بشارت به زکریا

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بشارت به زکریا (قرآن). یکی از بشارت داده شدگان حضرت زکریا علیه السلام بوده اند که در سن پیری خداوند بشارت یحیی را به ایشان دادند.
پس از دعای حضرت زکریا علیه السّلام خداوند بشارت ولادت یحیی علیه السّلام را به ایشان دادند که در قرآن هم خداوند می فرماید:هنالک دعا زکریا ربه... فنادته الملـئکة... ان الله یبشرک بیحیی مصدقا بکلمة من الله وسیدا وحصورا ونبیا من الصـلحین.در آنجا بود که زکریا، (با مشاهده آن همه شایستگی در مریم ،) پروردگار خویش را خواند و عرض کرد: «خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزه ای (نیز) به من عطا فرما، که تو دعا را می شنوی!»•و هنگامی که او در محراب ایستاده، مشغول نیایش بود، فرشتگان او را صدا زدند که: «خدا تو را به» یحیی «بشارت می دهد؛ (کسی) که کلمه خدا ( مسیح )را تصدیق می کند؛ و رهبر خواهد بود؛ و از هوسهای سرکش برکنار، و پیامبری از صالحان است.» .هنگامی که مشغول نیایش بود از خداوند تقاضای فرزند کرد ، و آنگونه که قرآن در نخستین آیه فوق می گوید: در این هنگام زکریا پروردگار خویش را خواند و گفت : پروردگارا! فرزند پاکیزه ای از سوی خودت به من (نیز) عطا فرما که تو دعا را می شنوی و اجابت می کنی (هنالک دعا زکریا ربه قال رب هب لی من لدنک ذریة طیبة انک سمیع الدعاء).در این موقع فرشتگان به هنگامی که او در محراب ایستاده و مشغول نیایش بود، وی را صدا زدند که خداوند تو را به یحیی بشارت می دهد. ذکر رحمت ربک عبده زکریآ• قال رب انی وهن العظم منی واشتعل الراس شیبا ولم اکن بدعآئک رب شقیا• وانی خفت المولی من وراءی وکانت امراتی عاقرا فهب لی من لدنک ولیا• یـزکریآ انا نبشرک بغلـم اسمه یحیی لم نجعل له من قبل سمیا. (این) یادی است از رحمت پروردگار تو نسبت به بنده اش زکریا... •گفت: «پروردگارا! استخوانم سست شده؛ و شعله پیری تمام سرم را فراگرفته؛ و من هرگز در دعای تو، از اجابت محروم نبوده ام! •و من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم (که حق پاسداری از آیین تو را نگاه ندارند)! و (از طرفی) همسرم نازا و عقیم است؛ تو از نزد خود جانشینی به من ببخش..•ای زکریا! ما تو را به فرزندی بشارت می دهیم که نامش «یحیی» است؛ و پیش از این، همنامی برای او قرار نداده ایم! • .این آیات استجابت دعای زکریا را در پیشگاه پروردگار، استجابتی آمیخته با لطف و عنایت ویژه او بیان می کند، و با این جمله شروع می شود ای زکریا ما تو را بشارت به پسری می دهیم که نامش یحیی است پسری که همنام او پیش از این نبوده است )) (یا زکریا انا نبشرک بغلام اسمه یحیی لم نجعل له من قبل سمیا).چه جالب است که خدا دعای بنده اش را این چنین بپذیرد و با بشارت دادن او را از انجام خواسته اش آگاه سازد و در برابر درخواست فرزند، پسری به او بدهد، و نام پسر را نیز خودش بگذارد، و اضافه کند این فرزند از جهاتی بی سابقه است .
تعجب زکریا
وقتی به زکریا علیه السّلام بشارت به فرزنددار شدن، در سن پیری را دادند آن حضرت از این خبر تعجب کردند که در قرآن هم به این موضوع اشاره شده است:هنالک دعا زکریا ربه... • فنادته الملـئکة وهو قآئم یصلی فی المحراب ان الله یبشرک بیحیی مصدقا بکلمة من الله وسیدا وحصورا ونبیا من الصـلحین• قال رب انی یکون لی غلـم وقد بلغنی الکبر وامراتی عاقر قال کذلک الله یفعل ما یشآء.در آنجا بود که زکریا، (با مشاهده آن همه شایستگی در مریم،) پروردگار خویش را خواند و عرض کرد: «خداوندا! از طرف خود، فرزند پاکیزه ای (نیز) به من عطا فرما، که تو دعا را می شنوی!»•و هنگامی که او در محراب ایستاده، مشغول نیایش بود، فرشتگان او را صدا زدند که: «خدا تو را به» یحیی «بشارت می دهد؛ (کسی) که کلمه خدا (مسیح )را تصدیق می کند؛ و رهبر خواهد بود؛ و از هوسهای سرکش برکنار، و پیامبری از صالحان است.»•او عرض کرد: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد، در حالی که پیری به سراغ من آمده، و همسرم نازاست؟!» فرمود: «بدین گونه خداوند هر کاری را بخواهد انجام می دهد.». یـزکریآ انا نبشرک بغلـم اسمه یحیی لم نجعل له من قبل سمیا• قال رب انی یکون لی غلـم وکانت امراتی عاقرا وقد بلغت من الکبر عتیا.ای زکریا! ما تو را به فرزندی بشارت می دهیم که نامش «یحیی» است؛ و پیش از این، همنامی برای او قرار نداده ایم! •گفت: «پروردگارا! چگونه برای من فرزندی خواهد بود؟! در حالی که همسرم نازا و عقیم است، و من نیز از شدّت پیری افتاده شده ام!» .بدون شک قبل از یحیی پیامبران بزرگی بودند حتی بالاتر از او، ولی هیچ مانعی ندارد که یحیی ویژگیهایی داشته است مخصوص خودش ، چنانکه بعدا به آن اشاره خواهد شد.اما زکریا که اسباب ظاهر را برای رسیدن به چنین مطلوبی مساعد نمی دید از پیشگاه پروردگار تقاضای توضیح کرد و ((گفت : پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندی نصیب من شود در حالی که همسر من نازا است و من نیز از نظر سن و سال به حدی رسیده ام که فرتوت و افتاده شده ام )) (قال رب انی یکون لی غلام و کانت امراتی عاقرا و قد بلغت من الکبر عتیا).

پیشنهاد کاربران

بپرس