بقیه الله
/baqiyyatollAh/
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] بقیة الله. بقیّة الله در معانی باقی گذارده خداوند، امام معصوم (علیه السلام) و حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به کار رفته است.
بقیه در لغت به معنای باقی مانده، بازمانده و زیادی چیزی آمده است. ← ریشه بقیه این واژه از ریشه «ب ـ ق ـ ی» در برابر فناست، از این رو دربردارنده نوعی ثبات و دوام و به معنای باقی مانده ثابت و پایدار است. بقیه ضرب المثل فضیلت واژه مذکور نزد عرب به صورت ضرب المثلی برای خوبی و فضیلت نیز به کار می رود: «فلانٌ بقیة القوم» یعنی آن شخص از برگزیدگان قوم است. واژه «بقیة الله» در قرآن واژه «بقیة الله» در قرآن دو نوع کاربرد دارد: ← واژه بقیه با اضافه به الله واژه «بقیة الله» در قرآن تنها یک بار و در داستان حضرت شعیب (علیه السلام) آمده است که وی پس از برحذر داشتن قوم خویش از کم فروشی در داد و ستدها فرمود: آنچه خداوند برای شما باقی گذارده بهتر است برای شما، اگر ایمان داشته باشید: «بَقِیَّةُ اللّهِ خَیرٌ لَکُم اِن کُنتُم مُؤمِنینَ». ← واژه بقیه بدون اضافه به الله واژه «بقیه» بدون اضافه به «الله» و دیگر مشتقات از ریشه بقاء در موارد متعددی به کار رفته و در آنها از مسائلی چند سخن به میان آمده است؛ مانند لزوم دوری جستن از سود حاصل از ربا ، ماندگار بودن خدای متعال و آنچه نزد اوست ، باقی ماندن آخرت و رزق الهی و اظهار شگفتی از نبودن بقایایی از نسل قدیم که از فساد در زمین نهی کنند. نتیجه بررسی آیات بررسی آیات یاد شده نشان می دهد که اساساً، بقا و ماندگاری تنها از آن خدای متعال و اسمای حسنای وی و چیزی است که وجهه خدایی داشته: «و یَبقی وجهُ رَبِّـکَ...» یا نزد او باشد: «و ما عِندَاللّهِ باق» و جز آن از بین رفتنی است: «کُلُّ مَن عَلَیها فَان» ، «ما عِندَکُم یَنفَدُ» ، چنان که سودی که از راه حرام (ربا) به دست آید ناپایدار است: «یَمحَقُ اللّهُ الرِّبوا». مقصود از بقیة الله در آیه ربا نظرات مختلفی درباره مقصود از بقیة الله در آیه ربا داده شده است. ← سود حلال مقصود از بقیّة الله در آیه یاد شده سود حلالی است که پس از رعایت پیمانه صحیح و دقیق باقی می ماند ، از این رو مال باقی مانده و متمایز از حرام به «الله» اضافه گشته و چنین اضافه ای حاکی از نوعی شرافت و ارزش است. ← اعم از مال دنیا و غیره برخی گفته اند: مراد از بقیة الله یا مالی است که در دنیا در دست شخص می ماند یا ثواب خدا (که در آخرت به او می رسد) یا خشنودی خداست (که نصیب وی می گردد) و در هر سه صورت بقیة الله خیر است، زیرا اگر مراد از بقیة الله مال باشد خیر بودن آن از این روست که چنین شخصی که در داد و ستد خویش به سود حلال بسنده می کند، مورد اعتماد مردم واقع می شود و معامله او رونق یافته، از این راه درهای روزی بر روی او گشوده می شود و اگر آن را بر ثواب اخروی حمل کنیم، روشن است که دنیا و آنچه در آن است فانی می شود و ثواب و اجر اخروی، جاوید و از این جهت خیر است و اگر آن را به خشنودی خداوند معنا کنیم خیر بودن بقیة اللّه نیازی به توضیح ندارد. ← قسط و عدل برخی محققان، «بقیة الله» را در آیه یاد شده به قسط و عدل تفسیر کرده و گفته اند: خدای سبحان مال را زینت زندگی دنیا می داند ؛ اما قسط و عدل را جزو بقیة الله و باقیات صالحات دانسته، می فرماید: اگر قسط و عدل را رعایت کنید عدل الهی زنده می شود و این برای شما بهتر است و می ماند. ← معانی دیگر مفسران به معانی دیگری نیز مانند اطاعت و انقیاد، رزق، موجود مبارک و ارزشمند و رحمت و فضل اشاره کرده اند. نتیجه گیری از آیه ربا به نظر می رسد همه این موارد از باب بیان مصداق باشد و از این رو بر آنها بقیة الله اطلاق شده است و آیه مورد بحث گرچه در مورد خاصی نازل شده؛ اما با توجه به جامعیت و گستردگی ویژه قرآن می توان بقیّة الله را بر هر وجود سودمند و پایداری که از سوی پروردگار برای بشر مانده و مایه رحمت و خیر و سعادت او شده باشد به کار برد. ← بقیة الله بودن انبیا و اوصیا از این رو انبیای الهی، امامان و رهبران دینی می توانند از بارزترین مصادیق «بقیة الله» باشند، چنان که در جوامع روایی بر ائمه طاهرین (علیهم السلام) تطبیق شده است. ← بقیة الله بودن حضرت ولی عصر چون حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آخرین امام و تنها بازمانده انبیا و امامان و آخرین ذخیره الهی و یگانه حجت خداوند در روی زمین برای حفظ جوامع انسانی و از بهترین مصداق های اسمای حسنای الهی و مظاهر قسط و عدل است، می تواند از روشن ترین مصادیق «بقیّة اللّه» به شمار آید. ←← گواه بر مدعا گواه این مدعا آن است که افزون بر ادعیه و زیارات، در روایات فراوانی، از آن حضرت به «بقیّة اللّه» تعبیر شده است؛ امام صادق (علیه السلام) فرمود: هرگاه خواستید به او خطاب کنید بگویید: «السلام علیک یا بقیة اللّه». سپس به آیه شریفه «بقیة الله خیر لکم» استشهاد فرمودند. بر پایه روایتی از امام باقر (علیه السلام)اولین جمله ای که امام زمان (عج) هنگام ظهور بر زبان می آورند آیه شریفه «بَقِیَّةُ اللّهِ خَیرٌ لَکُم...» است و آنگاه می فرمایند: «أنا بقیّة اللّه و حجّته و خلیفته؛ منم آنچه خداوند برای شما باقی گذارده و حجت و خلیفه او».
