[ویکی فقه] بشارت به یعقوب (قرآن). خداوند به حضرت یعقوب علیه السلام بشارت زنده بودن یوسف علیه السلام را داده بود.
حامل پیراهن یوسف ( یهودا ) بوده است که به یعقوب زنده بودن یوسف علیه السلام را بشارت داده بود که قرآن در این باره می فر ماید:فلمآ ان جآء البشیر القلـه علی وجهه فارتد بصیرا قال الم اقل لکم انی اعلم من الله ما لاتعلمون. امّا هنگامی که بشارت دهنده فرا رسید، آن (پیراهن) را بر صورت او افکند؛ ناگهان بینا شد! گفت: «آیا به شما نگفتم من از خدا چیزهایی می دانم که شما نمی دانید؟!» (. مصداق بشارت در آیه به مناسبت مورد، خبر از حیات یوسف علیه السّلام است. از امام صادق علیه السّلام نقل شده است: آن «بشیر» در آیه شریفه یاد شده (یهودا) فرزند یعقوب بود. ) .بعد از چندین شبانه روز که معلوم نیست بر یعقوب چه اندازه گذشت ، یک روز صدا بلند شد بیائید که کاروان کنعان از مصر آمده است ، فرزندان یعقوب بر خلاف گذشته شاد و خندان وارد شهر شدند، و با سرعت به سراغ خانه پدر رفتند و قبل از همه بشیر (همان بشارت دهنده وصال و حامل پیراهن یوسف ) نزد یعقوب پیر آمد و پیراهن را بر صورت او افکند، یعقوب که چشمان بیفروغش توانائی دیدن پیراهن را نداشت ، همین اندازه احساس کرد که بوی آشنائی از آن به مشام جانش می رسد، در یک لحظه طلائی پر سرور، احساس کرد تمام ذرات وجودش روشن شده است ، آسمان و زمین میخندند نسیم رحمت میوزد، گرد و غبار اندوه را در هم می پیچید و با خود می برد، در و دیوار گویا فریاد شادی میکشند و یعقوب نیز با آنها تبسم می کند، هیجان عجیبی سر تا پای پیر مرد را فرا گرفته است ، ناگهان احساس کرد، چشمش روشن شد، همه جا را می بیند و دنیا با زیبائیهایش بار دیگر در برابر چشم او قرار گرفته اند چنانکه قرآن می گوید هنگامی که بشارت دهنده آمد آن (پیراهن ) را بر صورت او افکند ناگهان بینا شد! (فلما ان جاء البشیر القاه علی وجهه فارتد بصیرا).
حامل پیراهن یوسف ( یهودا ) بوده است که به یعقوب زنده بودن یوسف علیه السلام را بشارت داده بود که قرآن در این باره می فر ماید:فلمآ ان جآء البشیر القلـه علی وجهه فارتد بصیرا قال الم اقل لکم انی اعلم من الله ما لاتعلمون. امّا هنگامی که بشارت دهنده فرا رسید، آن (پیراهن) را بر صورت او افکند؛ ناگهان بینا شد! گفت: «آیا به شما نگفتم من از خدا چیزهایی می دانم که شما نمی دانید؟!» (. مصداق بشارت در آیه به مناسبت مورد، خبر از حیات یوسف علیه السّلام است. از امام صادق علیه السّلام نقل شده است: آن «بشیر» در آیه شریفه یاد شده (یهودا) فرزند یعقوب بود. ) .بعد از چندین شبانه روز که معلوم نیست بر یعقوب چه اندازه گذشت ، یک روز صدا بلند شد بیائید که کاروان کنعان از مصر آمده است ، فرزندان یعقوب بر خلاف گذشته شاد و خندان وارد شهر شدند، و با سرعت به سراغ خانه پدر رفتند و قبل از همه بشیر (همان بشارت دهنده وصال و حامل پیراهن یوسف ) نزد یعقوب پیر آمد و پیراهن را بر صورت او افکند، یعقوب که چشمان بیفروغش توانائی دیدن پیراهن را نداشت ، همین اندازه احساس کرد که بوی آشنائی از آن به مشام جانش می رسد، در یک لحظه طلائی پر سرور، احساس کرد تمام ذرات وجودش روشن شده است ، آسمان و زمین میخندند نسیم رحمت میوزد، گرد و غبار اندوه را در هم می پیچید و با خود می برد، در و دیوار گویا فریاد شادی میکشند و یعقوب نیز با آنها تبسم می کند، هیجان عجیبی سر تا پای پیر مرد را فرا گرفته است ، ناگهان احساس کرد، چشمش روشن شد، همه جا را می بیند و دنیا با زیبائیهایش بار دیگر در برابر چشم او قرار گرفته اند چنانکه قرآن می گوید هنگامی که بشارت دهنده آمد آن (پیراهن ) را بر صورت او افکند ناگهان بینا شد! (فلما ان جاء البشیر القاه علی وجهه فارتد بصیرا).
wikifeqh: بشارت_به_یعقوب_(قرآن)