بلوغ

/boluq/

مترادف بلوغ: تکلیف، رسایی، رشد، کمال

برابر پارسی: رسایی، بُرنایی، رسیدگی، بالش، برنایی، پزاوَش

معنی انگلیسی:
maturity, puberty, rite of passage, adolescence, manhood, pubescence

لغت نامه دهخدا

بلوغ. [ب ُ ] ( ع مص ) رسیدن به مکانی یا نزدیک به رسیدن. ( منتهی الارب ). وصول یا مشرف شدن بر وصول. ( اقرب الموارد ). و از آن جمله است : آیه فاذا بلغن أجلهن. ( قرآن 234/2 )؛ یعنی نزدیک شدند بدان. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رسیدن. ( المصادر زوزنی ) ( ترجمان القرآن جرجانی ). نزدیک شدن به چیزی و رسیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از دهار ) : عند اًشفائه علی نهایة الامد المعلوم و بلوغة غایة المحتوم. ( تاریخ بیهقی ص 300 ). || بپایان رسیدن. به بن انجامیدن.
- بلوغ طاقت ؛ برسیدن توان. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).
|| بالغ شدن کودک. ( منتهی الارب ). رسیده شدن غلام. ( از اقرب الموارد ). رسیدن به سن رشد. مرد شدن. زن شدن. ( فرهنگ فارسی معین ). به حد مردی رسیدن کودک. ( آنندراج ). || پخته شدن و رسیده شدن میوه. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). || در مشقت انداخته شدن شخص ، و فعل آن در این حالت مجهول بکار رود. ( منتهی الارب ) ( از ذیل اقرب الموارد از لسان ). || بلند برآمدن روز. ( المصادر زوزنی ).

بلوغ. [ ب ُ ] ( ع اِ ) رسیدگی. ( منتهی الارب ). || رسیدگی به سن رشد. ( فرهنگ فارسی معین ). هنگام رسیدگی و بالغشدگی پسر یا دختر، و هنگام بلوغ دختر را شله گاه گویند که سال نهم عمر وی باشد و در پسر سال چهاردهم است. ( ناظم الاطباء ) : و پس از بلوغ ، غم مال و فرزند... در میان آید. ( کلیله و دمنه ).
بخت تو کودک و عروس ظفر
انتظار بلوغ کودک تست.
خاقانی.
بهار میوه چو نوروز نازپروردست
که تا بلوغ دهان برنگیرد از پستان.
سعدی.
مدتی بالا گرفتی تا بلوغ
سروبالائی شدی سیمین عذار.
سعدی.
از بزرگی پرسیدم بلوغ چه نشان است. ( گلستان سعدی ).
- بلوغ جزائی ؛ سنی است از سنین عمر انسان که عادةً در آن سن تشخیص حسن و قبح کارها امکان داشته باشد. چون معمولاً تشخیص حسن و قبح زودتر از تشخیص نفع و ضرر حاصل میشود بهمین جهت بلوغ جزائی زودتر از بلوغ حقوقی حاصل میگردد. و بهتر بود بجای بلوغ حقوقی اصطلاح «بلوغ مدنی » استعمال شود. ( از فرهنگ حقوقی ).
- بلوغ حقوقی ؛ رجوع به بلوغ جزائی در همین ترکیبات شود.
- بلوغ مدنی ؛ رجوع به بلوغ جزائی در همین ترکیبات شود.
- به حد بلوغ رسیدن ؛ هنگام بالغ شدن. ( ناظم الاطباء ). به جای مردان و به جای زنان رسیدن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). به زمان رسیدگی سنی داخل شدن. ( فرهنگ فارسی معین ) : مثال این همچنان است که مردی در حد بلوغ برسد بر سر گنجی افتد. ( کلیله و دمنه ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

رسیدن، بحدرشدرسیدن وجوان شدن کودک
۱ - ( مصدر ) بسر رسیدن رسیدن.۲ - رسیدن بسن رشد مرد شدن زن شدن . توضیح بلوغ دختر شرعا در سال نهم و بلوغ پسر در سال چهاردهم عمر وی است.۳ - ( اسم ) رسیدگی . ۴ - رسیدگی بسن رشد. یا سن بلوغ. سنی که مردم در آن بمرحل. تمیز میرسند سن رسیدگی سن رسیدن بحد رشد . یا بحد بلوغ رسیدن . بزمان رسیدگی سنی داخل شدن هنگام بالغ شدن .
ده از دهستان زنجانرود بخش حومه شهرستان زنجان. آب از قنات . محصول غلات .