بقیه در لغت به معنای باقی مانده، بازمانده و زیادی چیزی آمده است. ← ریشه بقیه این واژه از ریشه «ب ـ ق ـ ی» در برابر فناست، از این رو دربردارنده نوعی ثبات و دوام و به معنای باقی مانده ثابت و پایدار است. بقیه ضرب المثل فضیلت واژه مذکور نزد عرب به صورت ضرب المثلی برای خوبی و فضیلت نیز به کار می رود: «فلانٌ بقیة القوم» یعنی آن شخص از برگزیدگان قوم است. واژه «بقیة الله» در قرآن واژه «بقیة الله» در قرآن دو نوع کاربرد دارد: ← واژه بقیه با اضافه به الله واژه «بقیة الله» در قرآن تنها یک بار و در داستان حضرت شعیب (علیه السلام) آمده است که وی پس از برحذر داشتن قوم خویش از کم فروشی در داد و ستدها فرمود: آنچه خداوند برای شما باقی گذارده بهتر است برای شما، اگر ایمان داشته باشید: «بَقِیَّةُ اللّهِ خَیرٌ لَکُم اِن کُنتُم مُؤمِنینَ». ← واژه بقیه بدون اضافه به الله واژه «بقیه» بدون اضافه به «الله» و دیگر مشتقات از ریشه بقاء در موارد متعددی به کار رفته و در آنها از مسائلی چند سخن به میان آمده است؛ مانند لزوم دوری جستن از سود حاصل از ربا ، ماندگار بودن خدای متعال و آنچه نزد اوست ، باقی ماندن آخرت و رزق الهی و اظهار شگفتی از نبودن بقایایی از نسل قدیم که از فساد در زمین نهی کنند. نتیجه بررسی آیات بررسی آیات یاد شده نشان می دهد که اساساً، بقا و ماندگاری تنها از آن خدای متعال و اسمای حسنای وی و چیزی است که وجهه خدایی داشته: «و یَبقی وجهُ رَبِّـکَ...» یا نزد او باشد: «و ما عِندَاللّهِ باق» و جز آن از بین رفتنی است: «کُلُّ مَن عَلَیها فَان» ، «ما عِندَکُم یَنفَدُ» ، چنان که سودی که از راه حرام (ربا) به دست آید ناپایدار است: «یَمحَقُ اللّهُ الرِّبوا». مقصود از بقیة الله در آیه ربا نظرات مختلفی درباره مقصود از بقیة الله در آیه ربا داده شده است. ← سود حلال مقصود از بقیّة الله در آیه یاد شده سود حلالی است که پس از رعایت پیمانه صحیح و دقیق باقی می ماند ، از این رو مال باقی مانده و متمایز از حرام به «الله» اضافه گشته و چنین اضافه ای حاکی از نوعی شرافت و ارزش است. ← اعم از مال دنیا و غیره برخی گفته اند: مراد از بقیة الله یا مالی است که در دنیا در دست شخص می ماند یا ثواب خدا (که در آخرت به او می رسد) یا خشنودی خداست (که نصیب وی می گردد) و در هر سه صورت بقیة الله خیر است، زیرا اگر مراد از بقیة الله مال باشد خیر بودن آن از این روست که چنین شخصی که در داد و ستد خویش به سود حلال بسنده می کند، مورد اعتماد مردم واقع می شود و معامله او رونق یافته، از این راه درهای روزی بر روی او گشوده می شود و اگر آن را بر ثواب اخروی حمل کنیم، روشن است که دنیا و آنچه در آن است فانی می شود و ثواب و اجر اخروی، جاوید و از این جهت خیر است و اگر آن را به خشنودی خداوند معنا کنیم خیر بودن بقیة اللّه نیازی به توضیح ندارد. ← قسط و عدل برخی محققان، «بقیة الله» را در آیه یاد شده به قسط و عدل تفسیر کرده و گفته اند: خدای سبحان مال را زینت زندگی دنیا می داند ؛ اما قسط و عدل را جزو بقیة الله و باقیات صالحات دانسته، می فرماید: اگر قسط و عدل را رعایت کنید عدل الهی زنده می شود و این برای شما بهتر است و می ماند. ← معانی دیگر مفسران به معانی دیگری نیز مانند اطاعت و انقیاد، رزق، موجود مبارک و ارزشمند و رحمت و فضل اشاره کرده اند. نتیجه گیری از آیه ربا به نظر می رسد همه این موارد از باب بیان مصداق باشد و از این رو بر آنها بقیة الله اطلاق شده است و آیه مورد بحث گرچه در مورد خاصی نازل شده؛ اما با توجه به جامعیت و گستردگی ویژه قرآن می توان بقیّة الله را بر هر وجود سودمند و پایداری که از سوی پروردگار برای بشر مانده و مایه رحمت و خیر و سعادت او شده باشد به کار برد. ← بقیة الله بودن انبیا و اوصیا از این رو انبیای الهی، امامان و رهبران دینی می توانند از بارزترین مصادیق «بقیة الله» باشند، چنان که در جوامع روایی بر ائمه طاهرین (علیهم السلام) تطبیق شده است. ← بقیة الله بودن حضرت ولی عصر چون حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) آخرین امام و تنها بازمانده انبیا و امامان و آخرین ذخیره الهی و یگانه حجت خداوند در روی زمین برای حفظ جوامع انسانی و از بهترین مصداق های اسمای حسنای الهی و مظاهر قسط و عدل است، می تواند از روشن ترین مصادیق «بقیّة اللّه» به شمار آید. ←← گواه بر مدعا گواه این مدعا آن است که افزون بر ادعیه و زیارات، در روایات فراوانی، از آن حضرت به «بقیّة اللّه» تعبیر شده است؛ امام صادق (علیه السلام) فرمود: هرگاه خواستید به او خطاب کنید بگویید: «السلام علیک یا بقیة اللّه». سپس به آیه شریفه «بقیة الله خیر لکم» استشهاد فرمودند. بر پایه روایتی از امام باقر (علیه السلام)اولین جمله ای که امام زمان (عج) هنگام ظهور بر زبان می آورند آیه شریفه «بَقِیَّةُ اللّهِ خَیرٌ لَکُم...» است و آنگاه می فرمایند: «أنا بقیّة اللّه و حجّته و خلیفته؛ منم آنچه خداوند برای شما باقی گذارده و حجت و خلیفه او».
[ویکی شیعه] بقیة الله. بقیة اللّه، تعبیری قرآنی و در آموزه های شیعی از القاب آخرین امام شیعه اثنی عشری است. این ترکیب، در کتابت قرآن کریم به صورت «بَقیتُ الله» ضبط شده است.
«بَقیه» که در قرآن کریم به صورت «بَقیت» به کتابت درآمده، کلمه ای عربی از ماده «ب ـ ق ـ ی» به معنای ماندن و بقا است. بدین رو، لغت شناسان قرآن کریم، ترکیب اضافی «بقیة الله» (بقیه خدا) را، به معنای بقیه کسب حلال یا نفع مشروع آن دانسته اند.
«بَقیه» که در قرآن کریم به صورت «بَقیت» به کتابت درآمده، کلمه ای عربی از ماده «ب ـ ق ـ ی» به معنای ماندن و بقا است. بدین رو، لغت شناسان قرآن کریم، ترکیب اضافی «بقیة الله» (بقیه خدا) را، به معنای بقیه کسب حلال یا نفع مشروع آن دانسته اند.
[ویکی اهل البیت] بقیة الله. یکی از القاب معروف حضرت مهدی علیه السلام است. بقیه الله یعنی بقیه و بازمانده خلفای خدا در زمین از انبیاء و اوصیاء یا کسانی که خدا به وسیله آنها بندگانش را باقی می دارد و مورد رحمت قرار می دهد و اما ارتباط و اختصاص این لقب شریف به آن وجود مقدس؛ هر چند از بعضی احادیث استفاده می شود که این لقب بر همه خاندان رسالت اطلاق می شود و همه آنها بقیه الله هستند. در زیارت جامعه به همه آن ذوات مقدس به این عنوان عرض سلام داریم:
السلام علی الائمه الدعاه والقاده الهداه والساده الولاه والذاده الحماه و اهل الذکر و اولی الامر و بقیه الله و خیرته...
علاوه بر این جهت کلی، در قسمتی از روایات این لقب شریف به خصوص به بعضی از ائمه اطهار علیهم السلام نسبت داده شده است و خود را به عنوان بقهی الله معرفی نموده اند. از جمله وقتی حضرت امام باقر علیه السلام از مسافرت پرماجرای شام که به الزام خلیفه مروانی صورت گرفته بود دروازه ها را بسته مانع از ورود آن حضرت و همراهان به شهر شدند. حتی از فروختن آذوقه به آنان هم خودداری نمودند.
امام علیه السلام بالای کوهی که مشرف به شهر بود رفته و با صدای بلند فریاد برآوردند: ای اهل شهری که ساکنانش ستم پیشه اند! من بقیه الله هستم. خداوند می فرماید: بقیه الله برای شما بهتر است، اگر مؤمن باشید...
همچنین نجمه مادر گرامی حضرت امام رضا علیه السلام گوید: چون فرزندم به دنیا آمد، پسر را در پارچه سفیدی پیچیده بدست پدر دادم. در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفتند و کامش را با آب فرات برداشته به من برگرداند و فرمودند: بگیر او را. بدرستی که او بقیه الله عزوجل است در زمین.
با همه آنچه آوردیم، در بسیاری از احادیث این لقب شریف به خصوص به حضرت صاحب الامر علیه السلام اطلاق شده و آن وجود مقدس خود را به این عنوان معرفی نموده و سایر بقیه الله حضرتش را به این نام نامیده اند. به حدی این لقب با آن سرور ارتباط پیدا نموده که به صورت لقب اختصاصی حضرتش درآمده است؛ به طوری که تا بقیه الله گفته می شود جز آن بقیه الله منتظر به نظر نمی آید. شاید سر مطلب این باشد که این بقیه الله، بقیه تمام بقیه الله هاست و پس از او دیگر بقیه اللهی نیست. هر کدام از حج الهیه که از آغاز عالم آمدند، گرچه بقیه الله بودند و خدا آنها را برای هدایت خلق باقی و بجا گذارده بود، بعد از هر یک دیگری می آمد و اگر بقیه اللهی از دنیا می رفت، بقیه اللهی دیگر به جا می ماند و این رشته باقی بود. ولی آن وجود مقدس، بقیه ای است که پس از او دیگر بقیه ای نیست؛ آخرین بقیه الله است. با آمدن او دیگر بقیه ای باقی نمانده است که بیاید.
