[ویکی فقه] بسّام کُرد، از نخستین شاعران زبان فارسی دری است.
بسّام کُرد، از نخستین شاعران زبان فارسی دری. تاریخ تولد و وفات او معلوم نیست، اما از تاریخ سیستان درمی یابیم که در زمان صفاریان، یعنی در اواسط قرن سوم هجری می زیسته است.
او را بغلط از قبیله کردها دانسته اند و شاید به همین سبب ایرج افشار سیستانی در بزرگان سیستان نامی از او نبرده است.
اما کُرد به معنای چوپان و صحرانشین است و با قبایل کرد در غرب ایران نسبتی ندارد و سخن بازورث که روستاییان و مناطق بیابانی را رکن اصلی مذهب خارجی می داند مؤیّد این مطلب است.
لقب او را گُرد نیز نوشته اند.
بسّام از خوارج محلی سیستان بود که در ابتدا با یعقوب لیث صفاری (متوفی ۲۶۵) جنگید و پس از آن که یعقوب، عمّار رهبر خوارج، را کشت به ملازمان یعقوب پیوست و با پیروی از طریق محمد وصیف سگزی در شعر به سخنوری پرداخت.
از آن جا که زبان فارسی در این دوره فاقد صورت رسمی است، در تعیین نخستین شاعر پارسی گوی اختلاف نظر بسیار است.
در این میان، روایت تاریخ سیستان، به سبب ابتدایی بودن اشعار و دلالت آن بر وقایع تاریخی، در معرّفیِ محمدبن وصیف سگزی و بسّام کرد و محمدبن مخلّد به عنوان نخستین شعرای فارسی که در اوایل و اواسط قرن سوم می زیسته اند، نسبتاً صحیح تر است.
قصیده بجا مانده از بسام
از قصیدهمدحی بسّام برای یعقوب این پنج بیت به ما رسیده است :
هرکه نبود او به دل متّهم/ بر اثرِ دعوت تو کرد نعم // عَمر (و) ز عمّار بدان شد بری/ کاوی خلای آور (خلاف آورد) تا لاجرم // دید بلا بر تن و بر جان خویش/ گشت به عالَم تنِ او در اَلَم // مکه حرم کرد عرب را خدای/ عهد ترا کرد حَرم در عجم // هر که در آمد همه باقی شدند/ بازِفنا شد که بدید این حرم.
اگر چه ممکن است در این ابیات و ابیاتی دیگر که از محمدبن وصیف سگزی و محمدبن مخلّد ذکر شده تصحیف و تصرفی صورت گرفته باشد، اما خشونت، ناپختگی، قدمت بیان، کاربردِ لهجه های محلی و تلمیحات اسلامی که به صورت ناپخته ذکر شده است، مطابقت اوزان هجایی با عروض عرب و نقص در اوزان و قوافی آشکار است.
بسّام کُرد، از نخستین شاعران زبان فارسی دری. تاریخ تولد و وفات او معلوم نیست، اما از تاریخ سیستان درمی یابیم که در زمان صفاریان، یعنی در اواسط قرن سوم هجری می زیسته است.
او را بغلط از قبیله کردها دانسته اند و شاید به همین سبب ایرج افشار سیستانی در بزرگان سیستان نامی از او نبرده است.
اما کُرد به معنای چوپان و صحرانشین است و با قبایل کرد در غرب ایران نسبتی ندارد و سخن بازورث که روستاییان و مناطق بیابانی را رکن اصلی مذهب خارجی می داند مؤیّد این مطلب است.
لقب او را گُرد نیز نوشته اند.
بسّام از خوارج محلی سیستان بود که در ابتدا با یعقوب لیث صفاری (متوفی ۲۶۵) جنگید و پس از آن که یعقوب، عمّار رهبر خوارج، را کشت به ملازمان یعقوب پیوست و با پیروی از طریق محمد وصیف سگزی در شعر به سخنوری پرداخت.
از آن جا که زبان فارسی در این دوره فاقد صورت رسمی است، در تعیین نخستین شاعر پارسی گوی اختلاف نظر بسیار است.
در این میان، روایت تاریخ سیستان، به سبب ابتدایی بودن اشعار و دلالت آن بر وقایع تاریخی، در معرّفیِ محمدبن وصیف سگزی و بسّام کرد و محمدبن مخلّد به عنوان نخستین شعرای فارسی که در اوایل و اواسط قرن سوم می زیسته اند، نسبتاً صحیح تر است.
قصیده بجا مانده از بسام
از قصیدهمدحی بسّام برای یعقوب این پنج بیت به ما رسیده است :
هرکه نبود او به دل متّهم/ بر اثرِ دعوت تو کرد نعم // عَمر (و) ز عمّار بدان شد بری/ کاوی خلای آور (خلاف آورد) تا لاجرم // دید بلا بر تن و بر جان خویش/ گشت به عالَم تنِ او در اَلَم // مکه حرم کرد عرب را خدای/ عهد ترا کرد حَرم در عجم // هر که در آمد همه باقی شدند/ بازِفنا شد که بدید این حرم.
اگر چه ممکن است در این ابیات و ابیاتی دیگر که از محمدبن وصیف سگزی و محمدبن مخلّد ذکر شده تصحیف و تصرفی صورت گرفته باشد، اما خشونت، ناپختگی، قدمت بیان، کاربردِ لهجه های محلی و تلمیحات اسلامی که به صورت ناپخته ذکر شده است، مطابقت اوزان هجایی با عروض عرب و نقص در اوزان و قوافی آشکار است.
wikifeqh: بسام_کرد