فرهنگ معین

(بُ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - به سر رسیدن . ۲ - رسیدن به سن رشد. ۳ - رسیدگی . ۴ - سن قانونی .

فرهنگ عمید

۱. مرحله ای که موجود زنده به حد رشد کامل می رسد.&delta، در اسلام سن بلوغ دختر پایان نُه سال قمری و برای پسر پایان چهارده سال قمری است.
۲. (اسم مصدر ) [قدیمی] رسیدن.

فرهنگستان زبان و ادب

{puberty} [روان شناسی] مرحله ای نشانگر آغاز جوانی که در آن رشد اعضای جنسی کامل می شود و ویژگی های ثانویۀ جنسی ظاهر می شود

واژه نامه بختیاریکا

هین جوشُو

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] بلوغ، در فقه اسلامی به معنای رسیدن انسان به سنی است که مشمول تکلیف دینی می شود و باید به دستورهای دینی عمل کند. نشانه های بلوغ عبارتند از احتلام، روییدن موی خشن اطراف شرمگاه و سن؛ هر یک از این علائم ظاهر شود، شخص بالغ و مکلّف محسوب می گردد.
در روایات توصیه شده فرزندان را قبل از رسیدن به سن بلوغ بر انجام واجبات تشویق کنید. در برخی موارد مانند امور مالی حقوقی بر گردن نابالغان وجود دارد که یا ولی آنها قبل از بلوغ باید انجام دهد یا وجوب آن پس از بلوغ بر عهده خود فرد خواهد آمد.
در دوران بلوغ تحولات عمیقی در ظاهر و روح نوجوان اتفاق می افتد که غریزه جنسی و ناسازگاری با خانواده و بازآفرینی باورها بخشی از این بحران ها هستند.

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام است
رسیدن کودک به سن تکلیف را بلوغ می گویند. به عبارتی بلوغ عبارت است از پایان دوران کودکی فرد و رسیدن وی به سنی که اهلیت توجه تکلیف پیدا کرده، ملزم به رعایت قوانین شرعی می گردد. از این عنوان در باب حجر از جهات مختلف و در بسیاری از ابواب دیگر به عنوان شرط تکلیف، منصب یا برخی احکام وضعی به نحو خاص سخن رفته است.
بلوغ به عنوان یکی از شرایط تکلیف در فقه جایگاه ویژه ای دارد؛ بدین جهت، سن بلوغ، سن تکلیف نامیده شده است. در شرع مقدس برای بلوغ نشانه هایی تعیین شده که وجود هر یک از آن ها دلیل بر بالغ شدن فرد است. برخی از این نشانه ها مشترک میان دختر و پسر و برخی خاص دختر است.
روییدن موی درشت بر شرمگاه (موی زهار) نشانه بلوغ به شمار می رود. در اینکه روییدن موی صورت (ریش) و برآمدن شارب (سبیل) نشانه بلوغ است یا نه اختلاف می باشد. نیز در این که روییدن مو سبب بلوغ است یا دلیل و کاشف از تحقق بلوغ پیش از آن، کلمات فقها مختلف است. نظر دوم به مشهور نسبت داده شده است.
یعنی بیرون آمدن منیّ. مراد توانایی جسمانی فرد برای خروج منیّ است؛ بدین معنا که اگر بخواهد می تواند از راه آمیزش یا استمناء از خود، منّی خارج نماید هر چند بالفعل منیّ از او خارج نشده باشد. البته احتلام تنها در زمانی نشانه بلوغ به شمار می رود که بلوغ در شخص محتمل باشد. در غیر این صورت - بنابر تصریح برخی - اعتباری به خروج مایعی با ویژگی های منیّ نیست. زمان محتمل بنا به گفته بعضی در دختر از نه سالگی و در پسر از ده سالگی آغاز می شود.
سن بلوغ بنابر مشهور در پسر پانزده و در دختر نه سال تمام قمری است. چنانچه تا آن زمان هیچ یک از دو نشانه پیشین تحقق نیافته باشد با رسیدن به سن یاد شده حکم به بلوغ فرد می شود.
برخی سن بلوغ پسر را آغاز پانزده سالگی و برخی دیگر ابتدای چهارده سالگی و بعضی سن بلوغ دختر را اتمام ده سال دانسته اند.
نشانه های ویژه بلوغ دختران (که در حقیقت کاشف از بلوغ است نه علت آن):