السلام علی الائمه الدعاه والقاده الهداه والساده الولاه والذاده الحماه و اهل الذکر و اولی الامر و بقیه الله و خیرته...
علاوه بر این جهت کلی، در قسمتی از روایات این لقب شریف به خصوص به بعضی از ائمه اطهار علیهم السلام نسبت داده شده است و خود را به عنوان بقهی الله معرفی نموده اند. از جمله وقتی حضرت امام باقر علیه السلام از مسافرت پرماجرای شام که به الزام خلیفه مروانی صورت گرفته بود دروازه ها را بسته مانع از ورود آن حضرت و همراهان به شهر شدند. حتی از فروختن آذوقه به آنان هم خودداری نمودند.
امام علیه السلام بالای کوهی که مشرف به شهر بود رفته و با صدای بلند فریاد برآوردند: ای اهل شهری که ساکنانش ستم پیشه اند! من بقیه الله هستم. خداوند می فرماید: بقیه الله برای شما بهتر است، اگر مؤمن باشید...
همچنین نجمه مادر گرامی حضرت امام رضا علیه السلام گوید: چون فرزندم به دنیا آمد، پسر را در پارچه سفیدی پیچیده بدست پدر دادم. در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفتند و کامش را با آب فرات برداشته به من برگرداند و فرمودند: بگیر او را. بدرستی که او بقیه الله عزوجل است در زمین.
با همه آنچه آوردیم، در بسیاری از احادیث این لقب شریف به خصوص به حضرت صاحب الامر علیه السلام اطلاق شده و آن وجود مقدس خود را به این عنوان معرفی نموده و سایر بقیه الله حضرتش را به این نام نامیده اند. به حدی این لقب با آن سرور ارتباط پیدا نموده که به صورت لقب اختصاصی حضرتش درآمده است؛ به طوری که تا بقیه الله گفته می شود جز آن بقیه الله منتظر به نظر نمی آید. شاید سر مطلب این باشد که این بقیه الله، بقیه تمام بقیه الله هاست و پس از او دیگر بقیه اللهی نیست. هر کدام از حج الهیه که از آغاز عالم آمدند، گرچه بقیه الله بودند و خدا آنها را برای هدایت خلق باقی و بجا گذارده بود، بعد از هر یک دیگری می آمد و اگر بقیه اللهی از دنیا می رفت، بقیه اللهی دیگر به جا می ماند و این رشته باقی بود. ولی آن وجود مقدس، بقیه ای است که پس از او دیگر بقیه ای نیست؛ آخرین بقیه الله است. با آمدن او دیگر بقیه ای باقی نمانده است که بیاید.
[ویکی فقه] بقیة الله (قرآن). بقیة به معنای مانده از چیزی و بقیة الله به معنای بازمانده الهی است. در این مدخل از واژه «بقیة الله» استفاده شده است.
خیر بودن بقیة الله، باور اهل ایمان :«بقیت الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین...» «اگر مؤمن باشید باقیمانده (حلال) خدا برای شما بهتر است...» . به آنها گوشزد کرد که افزایش کمیت ثروت- ثروتی که از راه ظلم و ستم و استثمار دیگران بدست آید- سبب بی نیازی شما نخواهد بود، بلکه" سرمایه حلالی که برای شما باقی می ماند هر چند کم و اندک باشد اگر ایمان به خدا و دستورش داشته باشید بهتر است" (بقیت الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین). تعبیر به" بقیة الله" یا به خاطر آن است که سود حلال اندک چون به فرمان خدا است" بقیة الله" است و یا اینکه تحصیل حلال باعث دوام نعمت الهی و بقای برکات می شود و یا اینکه اشاره به پاداش و ثواب های معنوی است که تا ابد باقی می ماند هر چند دنیا و تمام آنچه در آن است فانی شود، آیه ۴۶سوره کهف و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املا نیز اشاره به همین است.
خیر بودن بقیة الله، باور اهل ایمان :«بقیت الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین...» «اگر مؤمن باشید باقیمانده (حلال) خدا برای شما بهتر است...» . به آنها گوشزد کرد که افزایش کمیت ثروت- ثروتی که از راه ظلم و ستم و استثمار دیگران بدست آید- سبب بی نیازی شما نخواهد بود، بلکه" سرمایه حلالی که برای شما باقی می ماند هر چند کم و اندک باشد اگر ایمان به خدا و دستورش داشته باشید بهتر است" (بقیت الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین). تعبیر به" بقیة الله" یا به خاطر آن است که سود حلال اندک چون به فرمان خدا است" بقیة الله" است و یا اینکه تحصیل حلال باعث دوام نعمت الهی و بقای برکات می شود و یا اینکه اشاره به پاداش و ثواب های معنوی است که تا ابد باقی می ماند هر چند دنیا و تمام آنچه در آن است فانی شود، آیه ۴۶سوره کهف و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املا نیز اشاره به همین است.
[ویکی فقه] بقیّة الله در معانی باقی گذارده خداوند، امام معصوم (علیه السلام) و حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به کار رفته است.
بقیه در لغت به معنای باقی مانده، بازمانده و زیادی چیزی آمده است.
← ریشه بقیه
واژه مذکور نزد عرب به صورت ضرب المثلی برای خوبی و فضیلت نیز به کار می رود: «فلانٌ بقیة القوم» یعنی آن شخص از برگزیدگان قوم است.
واژه «بقیة الله» در قرآن
واژه «بقیة الله» در قرآن دو نوع کاربرد دارد:
← واژه بقیه با اضافه به الله
...
بقیه در لغت به معنای باقی مانده، بازمانده و زیادی چیزی آمده است.
← ریشه بقیه
واژه مذکور نزد عرب به صورت ضرب المثلی برای خوبی و فضیلت نیز به کار می رود: «فلانٌ بقیة القوم» یعنی آن شخص از برگزیدگان قوم است.
واژه «بقیة الله» در قرآن
واژه «بقیة الله» در قرآن دو نوع کاربرد دارد:
← واژه بقیه با اضافه به الله
...
wikifeqh: بقیة_الله
[ویکی اهل البیت] بقیّةاللّه ، تعبیر قرآنی و نیز از القاب معروف حضرت مهدی علیه السلام است. واژه «بقیه»؛ یعنی بازمانده و پاینده و آنچه از چیزی باقی گذاشته شود و آن مصدری است که به جای اسم فاعل یا اسم مفعول بکار می رود.
این تعبیر در آیة هشتادوششم سورة هود، پس از آنکه شعیب پیامبر قوم خود را به پرستش خداوند دعوت و از کم فروشی و تباهکاری نهی میکند، بدینصورت آمده است: «بَقیَّت اللّهِ خَیرٌ لکُم اِن کُنتم مؤمنین» مفسران بقیّةاللّه را، در این آیه را به چند معنی گرفته اند:
در احادیث شیعه، بقیّةاللّه در این آیه به ائمه تأویل شده است. مجلسی از مناقب ابن شهرآشوب نقل میکند که «بقیةاللّه خیرلکم نَزَلَت فیهم»، یعنی آیة بقیةاللّه... دربارة ائمه نازل شده است. مجلسی (همانجا) در تفسیرخود بر این حدیث که «امامان بقیةالله اند» می گوید: مقصود کسانی از انبیا و اوصیا هستند که خداوند ایشان را بر روی زمین برای هدایت مردم نگاه میدارد، یا اوصیا و امامانی که بازماندگان انبیا در میان امت خود هستند. بنابراین، وی «بقیة» را به معنای «مَن اَبْقاه» میداند، یعنی کسی که خداوند او رانگاه داشته است.
از احادیث دیگری نیز استفاده می شود که این لقب بر همه خاندان رسالت اطلاق می شود و همه آنها بقیه الله هستند. در زیارت جامعه به همه آن ذوات مقدس به این عنوان عرض سلام داریم:
السلام علی الائمه الدعاة والقادة الهداة والسادة الولاة والذادة الحماة و اهل الذکر و اولی الامر و بقیة الله و خیرته...
