لغت نامه دهخدا
بشکن. [ ب ِ ک َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور با 461 تن سکنه. آب از قنات. محصول آنجا غلات. شغل اهالی آن زراعت ، کرباس بافی. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) آوازی که از انگشتان شخص در حال رقص و غیر آن بیرون آید : ( فلان خوب بشکن میزند . )
دهی از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور . آب از قنات . محصول : غلات . شغل : زراعت کرباس بافی.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
* بشکن بشکن: [مجاز]
۱. جوش وخروش، هنگامه.
۲. بشکن زدن هنگام رقص و طرب.
* بشکن زدن: (مصدر لازم ) به هم زدن سرانگشتان در هنگام رقص و طرب.
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
بشکن (نیشابور). بشکن یک روستا در ایران است که در دهستان سرولایت شهرستان نیشابور واقع شده است. بشکن ۲۶۳ نفر جمعیت دارد.
این روستا هم اکنون از سیستم آبرسانی لوله کشی برخوردار است. [ ۱]
مردم این روستا علی رغم محرومیت های حاکم با خود اتکایی و طرح خود اشتغالی امرار معاش می کنند. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین روستا هم اکنون از سیستم آبرسانی لوله کشی برخوردار است. [ ۱]
مردم این روستا علی رغم محرومیت های حاکم با خود اتکایی و طرح خود اشتغالی امرار معاش می کنند. [ ۲]
wiki: بشکن (نیشابور)
مترادف ها
چفت، شتاب زدگی، ضربه محکم و ناگهانی، بشکن، قفل کیف و غیره، قالب زنی، گاز ناگهانی سگ، قزن قفلی، گیره فنری، یک گاز، عکس فوری گرفتن
پیشنهاد کاربران
در گویش شهرستان بهاباد به جای واژه بشکن از کلمه ی تلنگو /Telengoo/ استفاده می شود؛معمولاً این واژه هم با لفظ /زدن/ به کار می رود.