[ویکی فقه] بلوغ (قرآن). بلوغ، در اصطلاح، رسیدن به سن تکلیف را گویند، و در فقه اسلامی دارای آثار و نشانه هایی است.
بلوغ، در لغت به معنای رسیدن به مقصد، اعم از مکانی یا زمانی یا رسیدن امری که قابل اندازه گیری باشد و نیز به معنای نزدیک شدن به مقصد است و در اصطلاح، رسیدن به سن تکلیف را گویند و مقصود از آن در این مدخل، معنای اصطلاحی است که از واژه «بلغ» و مشتقات آن و «حلم» استفاده شده است.
آثار بلوغ
← جواز تصرف در اموال
...

دانشنامه عمومی

بلوغ (زنجان). بلوغ ( زنجان ) ، روستایی از توابع بخش زنجانرود شهرستان زنجان در استان زنجان ایران است.
این روستا در دهستان زنجان رود پایین قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۶ نفر ( ۷خانوار ) بوده است.
عکس بلوغ (زنجان)

بلوغ (مونک). بلوغ ( نروژی: Pubertet ) اثر ادوارد مونک است. مونک نقاش هیجان نمای نروژی است. بلوغ یک اثر چاپ سنگی و چاپ فلزی است.
بلوغ یک جرقه برگرفته از احساسات و عواطف فردی و ناشی از تجربیات مونک است. [ ۱]
↑ Deknatel, 1950 p. 15
عکس بلوغ (مونک)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

بُلوغ (puberty)
مرحله ای در نمو انسان. طی آن افراد از نظر جنسی کامل می شوند. در این مرحله، که ممکن است از ۱۰ سالگی آغاز شود، اندام های جنسی به شکل بالغ در می آیند و موهای شرمگاهی رشد می کنند. در دخترها، خون روش ماهیانه (قاعدگی) شروع می شود و سینه ها رشد می کنند. در پسرها، صدا خش دار و بم می شود و موهای صورت رشد می کنند. تغییرات فیزیولوژیکی و ترشح بیشتر هورمون های جنسی باعث ظهور پاره ای تغییرات روانی در نوجوانی می شود که این تغییرات از یک فرد به فرد دیگر و از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر متفاوت است. نیز ← نوجوانی

بلوغ (حقوق). بُلوغ (حقوق)
(در لغت به معنای رسیدن، و مرحلۀ تکامل جنسی در موجودات زنده) بلوغ در شرع و بنابر مشهور در دختران رسیدن به سن نُه سال (و به نظر برخی فقها سیزده سال) تمام قمری و در پسران رسیدن به سن پانزده سال تمام قمری است و تا پیش از آن سن، صغیر محسوب می شوند. علامت بلوغ شرعی در پسران احتلام (خارج شدن منی) و در دختران حیض (عادت ماهانه) است. شخص تا بالغ نشود مکلف نبوده معاملات او نیز صحیح نیست، ولی بسیاری از فقها معاملۀ نابالغ ممیز را در امور کم قیمت، صحیح دانسته اند. در اصطلاح حقوق، بلوغ رسیدن به سنی است که معمولاً در آن انسان رشد عقلانی لازم را پیدا می کند و اهلیت انجام معاملات و اعمال حقوقی را می یابد، مگر این که جنون یا عدم رشد (سَفَه) او در دادگاه ثابت شود. البته به صرف آن که شخصی به سن بلوغ رسیده باشد نمی تواند در اموال خود تصرف کند، مگر آن که رشد او نیز به اثبات برسد. قبل از انقلاب اسلامی، سن بلوغ برای پسران و دختران هجده سال تمام شمسی بود و هرکس که به این سن می رسید می توانست مستقلاً در اموال خود تصرف کند و هرگونه معامله ای را انجام دهد. هم اکنون محاکم و ادارات دولتی با استناد به این قانون سن بلوغ را از سن رشد تفکیک کرده اند و رسیدن به سن هجده سال شمسی را امارۀ بلوغ می دانند، به استثنای سن ازدواج. به موجب مصوبۀ مجمع تشخیص مصلحت نظام در ۱۳۸۱ش، سن بلوغ قانونی برای ازدواج در پسران پانزده سال و برای دختران سیزده سال تمام شمسی تعیین شده است و ازدواج قبل از رسیدن به این سن را موقوف به اذن ولی و موافقت دادگاه دانسته اند.