علاوه بر این جهت کلی، در قسمتی از روایات این لقب شریف به خصوص به بعضی از ائمه اطهار علیهم السلام نسبت داده شده است و خود را به عنوان بقیة الله معرفی نموده اند. از جمله وقتی حضرت امام باقر علیه السلام از مسافرت پرماجرای شام که به الزام خلیفه مروانی صورت گرفته بود بازگشتند، و با بسته شدن دروازه های شهر توسط مردم به دستور هشام مواجه شدند، بالای کوهی که مشرف به شهر بود رفته و با صدای بلند فریاد برآوردند: ای اهل شهری که ساکنانش ستم پیشه اند! من بقیة الله هستم. خداوند می فرماید: بقیة الله برای شما بهتر است، اگر مؤمن باشید...
همچنین نجمه مادر گرامی حضرت امام رضا علیه السلام گوید: چون فرزندم به دنیا آمد، پسر را در پارچه سفیدی پیچیده بدست پدر دادم. در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفتند و کامش را با آب فرات برداشته به من برگرداند و فرمودند: بگیر او را. بدرستی که او بقیة الله عزوجل است در زمین.
در بسیاری از احادیث این لقب شریف به خصوص به حضرت صاحب الامر علیه السلام اطلاق شده است آنچنانکه گفته شده حضرت مهدی عجلالله تعالی فرجه به هنگام ظهور، آیة «بقیةاللّه خیرلکم...» را خواهد خواند و خواهد گفت: «انا بقیة اللّه و حجّته» و هیچ مسلمانی بر او سلام نمیدهد مگر آنکه بگوید : «السلام علیک یا بقیّةاللّهِ فی ارضه.»
این تعبیر در آیة هشتادوششم سورة هود، پس از آنکه شعیب پیامبر قوم خود را به پرستش خداوند دعوت و از کم فروشی و تباهکاری نهی میکند، بدینصورت آمده است: «بَقیَّت اللّهِ خَیرٌ لکُم اِن کُنتم مؤمنین» مفسران بقیّةاللّه را، در این آیه را به چند معنی گرفته اند:
در احادیث شیعه، بقیّةاللّه در این آیه به ائمه تأویل شده است. مجلسی از مناقب ابن شهرآشوب نقل میکند که «بقیةاللّه خیرلکم نَزَلَت فیهم»، یعنی آیة بقیةاللّه... دربارة ائمه نازل شده است. مجلسی (همانجا) در تفسیرخود بر این حدیث که «امامان بقیةالله اند» می گوید: مقصود کسانی از انبیا و اوصیا هستند که خداوند ایشان را بر روی زمین برای هدایت مردم نگاه میدارد، یا اوصیا و امامانی که بازماندگان انبیا در میان امت خود هستند. بنابراین، وی «بقیة» را به معنای «مَن اَبْقاه» میداند، یعنی کسی که خداوند او رانگاه داشته است.
از احادیث دیگری نیز استفاده می شود که این لقب بر همه خاندان رسالت اطلاق می شود و همه آنها بقیه الله هستند. در زیارت جامعه به همه آن ذوات مقدس به این عنوان عرض سلام داریم:
السلام علی الائمه الدعاة والقادة الهداة والسادة الولاة والذادة الحماة و اهل الذکر و اولی الامر و بقیة الله و خیرته...
علاوه بر این جهت کلی، در قسمتی از روایات این لقب شریف به خصوص به بعضی از ائمه اطهار علیهم السلام نسبت داده شده است و خود را به عنوان بقیة الله معرفی نموده اند. از جمله وقتی حضرت امام باقر علیه السلام از مسافرت پرماجرای شام که به الزام خلیفه مروانی صورت گرفته بود بازگشتند، و با بسته شدن دروازه های شهر توسط مردم به دستور هشام مواجه شدند، بالای کوهی که مشرف به شهر بود رفته و با صدای بلند فریاد برآوردند: ای اهل شهری که ساکنانش ستم پیشه اند! من بقیة الله هستم. خداوند می فرماید: بقیة الله برای شما بهتر است، اگر مؤمن باشید...
همچنین نجمه مادر گرامی حضرت امام رضا علیه السلام گوید: چون فرزندم به دنیا آمد، پسر را در پارچه سفیدی پیچیده بدست پدر دادم. در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفتند و کامش را با آب فرات برداشته به من برگرداند و فرمودند: بگیر او را. بدرستی که او بقیة الله عزوجل است در زمین.
در بسیاری از احادیث این لقب شریف به خصوص به حضرت صاحب الامر علیه السلام اطلاق شده است آنچنانکه گفته شده حضرت مهدی عجلالله تعالی فرجه به هنگام ظهور، آیة «بقیةاللّه خیرلکم...» را خواهد خواند و خواهد گفت: «انا بقیة اللّه و حجّته» و هیچ مسلمانی بر او سلام نمیدهد مگر آنکه بگوید : «السلام علیک یا بقیّةاللّهِ فی ارضه.»
wikiahlb: بقیة_الله
[ویکی فقه] بقیه الله (قرآن). بقیة به معنای مانده از چیزی و بقیة الله به معنای بازمانده الهی است. در این مدخل از واژه «بقیة الله» استفاده شده است.
خیر بودن بقیة الله، باور اهل ایمان :«بقیت الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین...» «اگر مؤمن باشید باقیمانده (حلال) خدا برای شما بهتر است...» . به آنها گوشزد کرد که افزایش کمیت ثروت- ثروتی که از راه ظلم و ستم و استثمار دیگران بدست آید- سبب بی نیازی شما نخواهد بود، بلکه" سرمایه حلالی که برای شما باقی می ماند هر چند کم و اندک باشد اگر ایمان به خدا و دستورش داشته باشید بهتر است" (بقیت الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین). تعبیر به" بقیة الله" یا به خاطر آن است که سود حلال اندک چون به فرمان خدا است" بقیة الله" است و یا اینکه تحصیل حلال باعث دوام نعمت الهی و بقای برکات می شود و یا اینکه اشاره به پاداش و ثواب های معنوی است که تا ابد باقی می ماند هر چند دنیا و تمام آنچه در آن است فانی شود، آیه ۴۶سوره کهف و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املا نیز اشاره به همین است.
منفعت تجارت
منافع به دست آمده از تجارتمشروع، امری نیکو و ماندگار:«ویـقوم اوفوا المکیال والمیزان بالقسط ولاتبخسوا الناس اشیآءهم ولاتعثوا فی الارض مفسدین بقیت الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین ومآ انا علیکم بحفیظ.» «و ای قوم من پیمانه و ترازو را به داد تمام دهید و حقوق مردم را کم مدهید و در زمین به فساد سر برمدارید اگر مؤمن باشید باقیمانده (حلال) خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم.» («بقیة الله» به معنای سود حلالی است که خداوند پس از اتمام کیل و وزن نصیب انسان می کند. در مقابل «بخس» و «تطفیف» که به معنای ایجاد نقص در حقوق دیگران و کم فروشی در معامله است.)
توصیه شعیب به قوم خود
نیکو و ماندگار بودن سود حاصل از تجارت مشروع و عادلانه، از سخنان شعیب علیه السّلام به قوم خویش:«و الی مدین اخاهم شعیبا... و یـقوم اوفوا المکیال و المیزان بالقسط و لاتبخسوا الناس اشیآءهم و لاتعثوا فی الارض مفسدین بقیت الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین...» «و به سوی (اهل) مدین برادرشان شعیب را (فرستادیم). .. و ای قوم من پیمانه و ترازو را به داد تمام دهید و حقوق مردم را کم مدهید و در زمین به فساد سر برمدارید اگر مؤمن باشید باقیمانده (حلال) خدا برای شما بهتر است...». جناب شعیب در بار اول با نهی از نقص کیل و وزن ، آنان را بسوی صلاح دعوت کرد و در نوبت دوم به ایفاء کیل و وزن امر کرد و از بخس مردم و ناتمام دادن حق آنان نهی نمود و این خود اشاره است به اینکه صرف اجتناب از نقص مکیال و میزان در دادن حق مردم کافی نیست- و اگر در اول از آن نهی کرد در حقیقت برای این بود که مقدمه ای اجمالی باشد برای شناختن وظیفه بطور تفصیل- بلکه واجب است ترازو دار و قپاندار در ترازو و قپان خود ایفاء کند یعنی حق آن دو را بدهد و در حقیقت خود ترازودار و قپاندار طوری باشند که اشیای مردم را در معامله کم نکنند و خود آن دو بدانند که امانت ها و اشیای مردم را بطور کامل به آنان داده اند.
آگاهی از خیر به شرط داشتن ایمان
...
خیر بودن بقیة الله، باور اهل ایمان :«بقیت الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین...» «اگر مؤمن باشید باقیمانده (حلال) خدا برای شما بهتر است...» . به آنها گوشزد کرد که افزایش کمیت ثروت- ثروتی که از راه ظلم و ستم و استثمار دیگران بدست آید- سبب بی نیازی شما نخواهد بود، بلکه" سرمایه حلالی که برای شما باقی می ماند هر چند کم و اندک باشد اگر ایمان به خدا و دستورش داشته باشید بهتر است" (بقیت الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین). تعبیر به" بقیة الله" یا به خاطر آن است که سود حلال اندک چون به فرمان خدا است" بقیة الله" است و یا اینکه تحصیل حلال باعث دوام نعمت الهی و بقای برکات می شود و یا اینکه اشاره به پاداش و ثواب های معنوی است که تا ابد باقی می ماند هر چند دنیا و تمام آنچه در آن است فانی شود، آیه ۴۶سوره کهف و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املا نیز اشاره به همین است.
منفعت تجارت
منافع به دست آمده از تجارتمشروع، امری نیکو و ماندگار:«ویـقوم اوفوا المکیال والمیزان بالقسط ولاتبخسوا الناس اشیآءهم ولاتعثوا فی الارض مفسدین بقیت الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین ومآ انا علیکم بحفیظ.» «و ای قوم من پیمانه و ترازو را به داد تمام دهید و حقوق مردم را کم مدهید و در زمین به فساد سر برمدارید اگر مؤمن باشید باقیمانده (حلال) خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم.» («بقیة الله» به معنای سود حلالی است که خداوند پس از اتمام کیل و وزن نصیب انسان می کند. در مقابل «بخس» و «تطفیف» که به معنای ایجاد نقص در حقوق دیگران و کم فروشی در معامله است.)
توصیه شعیب به قوم خود
نیکو و ماندگار بودن سود حاصل از تجارت مشروع و عادلانه، از سخنان شعیب علیه السّلام به قوم خویش:«و الی مدین اخاهم شعیبا... و یـقوم اوفوا المکیال و المیزان بالقسط و لاتبخسوا الناس اشیآءهم و لاتعثوا فی الارض مفسدین بقیت الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین...» «و به سوی (اهل) مدین برادرشان شعیب را (فرستادیم). .. و ای قوم من پیمانه و ترازو را به داد تمام دهید و حقوق مردم را کم مدهید و در زمین به فساد سر برمدارید اگر مؤمن باشید باقیمانده (حلال) خدا برای شما بهتر است...». جناب شعیب در بار اول با نهی از نقص کیل و وزن ، آنان را بسوی صلاح دعوت کرد و در نوبت دوم به ایفاء کیل و وزن امر کرد و از بخس مردم و ناتمام دادن حق آنان نهی نمود و این خود اشاره است به اینکه صرف اجتناب از نقص مکیال و میزان در دادن حق مردم کافی نیست- و اگر در اول از آن نهی کرد در حقیقت برای این بود که مقدمه ای اجمالی باشد برای شناختن وظیفه بطور تفصیل- بلکه واجب است ترازو دار و قپاندار در ترازو و قپان خود ایفاء کند یعنی حق آن دو را بدهد و در حقیقت خود ترازودار و قپاندار طوری باشند که اشیای مردم را در معامله کم نکنند و خود آن دو بدانند که امانت ها و اشیای مردم را بطور کامل به آنان داده اند.
آگاهی از خیر به شرط داشتن ایمان
...
wikifeqh: بقیة الله_(قرآن)
[ویکی شیعه] بَقیّةُاللّه، تعبیری قرآنی و در آموزه های شیعی از القاب آخرین امام شیعه اثنی عشری است. این ترکیب، در کتابت قرآن کریم به صورت «بَقیتُ الله» ضبط شده است.
تعبیر «بقیت الله» در آیه هشتادوششم سوره هود آمده است. در این آیه پس از آنکه شعیب (ع)، قوم خود را به پرستش خداوند دعوت و از کم فروشی و تباهکاری نهی می کند، آگاهی می دهد که آنچه از خدا می ماند، برای شما بهتر است: «بَقیت اللّهِ خَیرٌ لکُم اِن کُنتم مؤمنین»
مفسران بقیة اللّه را، در این آیه، به پُرداشتن پیمانه و ابزار سنجشِ («مکیال » و «میزانِ») یاد شده در آیه هشتاد و پنجم همین سوره پیوند داده و گفته اند که بقیة اللّه، یعنی آنچه پس از پیمانه کردن و سنجیدنِ درست برای شما بماند یا خداوند برای شما نگاه دارد، برای شما بهتر از آن است که نادرستی و کم فروشی کنید.
تعبیر «بقیت الله» در آیه هشتادوششم سوره هود آمده است. در این آیه پس از آنکه شعیب (ع)، قوم خود را به پرستش خداوند دعوت و از کم فروشی و تباهکاری نهی می کند، آگاهی می دهد که آنچه از خدا می ماند، برای شما بهتر است: «بَقیت اللّهِ خَیرٌ لکُم اِن کُنتم مؤمنین»
مفسران بقیة اللّه را، در این آیه، به پُرداشتن پیمانه و ابزار سنجشِ («مکیال » و «میزانِ») یاد شده در آیه هشتاد و پنجم همین سوره پیوند داده و گفته اند که بقیة اللّه، یعنی آنچه پس از پیمانه کردن و سنجیدنِ درست برای شما بماند یا خداوند برای شما نگاه دارد، برای شما بهتر از آن است که نادرستی و کم فروشی کنید.
wikishia: بقیةالله
دانشنامه آزاد فارسی
بَقیَّة الله
(بقیه، مصدر به جای اسم فاعل یا اسم مفعول به معنای بازمانده و آنچه از کسی یا چیزی باقی گذاشته شود) در قرآن، اصطلاحی به معنای بازماندۀ نعمت خداوند. ابوالفتوح رازی می گوید «بقیت خداوند، یعنی آنچه خداوند متعال برای ما باقی گذاشته است از حلال». این کلمه در قرآن تنها یک بار در داستان حضرت شعیب (هود، ۸۶) آمده است. در روایاتشیعه، ائمۀ اطهار (ع) به خصوص حضرت قائم (ع) بقیة الله معرفی شده اند.
(بقیه، مصدر به جای اسم فاعل یا اسم مفعول به معنای بازمانده و آنچه از کسی یا چیزی باقی گذاشته شود) در قرآن، اصطلاحی به معنای بازماندۀ نعمت خداوند. ابوالفتوح رازی می گوید «بقیت خداوند، یعنی آنچه خداوند متعال برای ما باقی گذاشته است از حلال». این کلمه در قرآن تنها یک بار در داستان حضرت شعیب (هود، ۸۶) آمده است. در روایاتشیعه، ائمۀ اطهار (ع) به خصوص حضرت قائم (ع) بقیة الله معرفی شده اند.
wikijoo: بقیه_الله
پیشنهاد کاربران
baqiyyat شاید در اصل و ریشه از دو کلمه به شکل ساخته شده بوده باشد:
baqi با تلفظ باکی به معنای ترسی یا ترسو و yyat با تلفظ یّات علامت جمع. لذا باکی یّات الله به معنای ترساننده های الله، یعنی کسانیکه مردم را از خشم و غضب الله و عذاب آتش می ترسانند تا مرتکب گناه نشوند.
