بساوایی

/basAvAyi/

مترادف بساوایی: لامسه، لمس

متضاد بساوایی: چشایی، بویایی، بینایی

معنی انگلیسی:
feel, feeling, touch, (sense of) touch

لغت نامه دهخدا

بساوایی. [ ب ِ / ب َیی ] ( حامص ) لامسه. ( واژه های نو فرهنگستان ایران ).

فرهنگ فارسی

یکی از حواس پنجگانه انسان که سردی وگرمی، وزبری و نرمی اشیائ را دریابد
۱- لمس . ۲- ( اسم ) لامسه .

فرهنگ معین

(بِ ) (حامص . ) لمس .

فرهنگ عمید

از حواس پنج گانۀ انسان که سردی، گرمی، زبری، و نرمی اشیا را به وسیلۀ پوست درمی یابد، لامسه.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بساوایی به معنای قوه ی لامسه است واز این عنوان، در باب دیات سخن رفته است.
همان گونه که از بین بردن عضوی از بدن مسلمان، موجب ثبوت دیه است، از بین بردن منافع اعضای او، همچون حسّ بویایی یا بینایی نیز موجب ثبوت دیه است؛ لیکن برای بعضی منافع مثل قوه ی لامسه، در شرع، دیه ای ذکر نشده است؛ ازاین رو اختلاف شده که آیا قاعده ی کلّی «هرچه در انسان یکی باشد، اگر شخصی آن را از بین ببرد، دیه ی کامل ثابت می شود» شامل منافع نیز می شود یا تنها اعضا را دربر می گیرد؟
حکم از بین بردن قوه لامسه
از بین بردن قوه ی لامسه:
الف) بنابر قول اوّل، موجب ثبوت دیه ی کامل است.
ب) بنابر قول دوم، موجب ثبوت ارش، بر عهده ی جنایتکار خواهد بود. بسیاری از فقها قائل به قول دوم هستند.

دانشنامه آزاد فارسی

بَساوایی (touch)
(یا: لامسه) حسی که پایانه های عصبی ویژه در پوست تولید می کنند. برخی از این پایانه ها به فشار کم و برخی به فشار زیاد پاسخ می دهند. تشخیص دما نیز ممکن است با حس کلی بساوایی صورت گیرد. جانوران فراوانی، ازجمله انواع جانوران شب فعال، بیش از انسان به حس بساوایی متکی اند. برخی جانوران نیز اندام های حسی ویژه ای برای حس بساوایی دارند که از بدن بیرون می زند. سبیل و شاخک از آن جمله اند.

مترادف ها

tactility (اسم)
لمس، قابلیت لمس، بساوایی

پیشنهاد کاربران

به عربی لامسه
بساوایی: دریافتنیو آن حسی ست که گرمی و سردی، زبری و نرمی چیزها را دریافت می کند و جیگاهش هم پوست می باشد.
لامسه

بپرس