جدول کلمات

کمال

مترادف ها

maturity (اسم)
کمال، بلوغ، سر رسید

adolescence (اسم)
بلوغ، نوجوانی، دوره جوانی، دورهء شباب

puberty (اسم)
بلوغ، سن بلوغ، رسیدگی

maturation (اسم)
بلوغ، رسیده شدن

pubescence (اسم)
بلوغ، سن بلوغ، رویش مو در پشت زهار

nubility (اسم)
بلوغ، تنه شوهر بودن

فارسی به عربی

مراهقة , نضج , نضوج

پیشنهاد کاربران

Reife با تلفظ رایفه به زبان آلمانی معادل ripeness با تلفظ رایپ نس به زبان انگلسی به معنای پختگی ، بلوغ و reifen , ripen به معنای رشد و نمّو بسوی رسیدن ( میوه ) بالغ شدن یا به بلوغ رسیدن و کمال یافتن . از دیدگاه فلسفی جسم یا کالبد یا تن و بدن تثلیثی ( مادی - روانی - روحی ) از لحظه بسته شدن نطفه در رحم مادر ( و مرطوب شدن بذر نباتات ) در بستر امن، ساکن، پیوسته و فراگیر زندگی بخش جان ( جان خدای حقیقی و واقعی، بیکران و بینهایت ) تا لحظه مرگ فقط در یک درجه تکاملی به فعلیت میرسد و در طول آن دیگر مشمول حال تکامل نمی باشد بلکه تغییر و تحول، رشد و نمّو و رسیدن به بلوغ یا کمال نسبی و سپس رو به ضعف نهادن و پیری و کهولت و پژمردگی و مردن. محتوای این گیتی یا کیهان و یا این جهان ( و نه محیط مسدود و نفوذ ناپذیر آن ) هم همیشه در پیدایشات و یا ظهور ات متوالی از طریق گردش وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض، در بین وقوع دو مه بانگ متوالی در یک درجه تکاملی از وحدت دمائی اولیه به کثرت و فعلیت میرسد. در لحظه مرگ جزئیات و مرگ کلی کیهانی فقط همین درجه تکاملی پشت سر رها میشود و محو میگردد. اما کلیه مدارات، مراتب و درجات تکاملی برتر بصورت امکانات بالقوه کلی و جزئی در خمیر مایه ساختاری واقعیت، طبیعت و یا بطور در خمیرمایه ساختاری محتوای کیهان یا جهان دست نخورده مصون و محفوظ باقی میمانند و هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن، به فعلیت میرسند و خواهند رسید. امکانات بالقوه از جنس طرح و برنامه میباشند و با خمیر مایه ساختاری واقعیت هیچگونه عمل و عکس العمل متقابل ندارند و لذا تا زمانیکه در عمل پیاده نشوند و به فعلیت نرسند و به ظاهر واقعیت نفوذ پیدا نکنند، ثابت و ساکن اند و مشمول حال تغییر و تحول و گذر زمان نمی باشند. امکانات بالقوه در باطن واقعیت و طبیعت با حواس پنجگانه و تجربه غیر قابل دریافت و فهم و درک میباشد بلکه به کمک قوای ادراکی فهم و عقل سالم با ابزار های فکر و خیال و تصور روشن متکی به شناخت و تئوری های علمی. نتیجه اینکه حکم قطعی صادر شده توسط ملاصدرا یکی از حکیمان بزرگ دینی و بنیانگذار حکمت متعالیه و بانی اصالت وجود ( در رقابت با اندیشه ها، افکار، خیالات و تصورات باورمندان پیشین و هم عصر وی به اصالت ماهیت ) و حرکت های جوهری ( و خود لفظ یا کلمه و یا واژه جوهر معلوم نیست به چه معنا ) و اشتدادی و مشکک بودن یا ضعف و شدت هستی و وجود، مبنی بر 《 امتناع تبدیل مجدد فعل به قوه 》 و اصل علمی مبنی بر 《 برگشت ناپذیری روند تکاملی 》هردو در پای کوه حقیقت اندکی از حقیقت دامنه را بیان داشته و نتوانسته اند که تصویر بدنه بزرگ و قله رفیع آنرا مشاهده و دریافت و تغذیه و هضم و جذب و فهم و درک و بیان دارند، بدون تولید مواد اضافی از قبیل ابهامات و اوهامات و خرافات.
...
[مشاهده متن کامل]