... [مشاهده متن کامل]
بقیه، باقی یا باقی مانده الله طوریکه از ترجمه ها و تفسیرات گوناگون قابل دریافت است، در کنار ولی عصر و صاحب زمان یکی از القاب یا لقب های مهدی امام دوازدهم فرزند حسن عسکری امام یازدهم شیعیان می باشد و چون فرزند دار نشده، آخرین امام از نسل علی و فاطمه و پیامبر اسلام محسوب میشود. مهدی فرج الله شاید به دو دلیل زیر صاحب فرزند نشده باشد؛ یکی اینکه عدد دوازده ( ۱۲، 12 ) در رقابت با تعداد شاگردان ایسا مسیح بنیانگذار دین مسیحیت و مخترع یوغ به اصطلاح سبک تحت دو نام یکی نجات و دیگری شفا، ثابت باقی بماند و دیگری اینکه در آن دوران عدد سیزده ( ۱۳ یا 13 ) نحس محسوب میشده و لذا امام سیزدهم از دیدگاه خود مهدی ممکن بوده که برای پیروان دین اسلام و بقیه ی اقوام روی کره ارض یا زمین مصیبت زا و بلا آور باشد به ویژه اینکه امام سیزدهم در یک روز جمعه از سیزدهم یک ماه متولد گردیده باشد که وا مصیبتا.
من خودم معتقدم و ایمان دارم که الله نه باقی مانده دارد و نه میتواند نور سماوات و الارض باشد. سپس خودم را جای شنونده قرار میدهم و از خودم می پرسم که چرا الله نمی تواند باقیمانده داشته باشد، چرا نمی تواند نور آسمان ها و زمین باشد؟ دوباره خودم را جای گوینده قرار میدهم و در پاسخ به سوال مطرح شده میگویم : زیرا الله فقط یک لفظ، یک کلمه، یک واژه، یک مفهوم، یک ایده و یا یک نام بیش نمی باشد که ادیبان، شاعران، عارفان و حکیمان قوم عرب ( Arab با دو تلفظ؛ یکی مفرد و دیگری جمع : آرب و آراب به معنای رب و رب های آسمانی ) ساکن سرزمین حجاز قرن ها قبل از میلاد پیامبر اکرم دین اسلام، بر روی خالق سماوات و الارض، رب العالمین، پروردگار و یا آفریدگار کائنات نهاده اند در میدان رقابت با نام های دیگری که اقوام غیر عرب به زبان های خود برای نامگذاری خالق یا آفریننده مخلوقات در اعصار دور تر بسوی گذشته انتخاب نموده اند، از قبیل یَهوَه ی قوم یهود تحت عنوان آقا یا سرور دنیا؛ آبّا به شکل آبابا به معنای بابا یا پدر آسمانی قوم آرامی و سپس با الفاظ دیگری در زبان های مختلف اقوام مسیحی تحت عنوان آقا یا سرور ؛ اهورامزدا ی آل زرتشت و قوم پارس؛ خُوای قوم ماد ؛ خدای اقوام ایرانی ؛ برهمن و برهمان ( اولی مفرد و دومی جمع ) هندوان و بودائیان و صدها نام های گوناگون دیگر. امروز میتوانیم ( مشروط بر اینکه بخواهیم ) با یقین و اطمینان باور داشته باشیم که هیچکدام از این نام ها بسوی آینده هرگز نمی توانند به مقام و مرتبه عامیت تام و جهانشمولی کامل برسند، طوریکه برای کلیه ی اقوام بشری و تک تک افراد انسانی به یک سهم مساوی جذب کننده و خوش آوا در حین بیان و مطلوب بهنگام شنیدن و زیبا و خوش خط و خال روی کاغذ و پارچه و پرچم باشند. این نام هاغیر قابل ترجمه بهمدیگر می باشند، اما معادل و همسنگ همدیگرند.
آیه ی قرآنی با ترجمه آن به زبان فارسی به شکل : ما انس و جنس را نیافریدیم الا یعنی بلکه برای طاعت و بندی، از دیدگاه فردی من از آسمان نازل نشده و روی زمین نیفتاده بلکه ریشه ی زمینی خود را در معنای نام پدر پیامبر داشته یعنی عبدالله.
ربَّنا ، ربا بنا، ای رب بانی ( طراح، معمار، بنا، سازنده، آفریننده ) تو مارا باطل خلق نکرده ای، بیهوده نیافریده ای، لذا مارا به سبحانی یا به منزه بودن خود از عذاب آتش در امان و امان نگهدار، مصون و محفوظ بدار. ما و آنانیکه در حالت های ایستادن و نشستن و دراز کشیدن الله را ذکر می نمائیم و به خلقت یا آفرینش آسمان ها و زمین فکر می کنیم، می اندیشیم.
در این آیه ذکر الله به هیچ وجه من الوجوه به معنای ذکر خالق سماوات و الارض و یا رب العالمین نبوده بلکه تکرار طوطی وار لفظ یا نام الله با هدف حفظ و نگهداری آن در خاطره، زبان و خط مسلمانان.
لقب بقیه یا باقی مانده الله برای مهدی به احتمال قریب به یقین به این معنا بوده که الله علاوه بر ارسال آخرین رسول یا خاتم انبیاء یعنی پیامبر اسلام، هنوز رسول دیگری را هم به عنوان ذخیره در پشت پرده دارد که به موقع یعنی مدت کوتاهی قبل از فرا رسیدن آخر زمان و رساتخیز مردگان و برپائی دادگاه عدل الهی در صحرای محشر، اورا ارسال خواهد نمود که به تقلید از ایسای ماریا یا عیسی ابن مریم که به قول خود وی ( فرزند انسان ) پیش از فرا رسیدن آخر زمان با شکوه و جلال فراوان سوار بر یک قطعه ابر قطور و سفید از آسمان به روی زمین فرود خواهد آمد و فلان و بهمان خواهد کرد، حکومت عدل و داد را با مرکزیت فرماندهی در مکّه، برپا نماید و حق گناهگاران و کفار و مشرکین و ملحدین را کف دست هایشان بگذارد.
من معتقدم و ایمان و امید دارم که آخر زمان آنطوریکه شرح و توضیح و توصیف آن در کتب به اصطلاح آسمانی - وحیانی ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام، بخصوص در ایوان گلی های چهارگانه ( اناجیل اربعه ) بهمراه پیوست های آن تحت عنوان عهد، پیمان یا وصیت نامه جدید مسیحیان و قرآن مسلمانان مندرج گردیده و تحت عنوان سرمایه های گرانبهای معنویت به ارث رسیده، هرگز اتفاق نخواهد افتاد. پرسش : چرا ؟
پاسخ : زیرا مسیر حرکت لحظه ی جاودانه حال به عنوان عظیم ترین نیروی محرکه موجود در محتوای کیهان یا جهان دایره وار ست و هر بار پس از یک دور کامل حرکتش از نو آغاز میگردد و همیشه منجر به وقوع مه بانگ های بعدی و بعدی خواهد گردید و متعاقب آن محتوای کیهان یا جهان با جهش ها یا پرش های کلی کوانتمی در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بر تر از پیش به ظهور و پیدایش و کثرت میرسد تا رسیدن یا بازگشتن در پایان سفر به همان نظام احسن و اشرف آفرینش سرمدی، مبدئی یا اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین در معاد روی یک مسیر دایره ای شکل.
پس از وقوع آخرین مهبانگ، همان نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی در یک لحظه ی بسیار کوتاه زمانی یا خلق الساعه و معجزه آسا از نو آفریده میشود، لذا هیچکدام از فرد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) از گور یا قبر برانگیخته نخواهند شد و دادگاه عدل الهی هم برپا نخواهد گردید، زیرا همه چیز در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن، از پیش یکبار برای جاودانگی با یقین و اطمینان مطلق تعیین و ترسیم گردیده.
