بریان
/beryAn/
مترادف بریان: برشته، تفته، کباب، مسمن، بلال، تفتیده ، ملتهب، مضطرب، پرسوزوگداز
متضاد بریان: آب پز
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: گذر آب یا باد ( نگارش کردی
برچسب ها: اسم، اسم با ب، اسم پسر، اسم کردی
لغت نامه دهخدا
ز دردش همه ساله گریان بدند
چو بر آتش تیز بریان بدند.
فردوسی.
همی دانم که گر فربه شود سگ نه خامم خورد شاید زو نه بریان.
ناصرخسرو.
زَامر حق وَابکوا کثیراً خوانده ای چون سر بریان چه خندان مانده ای.
مولوی.
بر خوان عنکبوت که بریان مگس بودشهپرّجبرئیل مگس راست آرزوی.
سعدی.
صاحب دعوت گفت ای یار زمانی توقف کن که پرستارانم کوفته بریان همی سازند. ( گلستان ). صلیقة؛ گوشت بریان پخته. مدمشق ؛ گوشت بریان نیم پخته. ( منتهی الارب ).- ماهی بریان ؛ ماهی برشته :
وقت را از ماهی بریان چرخ
روز نو را میهمان کردآفتاب.
خاقانی.
در حریم کعبه جان محرمان الیاس وارعلم خضر و چشمه ماهی بریان دیده اند.
خاقانی.
- مرغ بریان ؛ مرغ برشته و تف داده. خلاف آب پز : کجا ماه آذر بد و روز دی
گه آتش و مرغ بریان و می.
فردوسی.
بیک تیر پرتاب بر، خوان نهادبرو برّه و مرغ بریان نهاد.
فردوسی.
چو تاریک شد میزبان رفت نرم یکی مرغ بریان بیاورد گرم.
فردوسی.
مرغ بریان به چشم مردم سیرکمتر از برگ ترّه بر خوان است.
سعدی.
|| بوداده. سرخ کرده : محمص ، مقلو؛ گندم بریان. گندم برشته. ( یادداشت دهخدا ). طین مقلو؛ گِل بریان. ( یادداشت دهخدا ).یکی مغز بادام بریان گرم
پنیر کهن ساز با نان نرم.
فردوسی.
|| کباب. ( ناظم الاطباء ) : اگر یک شب به خوان خوانی مراو را مژده ور گردد
بخوانی در بهشت عدن بر حلوا و بریانها.
ناصرخسرو.
چو بریان شد کباب خوانش این بودتنور و آتش و بریانش این بود.
نظامی.
- بریان الفقراء ؛ در تداول ، حسیبک. حسرةالملوک. حسیب بزغاله. ( یادداشت دهخدا ). رجوع به حسیبک شود.- بریان ِ مُحلاّ ؛ بریان با تره و پودنه و ترخان و نان و پیاز. ( برهان ).آن کباب و بریان که با تروپ و تره و سبزی بخورند. ( از شرفنامه منیری ) : بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
برشته، تف داده، کباب شده
۱- گوشت یا چیز دیگر که روی آتش تف داده باشند کباب شده برشته شده . ۲- خوراکی است مرکب از گوشت و پیاز چرخ کرده که آنرا تفت دهند .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی، مجاز] بسیارناراحت، مضطرب و ناآرام.
* بریان کردن: (مصدر متعدی )
۱. تف دادن.
۲. کباب کردن.
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
بریان ( به اسپانیایی: Brión ) یکی از دهستان های اسپانیا است. [ ۱]
بریان ۶٬۶۸۴ نفر جمعیت دارد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبریان ۶٬۶۸۴ نفر جمعیت دارد.
wiki: بریان
جدول کلمات
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
بریان =درزبان لکی به معناهای زیر به کارمی رود .
۱ - به معنای برشته و کباب شده وبعضی اوقات به معنای سوخته ومجازا به معنای جگرسوخته و بسیار درد کشیده به کارمی رود .
۲ - به معنای صورت وچهره و رخ و پیشانی می باشد .
مثال :تف ار بریانت =تف به برآن صورتت .
۱ - به معنای برشته و کباب شده وبعضی اوقات به معنای سوخته ومجازا به معنای جگرسوخته و بسیار درد کشیده به کارمی رود .
۲ - به معنای صورت وچهره و رخ و پیشانی می باشد .
مثال :تف ار بریانت =تف به برآن صورتت .
گاهی به معنی آشفته و مضطرب است
با سپاس از جناب باقری
بریزیدن یا بریزاندن که در اصفهان به دیسه پیلیزاندن گفته می شود به چم سوزاندن مو ( به ویژه برای کله پاچه ) بکار می رود و همریشه با بریان و کارواژه "برشتن" است.
بریزیدن یا بریزاندن که در اصفهان به دیسه پیلیزاندن گفته می شود به چم سوزاندن مو ( به ویژه برای کله پاچه ) بکار می رود و همریشه با بریان و کارواژه "برشتن" است.
بریان:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " بریان" می نویسد : ( ( در ریشه و بنیاد، با " برشتن "یکی است . این واژه از بردانه bridāna ، گونه ای صفت فاعلی از ستاک پارسی باستان برئد braid برآمده است. این ستاک ، در اوستایی، برئز braiz بوده است. این ستاک در ریخت بریز که بن اکنون از مصدر "برشتن" است در پارسی برجای مانده است و نمونه را در آمیغ " نخودْبریز ، به معنی بریزنده ( =برشته کننده ) نخود دیده می آید. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( به جانش بر ، از مهر ، گریان بُدی ؛
ز بیم ِ جدایْیْش ، بریان بُدی . ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 238. )
واژه ی بریان به معنی سوختن و کباب شدن با واژه های Burn به معنی سوختن در انگلیسی ، آلمانی Brennen ، فرانسوی Br�ler ، هلندی Brandwond ، سوئدی Br�nna و. . . قابل سنجیدن است.