هدف حرکت کلی و یا سفر دایره وار این طبیعت بهمراه تار و پود های کثیر و انواع فراوان غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی و انسانی از طریق پرش ها یا جهش های کلی کوانتمی از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی یکی نهایت نقصان و امکان اخس در پایین ترین حالت نشئگی طبیعی و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی در بالاترین حالت نشئگی طبیعی، در پایان رسیدن به معاد یعنی بازگشتن به حالت آفرینش اولیه مبدئی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین میباشد و نه حضور انسان در دادگاه عدل الاهی بر اساس حکمت های موسائی - تورائی ( توراتی ) ؛ ایسائی - ایوان گلیئی ( انجیلی ) ؛ محمّدی - قرآنی ؛ هندوئی - ودائی ؛ بودائی - اُپانیشادی ؛ زرتشتی - اوستائی و اعم ذالک یا غیره و غیره از قبل مهاجرت روان بین عالم ایده ها یا ماوراء طبیعت در نهایت بیرون و بالا و عالم محسوسات یا طبیعت در نهایت درون و پائین افلاطونی و یا گردش نزولی و صعودی چرخه متافیزیکی ارسطوئی به شکل 《 ماقبل - طبیعت - مابعد 》 در یک جهان نامتناهی یا باز و بیکران، غیر حادث و قدیم یعنی آفریده نشده که همیشه بوده و هست و خواهد بود. این چرخ متافیزیکی - ارسطوئی که در اصل و ریشه به شکل 《 عالم ایده ها قبل از آغاز حرکت نیم دور نزولی - سپس تبدیل شدن به عالم محسوسات یا طبیعت - بازگشت دوباره به همان عالم اولیه ایده ها در پایان نیم دور صعودی 》 به علت نامتنهای یا باز و بیکران بودن جهان نوع ارسطوئی ، هر گز نمیتواند در سیر نزولی یک نیم دور کامل بچرخد چر رسد به در یافت فرصت برای شروع حرکت در نیم دور صعودی. زیرا برای رسید به کمال نزول به گذر بینهات زمان نیاز خواهد داشت. در همین زمینه لازم به اشاره می دانم که آیه قرآنی بصورت 《 کما بدائکم تعودون 》 در اصل و ریشه به معنای بازگشت به همان حالت آفرینش اولیه بوده و میباشد و نه اینکه بسوی او باز می آیید.
برای دوستداران و علاقه مندان به محاسبه : طول زمانی این سفر دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( یعنی مبدا و معاد از دیدگاه علمی و نه دینی ) در ادوار فراوان یعنی به تعداد کلیه حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول و یا به تعداد کلیه مدارات، مراتب یا درجات تکاملی اشاره شده همیشه مساوی خواهد بود با معکوس زمان پلانک در علم فیزیک یعنی ۱۰ بتوان ۴۳ ثانیه و فاصله زمانی بین وقوع دو مهبانگ متوالی یعنی طول عمر کلی محتوای کیهان یا جهان به احتمال قریب به یقین یا نزدیک به حقیقت همیشه