در پایان کلام کودکانه امروز خود که امیدوارم سر گردشگران محترم اینترنتی در فضای مجازی و مراجعه کنندگان گرامی به این سایت ارزشمند را بدرد نیاورده باشد، بیان یکی دو بیت شعر کودکانه با اقتباس از شیخ بزرگوار سعدی شیرازی به یاد مهدی و ایسا و خر عیسی:
به جهان خرّم و خندان از آنم که شادی و خنده جهان از اوست/ به جهان محزون و گریان از آنم که غم و گریه جهان هم ازوست/
در پیشگاه بیکران خدای متعال و سبحان از خود وی و عذاب آتش جهنم ترسان از آنم که هان ای دل غافل مبادا/ که لوسی فِر ، ابلیس، زَتان، دیو، اهریمن و یا شیطان موجودی دگر غیر از خود او یا ماسوی هو باشد/
این گیتی یا کیهان و یا این جهان چه باشد با این همه وسعت و گستردگی و فراخی از دید محدود ما انسان ها در بین جهان های بیشمار/ جز قطره ی ناچیزی جاودانه گرفتار در بند و کمند و پیچ و خم زلف و عشق تو ای یار ای پروردگار یا در بطن وجود و ماهیت و ذات مطلق و بی کران و بی نهایت تو ای آفریدگار ؟/
سیما و جلوه و جمال و جلال یار بی حجاب و نقاب و بی پرده ولی/ خاک راه طوری نشتسته بر دیدگان حضرات که نتوانند وی را نظر کنند/
شبی مهتابی بهنگام نگاه به هاله بر رخسار ماه و قمر بخود گفتم :
این افکار و خیالات و تصورات پراکنده و سایه وار درین سر و دل محدود و بی قرار من هرگز آرام نگیرند/
پرتو های هاله جملگی خموش و گویا هم دل و هم صدا ندا بر آوردند:
تا ریشه و اصل خود را در فکر و خیال و تصور روشن در فهم و عقل بی کران پروردگارت به روشنی آفتاب نبینند/
بهر حال انتظار و آرزوی فرج، رهائی و رستگاری یکی از ژرف ترین آرزو های انسان از دیر باز تاکنون بوده و در آینده هم خواهد بود در کنار آرزو های دیگری از قبیل انتظار وقوع معجزه در مواقع ناچاری و ناتوانی و درماندگی و اسارت و گرفتاری و نگرانی، برآورده شدن دعا ها، دریافت امدادهای مجانی یا رایگان غیبی، توکل به خدا، الله، یَهوَه، پدر آسمانی، . . . .
خدای حقیقی و واقعی یعنی یک وجود، ماهیت، ذات مطلق و بیکران ؛ یک چیز واحد، یگانه یا یکتای مطلق و بی نهایت و بخودی خود ؛ اول، وسط، آخر، درون و بیرون همه چیز و همه کس یا بطور عام تر یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی یعنی محتوا و محیط هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار که در محتوای هرکدام از آنها دارای هفت سیما یا چهره و یا جمال و جلال کلی می باشد بصورت هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هر آنچه که بین آنهاست و لذا هیچ موجود و هیچ چیز دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد، را نباید با خدای لفظی، کلمه ای، واژه ای، مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد، یکی پنداشت.
baqi با تلفظ باکی به معنای ترسی یا ترسو و yyat با تلفظ یّات علامت جمع. لذا باکی یّات الله به معنای ترساننده های الله، یعنی کسانیکه مردم را از خشم و غضب الله و عذاب آتش می ترسانند تا مرتکب گناه نشوند.
... [مشاهده متن کامل]
بقیه، باقی یا باقی مانده الله طوریکه از ترجمه ها و تفسیرات گوناگون قابل دریافت است، در کنار ولی عصر و صاحب زمان یکی از القاب یا لقب های مهدی امام دوازدهم فرزند حسن عسکری امام یازدهم شیعیان می باشد و چون فرزند دار نشده، آخرین امام از نسل علی و فاطمه و پیامبر اسلام محسوب میشود. مهدی فرج الله شاید به دو دلیل زیر صاحب فرزند نشده باشد؛ یکی اینکه عدد دوازده ( ۱۲، 12 ) در رقابت با تعداد شاگردان ایسا مسیح بنیانگذار دین مسیحیت و مخترع یوغ به اصطلاح سبک تحت دو نام یکی نجات و دیگری شفا، ثابت باقی بماند و دیگری اینکه در آن دوران عدد سیزده ( ۱۳ یا 13 ) نحس محسوب میشده و لذا امام سیزدهم از دیدگاه خود مهدی ممکن بوده که برای پیروان دین اسلام و بقیه ی اقوام روی کره ارض یا زمین مصیبت زا و بلا آور باشد به ویژه اینکه امام سیزدهم در یک روز جمعه از سیزدهم یک ماه متولد گردیده باشد که وا مصیبتا.
من خودم معتقدم و ایمان دارم که الله نه باقی مانده دارد و نه میتواند نور سماوات و الارض باشد. سپس خودم را جای شنونده قرار میدهم و از خودم می پرسم که چرا الله نمی تواند باقیمانده داشته باشد، چرا نمی تواند نور آسمان ها و زمین باشد؟ دوباره خودم را جای گوینده قرار میدهم و در پاسخ به سوال مطرح شده میگویم : زیرا الله فقط یک لفظ، یک کلمه، یک واژه، یک مفهوم، یک ایده و یا یک نام بیش نمی باشد که ادیبان، شاعران، عارفان و حکیمان قوم عرب ( Arab با دو تلفظ؛ یکی مفرد و دیگری جمع : آرب و آراب به معنای رب و رب های آسمانی ) ساکن سرزمین حجاز قرن ها قبل از میلاد پیامبر اکرم دین اسلام، بر روی خالق سماوات و الارض، رب العالمین، پروردگار و یا آفریدگار کائنات نهاده اند در میدان رقابت با نام های دیگری که اقوام غیر عرب به زبان های خود برای نامگذاری خالق یا آفریننده مخلوقات در اعصار دور تر بسوی گذشته انتخاب نموده اند، از قبیل یَهوَه ی قوم یهود تحت عنوان آقا یا سرور دنیا؛ آبّا به شکل آبابا به معنای بابا یا پدر آسمانی قوم آرامی و سپس با الفاظ دیگری در زبان های مختلف اقوام مسیحی تحت عنوان آقا یا سرور ؛ اهورامزدا ی آل زرتشت و قوم پارس؛ خُوای قوم ماد ؛ خدای اقوام ایرانی ؛ برهمن و برهمان ( اولی مفرد و دومی جمع ) هندوان و بودائیان و صدها نام های گوناگون دیگر. امروز میتوانیم ( مشروط بر اینکه بخواهیم ) با یقین و اطمینان باور داشته باشیم که هیچکدام از این نام ها بسوی آینده هرگز نمی توانند به مقام و مرتبه عامیت تام و جهانشمولی کامل برسند، طوریکه برای کلیه ی اقوام بشری و تک تک افراد انسانی به یک سهم مساوی جذب کننده و خوش آوا در حین بیان و مطلوب بهنگام شنیدن و زیبا و خوش خط و خال روی کاغذ و پارچه و پرچم باشند. این نام هاغیر قابل ترجمه بهمدیگر می باشند، اما معادل و همسنگ همدیگرند.
آیه ی قرآنی با ترجمه آن به زبان فارسی به شکل : ما انس و جنس را نیافریدیم الا یعنی بلکه برای طاعت و بندی، از دیدگاه فردی من از آسمان نازل نشده و روی زمین نیفتاده بلکه ریشه ی زمینی خود را در معنای نام پدر پیامبر داشته یعنی عبدالله.
ربَّنا ، ربا بنا، ای رب بانی ( طراح، معمار، بنا، سازنده، آفریننده ) تو مارا باطل خلق نکرده ای، بیهوده نیافریده ای، لذا مارا به سبحانی یا به منزه بودن خود از عذاب آتش در امان و امان نگهدار، مصون و محفوظ بدار. ما و آنانیکه در حالت های ایستادن و نشستن و دراز کشیدن الله را ذکر می نمائیم و به خلقت یا آفرینش آسمان ها و زمین فکر می کنیم، می اندیشیم.
در این آیه ذکر الله به هیچ وجه من الوجوه به معنای ذکر خالق سماوات و الارض و یا رب العالمین نبوده بلکه تکرار طوطی وار لفظ یا نام الله با هدف حفظ و نگهداری آن در خاطره، زبان و خط مسلمانان.
لقب بقیه یا باقی مانده الله برای مهدی به احتمال قریب به یقین به این معنا بوده که الله علاوه بر ارسال آخرین رسول یا خاتم انبیاء یعنی پیامبر اسلام، هنوز رسول دیگری را هم به عنوان ذخیره در پشت پرده دارد که به موقع یعنی مدت کوتاهی قبل از فرا رسیدن آخر زمان و رساتخیز مردگان و برپائی دادگاه عدل الهی در صحرای محشر، اورا ارسال خواهد نمود که به تقلید از ایسای ماریا یا عیسی ابن مریم که به قول خود وی ( فرزند انسان ) پیش از فرا رسیدن آخر زمان با شکوه و جلال فراوان سوار بر یک قطعه ابر قطور و سفید از آسمان به روی زمین فرود خواهد آمد و فلان و بهمان خواهد کرد، حکومت عدل و داد را با مرکزیت فرماندهی در مکّه، برپا نماید و حق گناهگاران و کفار و مشرکین و ملحدین را کف دست هایشان بگذارد.
