنم که تعداد 142 خانوار تعداد جمعیت 425 نفر مذکر و379 نفر مونث و جمع 804 نفر بوده که من 777 نفر اعلام کردم .
که امروز اغلب بچه ها در تهران هستند و یا شهر های دیگر کوچ کردند . /ع ع ب به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی

بنام خدا - در ادامه مطالب در رابطه باروستای بنیادآبادباید مطالب دیگری هم اضافه کرد و آن غیرت و مردانگی مردم این آبادی بودو هست , همانطوری که می دانیدو در تاریخ مطالعه کردید در زمان قاجاریها که تاریخ تقریبا 145 سال حکومت این سلسله بر ایران پادشاهی کردند که جز ننگ و سر افنکدی و تجزیه خاک وطن و امضای عهدنامه های شرم آور مانند : ترکمنچای و گلستان و . . . چیزی دیگری نبوده البته به اضافه حرمسراها و زنان آن را نباید فراموش کرد. این آبادی خورده مالک بود و زیر سلطه هیچ خانی نبود وچون یک طایفه بودند هوای همدیگر را داشتند بنا برااین از طرف خان های شرم آور چون رژیم قاجار دست بردار از گه گاهی لشگر کشی برای تصاحب این روستا اقداماتی می کردند و هر از گاهی پیک می فرستادند و یا به بهانه های مختلف به آبادی می آمدندو خراج و باج می خواستند که به همت مردان غیرتمند و شجاع و سخاوتمند آن دست خالی بر می گشتند حتی بارها تهدید می نمودند اما سودی نداشت که قبلا عرض شد در در گیریها کشته دادند و زخمی دادند اما باج ندادند.
...
[مشاهده متن کامل]

بخاطر در امان ماندن از شرّ این خان های حرام لقمه که یکی از یکی عوضی تر , شیاد , هوس باز , شکم چران و مفت خور بودند , بین خانه های همدیگر یک روزنه ( دریچه کوچک ) گذاشته بودند که در زمان نیاز و حمله دشمن به همدیگر خبر داده و اطلاع رسانی کنند .
لازم به ذکر است که از دهات های اطراف که تحت تسلط خانها بودند افرادی بودن که به خاطر ظلم خان به این آبادی پناه آوردند و ماندگار شدند چون این آبادی آرامش و امنیت منحصر به فرد داشت و کمک رسانی مال و جانی بی نظیر بود .
افرادی که در این دیار بسیار جان فشانی کردند و مردانگی نمودند و دشمن شکن بودند البته بنده توفیق دیدارشان را نداشتم اما از بزرگان که نقل و قول کردند شنیدم و برا م تعریف کردند خدا رحمت شان کند . مرحوم دیدیار , کربلا رسول , مشهد مهدی خان , کربلا قهرمان , محمد رضا , کربلا رستم و . . . هریک از این افراد بریا خودش یلی بود و بسیار شجاع . . . . روحشان شاد.
اسامی خان های منطقه را بخاطر عمل کرد بسیار بدشان چون آنقدر از آنها داستانهای زشت و پلید شنیده ام نمی خواهم نام ببرم تا نوشته ام آلوده به نامشان شود .
بنا به روایت شفاهی اهالی این آبادی مردمانش مسلمان متعصب ( شیعه عثنی عشری ) هستند و از همان ابتدا در وسط آبادی مسجد جامعه بنام چهارد معصوم ( س ) را بنا نهاده و اهل مسجد و منبر بودند و اولین مسجد آبادی را بخاطر ازدایاد جمعیت در سال 1348 شمسی تخریب و بنا را بزرگش کردند البته مسجد اولی بسیار بنای خوبی داشت چون یاد میاید با ستون و تیرهای چوبی که سر ستونها بسیار زیبا ساخته شده بودند به شکل سر ستونهای دوره هخامنشی و شبستان آ ن نیز با چوب های ( تخته ) به شکل های هندسی طراحی و ساخته شده بود . در تخریب همه از بین رفت . قرآن و سی جزء قرآن کریم قدیمی زیاد داشت نمی دانم جه کدند تا جاییکه پی گیر کردم گویا آنها را در مسیر رودخانه مدفون کردند و جایش معلوم نیست سقا خانه مناسبی هم داشت که آنهم خراب شد . لازم بذکر مجدد است که هیت عزاداری در این آبادی بسیار منظم و اصولی بود و در دفتر مخصوص بنام دفتر حسینیه ثبت و ضبط می گردید که این دفتر بعنوان امانت بسیار مهم تلقی و نگهداری می شد . به این شکل که اسامی همه ی پسرهای آبادی در آن باید ضبط می شد البته با یک هزینه در حد توان که این نوزاد در کدام بخش در آینده فعالیت خواهد کرد نیز معلوم می شد . بخشهای بنام کفشداری , خدمات رسانی , حسینی زنجیر و سینه زنی و فراش با تعیین مسئول مربوطه تقسیم شده بود . در ایام ماه مبارک رمضان و دهه اول محرم الحرام که مسجد فعالیت داشت هر کسی زیر نظر مسئول ما فوق انجام وظیفه می نمود .
این مسجد هم در سال 1390 شمسی به خاطر کوچک بودن مجدد تخریب وبه شکل امروزی بنا نهاده شده . البته آنروز جمعیت بود مسجد کوچک بود امام امروز مسجد بسیار بزرگ جمعیت نیست . ( دلیل کمبود جمعیت بعدا خواهم گفت )
لازم بیادآوری هست که بنده در آذر ماه سال 1352 آمار آبادی را دقیق نوشتم و هنوز هم هست جمعیت آن 777 نفر بود.
اگر فرصتی شد آمارجمعیت را ( 1352 ) در این بخش به صورت دقیق اعلام خواهم کرد . / ع ع ب به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی

بنام خدا - این آبادی قبل از این که مدرسه به شیوه رسمی و جدیدی در آن افتتاح شده باشد, مکتب خانه بود و ملا آقا و ملا باجی به بچه ها آموزش می دادن بخصوص خواندن را ( البته اول جزء سی قرآن کریم بعد گلستان و بوستان و . . . . ) و تا سال 1340 مدرسه نوین نبود و از این سال آموزش نوین آغاز می شود که دانش آموزان آن با مدرک ششم نظام قدیم در سال 1346 فارغ التحصیل شدند ( البته نه همشون خیلی اندک ) . در این سال اولین مدسه شش کلاسه افتتاح شد و از اول مهر که بنده هم اول ابتدایی آن مدرسه بودم با خوشحالی به مدرسه رفتیم چون این مدرسه خیلی جای با صفای بود در قسمت بالای دهات ( یوخاری باش ) و سر کلاس نشستیم البته به خاطر تعداد کم دانش آموزان دو پایه و سه پایه در کلاس بایک معلم بودیم تا این که عید سال 1347 فرا رسید وبارندگی شدیدی شد و برف سنگینی آمد که به خاطر عدم برف روبی پشت بام مدرسه در همین ایام کلا مدرسه با خاک یکسان شد و مدرسه خراب و دوباره مثل سابق در خانه های روستای درس خواندیم چون قبل از ساختن این مدرسه وضع همینطوری بود . متاسفانه در سالتحصیلی 1350/51اصلا مدرسه تعطیل شد و دوباره یک مدرسه که زمین آن را مرحوم حاج یوسف عباسی به آموزش و پرورش اهدا کردندتا ساخته شد . در حال حاضر هم یکی از مدرسه ها به طرف آبادی هست آنجا ساخته شد و ما کلاس پنجم را در آن مدرسه خواندیم . افراد با سواد این آبادی کم و بیش بودند در زمان قبل از انقلاب کلاس شبانه اکابر بود که در مغازه سلمانی کربلایی الهوران اسماعیلی تشکیل و آموزش داده می شد. یکی از عجوبه علمی این آبادی مرحوم استاد مشهد قربان حسن پور بود این شخص ب هزبان عربی و فارسی تسلط به تمام معنا داشت نه از لحاظ خواندن بلکه از لحاظ ترجمه و دستور زبان ادبی هر کتابی به این سه زبان را بهش می دادی و به هر یمک از این سه زبان چنان رسا و گویا وبلیغ و فصیح برای شما بدون درنگ می خواند که فکر می کردی به همان زبان نوشته شده است . چون بارها آزمایش کردیم و از همه عجوبه تر که این فرد اصلا توان نوشتن را نداشت حتی نام خودش را هم نمی توانست بنویسد .
...
[مشاهده متن کامل]