مساوی خواهد بود با مقدار عددی سرعت نور ( یعنی بدون پسوند کیلومتر بر ثانیه ) در خلاء بتوان عدد ۲ باضافه پسوند سال یعنی ۹۰ میلیارد سال ( البته سال شمسی و نه قمری ) که نیمی از آن یعنی ۴۵ میلیارد سال همیشه متعلق با فاز انبساط ها و نیمی دیگر به فاز انقباض های متوالی. حال هر فرد انسانی در صورت دوست داشتن یا علا مند بودن، میتواند به کمک یک ماشین حساب مناسب تعداد زندگی های دنیوی خودرا در طول این سفر به روش زیر محاسبه نماید و سپس نتیجه آنرا در گوشه ای از دفترچه خاطرات روز مره خود یاد داشت نماید و یا آنرا در خاطره ثبت و به یاد بسپارد : ۱۰ بتوان ۴۳ ثانیه تقسیم بر ۹۰ میلیارد سال ( شمسی ) تقسیم بر عدد پر از رمز و راز ۷.
این عالم یا دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست، در طول این سفر دایره وار دنیوی همیشه پس از وقوع مهبانگ های هشتم در یک درجه تکاملی برتر از قبل از نو آفریده میشود و لذا طول زمانی عالم یا حالت برزخ برای هر فرد انسانی ( یعنی فاصله زمانی بین لحظه ی مرگِ کالبد یا تن و یا بدن در این دنیا و لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره ( حدود نُه ماه بعد ) در همین دنیا در مداری برتر ) همیشه مساوی خواهد بود با هفت برابر طول عمر کلی محتوای کیهان یا جهان یعنی ۶۳۰ میلیارد سال. البته نکته مهم در این زمینه اینست که نباید از قد و قامت بلند بالا و گولیاد آسای این زمان ترسید، چونکه این زمان فقط از دیدگاه بیدار زندگان بسیار طولانی به نظر میرسد اما از دیدگاه خوابیده اموات یا مردگان بیش از یک ثانیه طول نخواهد کشید. لذا با احترام کامل به پیشگاه والای کلیه موئمنین پیرو دین اسلام به ویژه ایرانی، لازم به اشاره میدانم که بینش، باور و تصویر وحیانی - دینی به شکل 《 دنیا - برزخ - آخرت 》 حقیقت ندارد، زیرا همانطور که بیان گردید، پایان عالم یا حالت برزخ برای هر فرد انسانی در طول این سفر مقطعی و تا پایان آن، همیشه مصادف خواهد بود با بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر و نه وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت. ارائه یک پاسخ روشن، صحیح ، درست و حقیقی و پاکیزه و منزه از هر گونه ابهام و اوهام به این سوال که در پایان سفر یعنی پس از وقوع آخرین مهبانگ چه اتفاقی خواهد افتاد؟ بماند برای فرصت دیگری.
آیا میتوان مثل سابق، بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی را که نتوانسته اند در طول زندگی های دنیوی خود به این سطح از بیداری و آگاهی برسند، انسان های بالغ و عاقل فهمیده و کامل نامید ؟