من معتقدم و ایمان و امید دارم که آخر زمان آنطوریکه شرح و توضیح و توصیف آن در کتب به اصطلاح آسمانی - وحیانی ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام، بخصوص در ایوان گلی های چهارگانه ( اناجیل اربعه ) بهمراه پیوست های آن تحت عنوان عهد، پیمان یا وصیت نامه جدید مسیحیان و قرآن مسلمانان مندرج گردیده و تحت عنوان سرمایه های گرانبهای معنویت به ارث رسیده، هرگز اتفاق نخواهد افتاد. پرسش : چرا ؟
پاسخ : زیرا مسیر حرکت لحظه ی جاودانه حال به عنوان عظیم ترین نیروی محرکه موجود در محتوای کیهان یا جهان دایره وار ست و هر بار پس از یک دور کامل حرکتش از نو آغاز میگردد و همیشه منجر به وقوع مه بانگ های بعدی و بعدی خواهد گردید و متعاقب آن محتوای کیهان یا جهان با جهش ها یا پرش های کلی کوانتمی در مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بر تر از پیش به ظهور و پیدایش و کثرت میرسد تا رسیدن یا بازگشتن در پایان سفر به همان نظام احسن و اشرف آفرینش سرمدی، مبدئی یا اولیه در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین در معاد روی یک مسیر دایره ای شکل.
پس از وقوع آخرین مهبانگ، همان نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی در یک لحظه ی بسیار کوتاه زمانی یا خلق الساعه و معجزه آسا از نو آفریده میشود، لذا هیچکدام از فرد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) از گور یا قبر برانگیخته نخواهند شد و دادگاه عدل الهی هم برپا نخواهد گردید، زیرا همه چیز در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن، از پیش یکبار برای جاودانگی با یقین و اطمینان مطلق تعیین و ترسیم گردیده.
در پایان کلام کودکانه امروز خود که امیدوارم سر گردشگران محترم اینترنتی در فضای مجازی و مراجعه کنندگان گرامی به این سایت ارزشمند را بدرد نیاورده باشد، بیان یکی دو بیت شعر کودکانه با اقتباس از شیخ بزرگوار سعدی شیرازی به یاد مهدی و ایسا و خر عیسی:
به جهان خرّم و خندان از آنم که شادی و خنده جهان از اوست/ به جهان محزون و گریان از آنم که غم و گریه جهان هم ازوست/
در پیشگاه بیکران خدای متعال و سبحان از خود وی و عذاب آتش جهنم ترسان از آنم که هان ای دل غافل مبادا/ که لوسی فِر ، ابلیس، زَتان، دیو، اهریمن و یا شیطان موجودی دگر غیر از خود او یا ماسوی هو باشد/
این گیتی یا کیهان و یا این جهان چه باشد با این همه وسعت و گستردگی و فراخی از دید محدود ما انسان ها در بین جهان های بیشمار/ جز قطره ی ناچیزی جاودانه گرفتار در بند و کمند و پیچ و خم زلف و عشق تو ای یار ای پروردگار یا در بطن وجود و ماهیت و ذات مطلق و بی کران و بی نهایت تو ای آفریدگار ؟/
سیما و جلوه و جمال و جلال یار بی حجاب و نقاب و بی پرده ولی/ خاک راه طوری نشتسته بر دیدگان حضرات که نتوانند وی را نظر کنند/
شبی مهتابی بهنگام نگاه به هاله بر رخسار ماه و قمر بخود گفتم :
این افکار و خیالات و تصورات پراکنده و سایه وار درین سر و دل محدود و بی قرار من هرگز آرام نگیرند/
پرتو های هاله جملگی خموش و گویا هم دل و هم صدا ندا بر آوردند:
تا ریشه و اصل خود را در فکر و خیال و تصور روشن در فهم و عقل بی کران پروردگارت به روشنی آفتاب نبینند/
بهر حال انتظار و آرزوی فرج، رهائی و رستگاری یکی از ژرف ترین آرزو های انسان از دیر باز تاکنون بوده و در آینده هم خواهد بود در کنار آرزو های دیگری از قبیل انتظار وقوع معجزه در مواقع ناچاری و ناتوانی و درماندگی و اسارت و گرفتاری و نگرانی، برآورده شدن دعا ها، دریافت امدادهای مجانی یا رایگان غیبی، توکل به خدا، الله، یَهوَه، پدر آسمانی، . . . .
خدای حقیقی و واقعی یعنی یک وجود، ماهیت، ذات مطلق و بیکران ؛ یک چیز واحد، یگانه یا یکتای مطلق و بی نهایت و بخودی خود ؛ اول، وسط، آخر، درون و بیرون همه چیز و همه کس یا بطور عام تر یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی یعنی محتوا و محیط هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار که در محتوای هرکدام از آنها دارای هفت سیما یا چهره و یا جمال و جلال کلی می باشد بصورت هفت سامان یا نظام کلی کوانتمی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هر آنچه که بین آنهاست و لذا هیچ موجود و هیچ چیز دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد، را نباید با خدای لفظی، کلمه ای، واژه ای، مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد، یکی پنداشت.
بازماندهء خدا نیکتان است:بقیه الله خیر لکم.
بقیّة اللّه = اباصالح = صاحب الامر = قائم = صاحب الزمان = مهدی موعود = حجت اللّه = صاحب الامر = منتقم = خاتم الاوصیاء = غائب = نور آل محمد = ولی عصر = حجت بن الحسن = امام زمان = گل نرگس = مهدی فاطمه
... [مشاهده متن کامل]
منظور تمامی این نام ها ( محمد بن الحسن المهدی ) هست که امام دوازدهم، پایانی و حال حاضر شیعیان امامی میباشد
... [مشاهده متن کامل]
منظور تمامی این نام ها ( محمد بن الحسن المهدی ) هست که امام دوازدهم، پایانی و حال حاضر شیعیان امامی میباشد
بنام خدا
با سلام، چندین ایمیل برایم رسید که در خصوص اینکه کلمه یا نام امام مهدی عج که بنده نظر داده بودم مهدی ( بعنوان نام مبارک امام زمان عج ) هم اسم فاعل و هم اسم مفعول هست و برخی دوستان معتقد به یکی از این دو مورد بودند لذا حقیر را به چالش کشاندند و با بررسی چند منبع به این نتیجه رسیدم . بقیه الله از کلمه بقیه هست یعنی بازمانده که در اینجا مقصود حضرت مهدی موعود ( عج ) میباشند واین کلمه بقیه که اشاره به مهدی هست ، لذا مهدی هم به عنوان اسم فاعل و هم اسم مفعول میباشد. دانشنامه امام مهدی در ۱۰ جلد که دارم موعود نامه یا الفبای مهدویت که کتاب بسیار مفیدی هست در منزل بود و سایت دانشنامه اسلامی را بررسی فرمایند . و باز اگر موردی بود ما در خدمتیم و وارد گود زورخانه خواهیم شد. باتشکر.
... [مشاهده متن کامل]
با سلام، چندین ایمیل برایم رسید که در خصوص اینکه کلمه یا نام امام مهدی عج که بنده نظر داده بودم مهدی ( بعنوان نام مبارک امام زمان عج ) هم اسم فاعل و هم اسم مفعول هست و برخی دوستان معتقد به یکی از این دو مورد بودند لذا حقیر را به چالش کشاندند و با بررسی چند منبع به این نتیجه رسیدم . بقیه الله از کلمه بقیه هست یعنی بازمانده که در اینجا مقصود حضرت مهدی موعود ( عج ) میباشند واین کلمه بقیه که اشاره به مهدی هست ، لذا مهدی هم به عنوان اسم فاعل و هم اسم مفعول میباشد. دانشنامه امام مهدی در ۱۰ جلد که دارم موعود نامه یا الفبای مهدویت که کتاب بسیار مفیدی هست در منزل بود و سایت دانشنامه اسلامی را بررسی فرمایند . و باز اگر موردی بود ما در خدمتیم و وارد گود زورخانه خواهیم شد. باتشکر.
... [مشاهده متن کامل]