برگشت
/bargaSt/
مترادف برگشت: بازآیی، بازگشت، رجعت، عود، عودت، مراجعت، عدول، معطوف
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- برگشت کار ؛ ادبار: این اتفاق علامت برگشت کار است. ( یادداشت دهخدا ).
|| ( اِ مرکب ) آنچه از جمع حساب برگردانند. ( ناظم الاطباء ). آنچه از حساب برگردانند. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اصطلاح موسیقی ) دو خط کوچک عمودی موازی یکدیگر است که با دو نقطه همراه می باشد. غالباً دو علامت برگشت استعمال کنند و بین آن دو جمله موسیقی را می نویسند. دو نقطه علامت اول سمت راست و نقطه های علامت دوم سمت چپ گذارده میشود. برگشت موقعی استعمال میشود که بخواهند یکی از جمله های موسیقی را تکرار کنند. ( فرهنگ فارسی معین ).
برگشت. [ ب َ گ َ / گ ُ ] ( اِ ) گیاهی که مانند موی آویزان و آشفته می روید. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
( مصدراسم ) ۱- باز گشت رجعت . ۲- آنچه از حساب برگردانند . ۳- دو خط کوچک عمودی موازی یکدیگر است که با دو نقطه همراه میباشد . غالبا دو علامت برگشت استعمال کنند و بین آن دو جمل. موسیقی را مینویسند . دو قطع. علامت اول سمت راست و نقطه های علامت دوم سمت چپ گذارده میشود برگشت موقعی استعمال میشود که بخواهند یکی از جمله های موسیقی را تکرار کنند .
گیاهی که مانند نوی آویزان و آشفته می روید .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) (حسابداری ) آنچه از حساب برمی گردانند.
فرهنگستان زبان و ادب
{recrudescence} [پزشکی] ظهور مجدد علائم بیماری، چند روز تا چند هفته پس از بهبود ظاهری
{reversion} [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] ← جهش برگشتی
[حمل ونقل درون شهری-جاده ای] ← سفر برگشت
دانشنامه عمومی
برگشت یا ریباند یکی از مهمترین بخش ها در بازی بسکتبال است. [ ۱] ریباند در واقع تغییر مالکیت توپ بعد از یک پرتاب ناموفق به سمت سبد است. [ ۲] این عمل در طی بازی بسکتبال چندین بار تکرار می شود. بهترین روش برای ریباند توپ در زیر حلقه انجام حرکت باکس ریباند است که در این حالت حریف را با حرکت باکس کردن به سمت عقب هدایت نموده و مالکیت توپ را بدست می آورد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: برگشت
مترادف ها
ارتداد، برگشت، بی ثباتی، تناقض گویی
نوبت، برگشت، وهله
برگشت، باز گشت، بازگشتن، عودت، اعاده، رجعت، مراجعت
پس زنی، برگشت، عکس العمل، دفع، واکنش، انعکاس، بازگردانی، دفع یا پیشگیری
پس زنی، عقب زنی، کرال پشت، برگشت، لگد زنی
عود، برگشت
عود، برگشت، سیر قهقرایی، بسرفت
برگشت، عودت، پس روی
برگشت، جزر، فروکشی، سیر قهقرایی
برگشت، نقض، واژگونی، واژگون سازی
تعویض، برگشت، انتقال، محصول، برگشتگی، بازده، تغییر و تبدیل، عملکرد، حجم معاملات، قطاب، عایدی فعالیت، واژگون شدگی
برگشت
برگشت، عودت
تجدید، عود، برگشت، برگشتگی، ظهور مجدد، عود مرض
برگشت، قی، برگشت خون، استفراع
برگشت، پس رفت، پس روی، قفاروی، حرکت قهقرایی
برگشت، فروکش اب رودخانه
برگشت، تبدیل به احسن، تغییر وضع، چرخش به بالا
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
دوست من از مدرسه برگشت
رجوع
رجعت، اعاده
پس آمدن ( گویش تهرانی ) ، وا پس آمدن
اعاده