واژه بلوغ
معادل ابجد 1038
تعداد حروف 4
تلفظ boluq
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر، اسم ) [عربی]
مختصات ( بُ ) [ ع . ] ( مص ل . )
آواشناسی boluq
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
...
[مشاهده متن کامل]

منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

بلوغ فیلمی به کارگردانی و نویسندگی مسعود جعفری جوزانی محصول سال ۱۳۷۷ است.
حسین یاری دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای بازی در این فیلم از هجدهمین جشنواره فیلم فجر بدست آورد.
ناصر خاوری و نامزدش سیمین که هر دو پزشک هستند، به عنوان مددکار اجتماعی نیز فعالیت می کنند. دکتر خاوری همواره خاطره دردناکی از غرق شدن دوستش بهروز را به یاد می آورد و از این که شنا بلد نبوده تا او را نجات دهد دچار عذاب وجدان است. او به عنوان مددکار اجتماعی نیز به شدت درگیر مشکلات دیگران است و سیمین از این بابت او را سرزنش می کند. کوکب، زنی که شوهری معتاد دارد، از او کمک می خواهد و دکتر از شوهر کوکب می خواهد که خانواده اش ( کوکب و دو فرزندش آرزو و مهدی ) را تنها بگذارد تا زندگی معمولی خودشان را ادامه دهند. مهدی و آرزو از رفتار پدرشان ناراحت هستند و آرزو دچار فشارهای عصبی بسیاری است. دکتر روحانی، پدر سیمین که کانون اصلاح تربیت را اداره می کند، به داماده آینده اش مژده می دهد که او و دخترش در امتحان درجه عالی پزشکی قبول شده اند و می تواند آنها را به خارج بفرستد. ناصر و سیمین در حیاط بزرگ خانه زن ثروتمندی به نام خانم معارف، کارگاهی برای کمک به مددجویان تشکیل داده اند. خانم معارف به ناصر می گوید که رامیار، نوه او که از خارج آمده، به دلیل عکاسی در یکی از خیابان های تهران بازداشت شده است. ناصر برای ضمانت او به کمیته می رود و رامیار را نزد مادربزرگش می آورد. یحیی، پسر نوجوانی که با خواهرش نزد پدر معتادشان روزگار سختی را می گذرانند، مدام از پدرش کتک می خورد. ناصر به پدر او پیشنهاد می کند که یحیی را به بهزیستی ببرد، ولی دوستان معتاد پدر یحیی، ناصر را به سختی کتک می زنند. با این حال ناصر موفق می شود بچه ها را از خانه فراری دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

• حسین یاری
• ویشکا آسایش
• منوچهر احمدی
• محمود استادمحمد
• ولی شیراندامی
• جمیله شیخی
• سحر جعفری جوزانی
• نرگس هاشم پور
• رامیار رسوخ
• هاشم روحانی
• فتح اله جعفری جوزانی
• پژمان بازغی
• محمدرضا شریفی نیا
• اصغر رحمانی
• رامیار گلزاری
• لیندا مشرفی
• آبتین رضایی نیا
• احمد رمضان زاده
• پرستو دولتخان
• محسن رجبی
• کیمیا حقیقی
• ایرج سرباز
• علی اکبر فیضی
• افشین پایدار
• سعید دلیری
• لادن نصیری
• مهتاب میرفخرایی
• آزاده پیمان
• فرشید قریبیان
• مرتضی کریمی
• مهدی نصیری
• میلاد سرباز
• محمدعلی یارمحمدی
• عین اله ارفعی

بلوغ
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/بلوغ_(فیلم)
بلوغ ، کمال ، سررسید - پرداخت ، رشد یافتگی ، بالیدگی, کهین ، اقلیت, بلوغ جنسی, بلوغ ذهنی, بلوغ اجتماعی, بلوغ زودرس, بلوغ هیجانی
مترداف انگلیسی کلمات⬅️📖✒️👇
Puberty, Imfancy, Maturation, Gonogenesis,
...
[مشاهده متن کامل]

Mature, Maturity, Prebubertal, Preadolescence, Minority, Pubertas Praecomental Maturity, Sexually Maturity, Social Maturity, Emotionally Mature , Emotional Immaturities

بُلوغ: بُرنایی، پختگی، رسیدگی، رسایی، بزرگ - شدگی
به معنای رشد کردن مورد های منکراتی و قد و جوش زدن صورت 🤣🤣
بلوغ در زبانهای ایرانی به معنی بزرگ شدن ، برجسته شدن به چشم آمدن بزرگی بر شدن به بیرون آمدن است و در غربی و زبانهای سامی وامواژه است
بالندگی، بالش
در کتاب واژه نامه کوچک پارسی میانه فرهنگستان زبان پارسی
برابر برنایی، جوانی، بلوغ را ( اَپَرناییک ) آورده است.
و اَپَرنای را به معنای برنا، جوان، بالغ آورده است.
رسیدن
بلوغ ( Maturity ) :[اصطلاح بازارکسب و کار]
در این مرحله، کسب و کار قدرت رشد در هر دو زمینه فروش و سودآوری را به دست آورده و در بازار شهرت کسب کرده است. برای این که شرکت به صورت رقابتی باقی بماند باید به نوآوری و خلاقیت در تولید محصول رو آورد.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس