بستام
فرهنگ اسم ها
معنی: گشوده و منتشر شده، این نام به معنی لفظی «گشوده و منتشر شده» معنا شده است، صورت دیگری از بسطام و گستهم، ( اَعلام ) نام خال ( دایی ) خسرو پرویز، از امرای عهد ساسانی [، پیش از میلاد] که مدت چهارسال در ماد حکومت کرد
برچسب ها: اسم، اسم با ب، اسم پسر، اسم پهلوی
لغت نامه دهخدا
جهان که نزد خردمند دفتر ضحک است
به نیم خنده نیرزد از آن لب بستام.
معلوم میشود که جهانگیری سهو کرده ، اصل لغت عربی و مشدد بوده یعنی بسیار تبسم کننده و جهانگیری تشدید سین را گمان دو نقطه و تا پنداشته و بدین قیاس بسام را مرجان معنی کرده و بر آیندگان مشتبه وبمعنی مرجان آورده اند چنانکه میرزا مهدی خان استرآبادی منشی نادرشاه از روی لغت فرهنگ معنی غلط یافته و در کتاب موسوم بدره نادره گفته است : اسپ سواری شاه را به ستام بستام آراسته بیاوردند و این خطا او را از اشتباه صاحب جهانگیری و اقتفا کردن بدو دست داده است اما رشیدی باین معنی ملتفت شده و پیروی جهانگیری نکرده. ( انجمن آرا ). و رجوع به آنندراج ، که عیناً استنباط مؤلف انجمن آرا را رونوشت کرده است ، و رشیدی شود :
می صافی درون ساغر زر
ببوی ضیمران و رنگ بستام.
قاآنی ( ازفرهنگ ضیاء ).
و هیون هامون نورد همایونی را به ستام بستام آمود ملجم کرد... ( دره نادره چ شهیدی ص 186 ). و رجوع به توضیح ص 1049 همین کتاب شود.بستام. [ ب ُ ] ( اِ ) نام درخت افرا در طوالش. رجوع به جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 206 شود.
بستام. [ ب َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان آختاچی بخش حومه شهرستان مهاباد در 28 هزارگزی خاور مهاباد و 13 هزارگزی باختر شوسه بوکان به میاندوآب واقع است منطقه ای است کوهستانی ، معتدل با 82 تن سکنه.آبش از چشمه و محصولش ، غلات ، توتون ، حبوب و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی مردمش جاجیم بافی است. و در دو محل بفاصله یک هزارگزی بنام بستام بالا و پایین مشهور است. سکنه بستام بالا 26 تن می باشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ). و رجوع به بسطام شود.
فرهنگ فارسی
دهی است از دهستان آختاچی بخش حومه شهرستان مهاباد در ۲۸ هزار گزی خاور مهاباد مهاباد و ۱۳ هزار گزی باختر شوسه بوکان بمیاندو آب واقع است منطقه ایست کوهستانی معتدل با ۸۲ تن سکنه .
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید