برهمند. [ ب َ رَ م َ ] ( ص ، اِ ) به معنی برهمن است که پیر و مرشد و حکیم و دانشمند و اصیل و نجیب هنود باشد. ( برهان ). مزیدعلیه برهمن. ( آنندراج ). دانشمند هندوان. ( اوبهی ). رجوع به برهمن شود.
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) پیشوای روحانی آیین برهمایی و آنان یکی از سه طبق. مردم را در آیین برهمایی تشکیل میدهند . توضیح معرب این کلمه نیز ( برهمن ) و جمع آن ( براهمه ) است .