استاد مرحوم مشهد قربان حسن پور در فقه و احکام و خدا شناسی و علم شناسی بی نظیر بود و کتابهای را به سه زبان از قدیم ایام مطالعه و در پیاش بود . یک روزی از من کتاب فرج بعد از شدت را خواست این کتاب سه جلدی و بسیار سخت نوشته شده ات نویسنده بنام اسماعیل رضایی این کتاب را به سختی پیدا کرده بودم از من امانت گرفت و ازایشان خواهش کردم قسمتی از یکی از کتابها را برایم به زبان ترکی بخواند . پذیرفت و شروع کرد به خواندن . جل الخالق خشکم زد چون خودم قسمتی از این کتاب را خوانده بودم و می دانستم چقدر سخت است .
مطلب دیگری که باید عرض کنم این است مرحوم حسن پور زیاد اهل خود نمایی نبود اما اگر بحثی پیش میامد خیلی جدی بود به همین دلیل علمایی که بعنوان روحانی ایام ماه مبارک رمضان یا ماه محرم الحرام به آبادی می آمدند جرات مباحثه با ایشون را نداشتند.
ایشون خیلی اهل کارو تلاش بودند و از کار کردن خسته نمی شدنداما در کنار کار از مطالعه کتاب اصلا خسته نمی شدند.
علت لقب استاد به ایشان این بود که استاد کارهای دستی مانند: گیوه و کفش دوزی و بافت پارچه های مورد نیاز و بخصوص کلیم و جاجیم و . . . بودند. و در پایان یکی از افتخارات آبادی کهپدر شهید نیز بودند فرزند ایشان بنام شهید بهمن حسن پور در روز تشییع جنازه آیات اله طالقانی در ملک اباد شهر ری توسط گروهک ها ترور شده و به شهادت رسیدند و در بهشت زهرا ( تهران ) به خاک سپرده شدند . روحشان شاد .
چه زیبا بود که شورای تبلیغات اسلامی شهرستان خلخال ( کوثر ) در این زمینه اقدام کند تا فرد مثل ایشون به فراموشی نرود چون استاد بودن و علامه زمان خودش . به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی

بنیاد اباد روستایی هست اصالتن کرمانج ک در زمان نادر شاه افشار کوچ داده شدند به خلخال واهالی روستای بنیاد اباد همیشه غیرتمندانه زندگی کردند و در انقلاب و هشت سال دفاع مقدس نقش پر شوری داشتند وشهیدانی نیز تقدیم انقلاب کردند
...
[مشاهده متن کامل]

میشود اشاره کرد شهید علیزاده ونصیری وجعفری ومعصومی وحسنپور
و جانباز وآزاده علیپور
که در راه انقلاب جان فشانی کردند

بنیادآبادنام روستایی دراستان اردبیل شهرستان کوثرتابع سنجبدشمالی میباشد. روستاهای اقباش، گزورسفلی، اقچه قشلاق سفلی ( هورانی ) همسایه وهم مرزبنیادآباد میباشند. ازروستای بنیادآباددرزمان جنگ بارژیم بعثی عراق مردانه به جبهه هارفتندوشهیددادند، شهیدنصیری، جعفری، علیزاده ازجمله شهدای گرانقدر روستامی باشند.
بنام خدا - سلام و عرض ادب همانطوریکه فرمودید این روستا در استان اردبیل شهرستان خلخال و در بخش سنجبد شمالی از شهرستان کوثر ( کیوی سابق ) واقع شده است نام اصلی این روستا میکیلانی بوده امروزه هم بیشتر به همین نام می شناسند و دلیل آن هم این است که بنیانگذار یا بهتر عرض کنم که یکجا نشینی در این روستا اصلیت شان کرد از کرکوک عراق بوده اند و شغلشان دامداری وکشاورزی بوده بصورت کوچ یعنی ییلاق و قشلاق می کردن که در زمان حکومت صفوی ها در این محل ساکن شدن البته محل های آرپا چای و قره قشلاق نیز مربوط به این کوچ نشینان بوده است که در زمان های مختلف یکجا نشین شدن و جالب است بدانید که آقباش که با این روستا در شمال شرقی هم مرز هست با هم قوم وخویش بودن و اما بنای این آبادی را فردی با چهار پسر ودو دختر گذاشته و تا به امروز ادامه دارد . نام این آبادی را در زمان رضا پهلوی تغییر دادن و مدتی هم در نقشه نمی آوردن به خاطر این که این آبادی خودش خورده مالک بودن و زیر بار خان وخانبازی نرفته و در این راه هم زیاد مبارزه کرده و کشته و مجروح زیاد داده است یکی از ویژگی های اهالی این روستا این است که متکی به خود بوده و زیر منت هیچ کس نمی روند واگر از گرسنگی بمیرند از کسی کمک نمیگیرند و اعتماد به نفس زیاد دارند و دست دراز کردن را بد می دانند با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبر امام خمینی ( ره ) محل و نام روستا در نقشه مشخص شد واگر نقشه های قبل از انقلاب را ببینید از نام و نشان آن خبری نیست وباز جالب است بدانید که در روز ورود امام در 12 بهمن 1357 در این آبادی یک راه پیمایی عظیمی براه افتاد و بارها مامورین ساواک را به روستا کشاند ند . مردان و زنان با غیرت و شجاع و نترس داشته و دارد و داستان های زیادی از این غیرت و شجاعت دارند و مهم ترین مسئله شان این بود که خط قرمزشان خوب مشخص و معلوم بود .
...
[مشاهده متن کامل]

به امید پیروزی اسلام بر کفرجهانی

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)

بپرس