[ویکی فقه] بنوالاصْفَر، (در تقابل با بنوالاسود) نامی که به شاهزادگان مسیحی بخصوص روم شرقی اطلاق می شد.
در اینجا اصفر فقط به رنگ روشن دلالت دارد. با این حال، بعضی از مفسران و لغت شناسان عرب، اصفر را به معنای سیاه نیز دانسته اند. مسلمانان، یونانیان را «بنوالاصفر» می نامیدند ( مؤنث آن: بنات الاصفر) که به گفته طبری به معنای پسران شخص سرخ مو (عیسو) است. در حدیثی از پیامبر (صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) جنگ میان مسلمانان و بنوالاصفر پیشگویی شده است. نام آن ها در شعری که بعد از نبرد عاموریه به معتصم تقدیم شد آمده است. بعدها این نام عموماً به اروپاییان بویژه اسپانیاییها اطلاق می شد؛ بدینسان تاریخ الصُّفْر (دوره اسپانیایی) می تواند بهترین توضیح برای آن باشد. دیدگاه های دیگری نیز در مجله انجمن شرق شناسی آلمان آمده است. بعضی از نسب شناسان اصفر را نام نوه عیسو و پدر رومیل بانی روم دانسته اند. بنابر شرح و تفسیر ساسیکه فرانتس اردمان نیز آن را تأیید می کند، نامگذاری بنوالاصفر، در اصل، ترجمه ای ادبی بوده که به خاندان فلاوین اشاره داشته و سپس در بین ملل غربی گسترش یافته است. هانری لامنس بر اساس تجارب سفر به میان نُصیریها ، می گوید که آنها تزار روس را ملک الاصفر می نامند.
بنوالاصفر در متون کهن اسلامی
در متون کهن اسلامی، اخباری افسانه وار درباره اجداد بنوالاصفر آمده است تا زردی رنگ پوست رومیان را از رهگذر ازدواج آنان با سیاهان توجیه کند. به نوشته ابن عنبه بنی اسرائیل به شاهان روم و حتی به همه رومیان، «بنوصوفر» می گفته اند و معتقد بودند که صوفر از نوادگان ابراهیم است؛ گرچه خود رومیان این انتساب را نپذیرفته اند. با آن که اغلب منابع تنها بنوالاصفر را لقب رومیان دانسته اند، گاه واژه حمراء یا احمر نیز در همین مفهوم به کار رفته است. این واژه در مفهومی وسیعتر، ایرانیان را نیز دربر می گیرد. در احادیثی که بر جهانشمولی دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم تصریح شده، احمر به معنای غیرعرب در برابر اسود به معنای عرب قرار گرفته است. با اینهمه برخی نویسندگان قدیم «بنی الحمراء» را آشکارا به عنوان لقب اختصاصی ایرانیان استعمال کرده اند. حتی بلاذری سرخ مویی را صفتی ویژه خراسانیان می دانست. به گفته اشپولر در سده های نخستین اسلامی، یکی از علل منع اعراب حتی از آمیزش موقت با ایرانیان، همین اختلاف جسمی بود که میان تیره رنگان عرب با ایرانیان روشن پوست و مو به چشم می خورد؛ به طوری که عربهایی که به خویش افتخار می کردند، به ایرانیان لقب صُهب السِّبال یا «سبیل قرمزان» دادند. نیاکان با نظر به همین توسع مفهومی است که هر گاه در روایتی قرینه ای قطعی بر دلالت حمراء بر ایرانیان نبوده، بر سرِ نسبت آن به ایرانیان و یا اشتمال آن بر رومیان و ایرانیان اختلاف رأی بروز کرده است.
در اینجا اصفر فقط به رنگ روشن دلالت دارد. با این حال، بعضی از مفسران و لغت شناسان عرب، اصفر را به معنای سیاه نیز دانسته اند. مسلمانان، یونانیان را «بنوالاصفر» می نامیدند ( مؤنث آن: بنات الاصفر) که به گفته طبری به معنای پسران شخص سرخ مو (عیسو) است. در حدیثی از پیامبر (صلّی اللّه علیه وآله وسلّم) جنگ میان مسلمانان و بنوالاصفر پیشگویی شده است. نام آن ها در شعری که بعد از نبرد عاموریه به معتصم تقدیم شد آمده است. بعدها این نام عموماً به اروپاییان بویژه اسپانیاییها اطلاق می شد؛ بدینسان تاریخ الصُّفْر (دوره اسپانیایی) می تواند بهترین توضیح برای آن باشد. دیدگاه های دیگری نیز در مجله انجمن شرق شناسی آلمان آمده است. بعضی از نسب شناسان اصفر را نام نوه عیسو و پدر رومیل بانی روم دانسته اند. بنابر شرح و تفسیر ساسیکه فرانتس اردمان نیز آن را تأیید می کند، نامگذاری بنوالاصفر، در اصل، ترجمه ای ادبی بوده که به خاندان فلاوین اشاره داشته و سپس در بین ملل غربی گسترش یافته است. هانری لامنس بر اساس تجارب سفر به میان نُصیریها ، می گوید که آنها تزار روس را ملک الاصفر می نامند.
بنوالاصفر در متون کهن اسلامی
در متون کهن اسلامی، اخباری افسانه وار درباره اجداد بنوالاصفر آمده است تا زردی رنگ پوست رومیان را از رهگذر ازدواج آنان با سیاهان توجیه کند. به نوشته ابن عنبه بنی اسرائیل به شاهان روم و حتی به همه رومیان، «بنوصوفر» می گفته اند و معتقد بودند که صوفر از نوادگان ابراهیم است؛ گرچه خود رومیان این انتساب را نپذیرفته اند. با آن که اغلب منابع تنها بنوالاصفر را لقب رومیان دانسته اند، گاه واژه حمراء یا احمر نیز در همین مفهوم به کار رفته است. این واژه در مفهومی وسیعتر، ایرانیان را نیز دربر می گیرد. در احادیثی که بر جهانشمولی دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم تصریح شده، احمر به معنای غیرعرب در برابر اسود به معنای عرب قرار گرفته است. با اینهمه برخی نویسندگان قدیم «بنی الحمراء» را آشکارا به عنوان لقب اختصاصی ایرانیان استعمال کرده اند. حتی بلاذری سرخ مویی را صفتی ویژه خراسانیان می دانست. به گفته اشپولر در سده های نخستین اسلامی، یکی از علل منع اعراب حتی از آمیزش موقت با ایرانیان، همین اختلاف جسمی بود که میان تیره رنگان عرب با ایرانیان روشن پوست و مو به چشم می خورد؛ به طوری که عربهایی که به خویش افتخار می کردند، به ایرانیان لقب صُهب السِّبال یا «سبیل قرمزان» دادند. نیاکان با نظر به همین توسع مفهومی است که هر گاه در روایتی قرینه ای قطعی بر دلالت حمراء بر ایرانیان نبوده، بر سرِ نسبت آن به ایرانیان و یا اشتمال آن بر رومیان و ایرانیان اختلاف رأی بروز کرده است.
wikifeqh: بنوالصفر