دکتر کزازی در مورد واژه ی " بریان" می نویسد : ( ( در ریشه و بنیاد، با " برشتن "یکی است . این واژه از بردانه bridāna ، گونه ای صفت فاعلی از ستاک پارسی باستان برئد braid برآمده است. این ستاک ، در اوستایی، برئز braiz بوده است. این ستاک در ریخت بریز که بن اکنون از مصدر "برشتن" است در پارسی برجای مانده است و نمونه را در آمیغ " نخودْبریز ، به معنی بریزنده ( =برشته کننده ) نخود دیده می آید. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( به جانش بر ، از مهر ، گریان بُدی ؛
ز بیم ِ جدایْیْش ، بریان بُدی . ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 238. )
واژه ی بریان به معنی سوختن و کباب شدن با واژه های Burn به معنی سوختن در انگلیسی ، آلمانی Brennen ، فرانسوی Br�ler ، هلندی Brandwond ، سوئدی Br�nna و. . . قابل سنجیدن است.
هوالعلیم
بریان: برشته شدن گوشت برروی آتش را بریان میگوئیم.
بریان اصفهان: یکی از غذا های مخصوص اصفهان است که بیشتر به عنوان ناهار استفاده میشود.
طرز تهیه بریان اصفهان :ابتدا گوشت و دنبه گوسفند را آب پز کرده و سپس چرخ کرده و حدود ۱۰۰ گرم از آن را در ظرف مخصوص ( ظرفی به شکل کفگیر البته بدون سوراخ ) پهن کرده ومیگذارند روی آتش تا برشته شود، دراین فاصله نان سنگک را با ۲ ملاقه آبگوشت چرب کرده و بریان را روی آن میزنند و با ریحان و دوغ نوش جان میکنند. البته مقداری جگرِ سفید ( شُش ) ودنبه راآب پز وچرخ کرده ودرکنار بریان مصرف میکنند.
... [مشاهده متن کامل]
لازم به یادآوری است نام این غذا ( بریان ) ومحل پخت وعرضه آن ( بریانی ) است .
اگر به اصفها ن مشرّف شدید
خوردن بریان را فراموش نکنید .
نوشِ جان
به امید دیدار
بریان: برشته شدن گوشت برروی آتش را بریان میگوئیم.
بریان اصفهان: یکی از غذا های مخصوص اصفهان است که بیشتر به عنوان ناهار استفاده میشود.
طرز تهیه بریان اصفهان :ابتدا گوشت و دنبه گوسفند را آب پز کرده و سپس چرخ کرده و حدود ۱۰۰ گرم از آن را در ظرف مخصوص ( ظرفی به شکل کفگیر البته بدون سوراخ ) پهن کرده ومیگذارند روی آتش تا برشته شود، دراین فاصله نان سنگک را با ۲ ملاقه آبگوشت چرب کرده و بریان را روی آن میزنند و با ریحان و دوغ نوش جان میکنند. البته مقداری جگرِ سفید ( شُش ) ودنبه راآب پز وچرخ کرده ودرکنار بریان مصرف میکنند.
... [مشاهده متن کامل]
لازم به یادآوری است نام این غذا ( بریان ) ومحل پخت وعرضه آن ( بریانی ) است .
اگر به اصفها ن مشرّف شدید
خوردن بریان را فراموش نکنید .
نوشِ جان
به امید دیدار
بریان: برشته شدن گوشت برروی آتش را بریان میگوئیم.
بریان اصفهان: یکی از غذا های مخصوص اصفهان است که بیشتر به عنوان ناهار استفاده میشود.
طرز تهیه بریان اصفهان :ابتدا گوشت و دنبه گوسفند را آب پز کرده و سپس چرخ کرده و حدود ۱۰۰ گرم از آن را در ظرف مخصوص ( ظرفی به شکل کفگیر البته بدون سوراخ ) پهن کرده ومیگذارند روی آتش تا برشته شود، دراین فاصله نان سنگک را با ۲ ملاقه آبگوشت چرب کرده و بریان را روی آن میزنند و با ریحان و دوغ نوش جان میکنند. البته مقداری جگرِ سفید ( شُش ) راآب پز وچرخ کرده ودرکنار بریان مصرف میکنند.
... [مشاهده متن کامل]
لازم به یادآوری است نام این غذا ( بریان ) ومحل پخت وعرضه آن ( بریانی ) است .
اگر به اصفها ن مشرّف شدید
خوردن بریان را فراموش نکنید
به امید دیدار
بریان اصفهان: یکی از غذا های مخصوص اصفهان است که بیشتر به عنوان ناهار استفاده میشود.
طرز تهیه بریان اصفهان :ابتدا گوشت و دنبه گوسفند را آب پز کرده و سپس چرخ کرده و حدود ۱۰۰ گرم از آن را در ظرف مخصوص ( ظرفی به شکل کفگیر البته بدون سوراخ ) پهن کرده ومیگذارند روی آتش تا برشته شود، دراین فاصله نان سنگک را با ۲ ملاقه آبگوشت چرب کرده و بریان را روی آن میزنند و با ریحان و دوغ نوش جان میکنند. البته مقداری جگرِ سفید ( شُش ) راآب پز وچرخ کرده ودرکنار بریان مصرف میکنند.
... [مشاهده متن کامل]
لازم به یادآوری است نام این غذا ( بریان ) ومحل پخت وعرضه آن ( بریانی ) است .
اگر به اصفها ن مشرّف شدید
خوردن بریان را فراموش نکنید
به امید دیدار