برهان حرکت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] متفکران الهی هرکدام، از راهی به سوی خدا پی برده، و از آن طریق بر وجود او اقامه برهان کرده‏اند، و در حقیقت مقصد و هدف همگان یکی است هرچند در طریق و شیوه اقامه برهان، با هم تفاوت دارند. فلاسفه الهی از تقسیم وجود به واجب و ممکن، بر وجود واجب استدلال نموده ‏اند . ولی دانشمندان طبیعت‏شناس از طریق وجود حرکت در طبیعت، بر وجود محرک غیر متحرک، و متکلمان از طریق حدوث عالم ماده، اعم از جوهر و عرض، بر وجود خالق و پدید آرنده جهان، استدلال کرده‏اند. شیخ الرئیس در حالی که هر سه برهان را متذکر شده است، برهان نخست را استوارتر از دو برهان بعدی دانسته است؛ زیرا در برهان نخست اصل هستی مورد مطالعه قرار می‏گیرد آنگاه، واجب الوجود بالذات، اثبات می‏گردد، در حالی که در دو طریقه اخیر از ویژگی‏های وجود امکانی(حرکت و حدوث) به پدید آرنده آن پی می‏بریم، و این در حقیقت از نوع برهان انی است.
هر برهانی برای خود پیام و مخاطبان خاصی دارد، وهرگز نباید از هر برهان انتظار اثبات همه مدعای الهیون را داشت، بلکه نتیجه هر برهان، متناسب با مقدمات آن است. و در مقبولیت ‏یک برهان کافی است که بخشی از مدعا را ثابت کند، هرچند بخش دیگر آن را دلیل دیگر عهده‏دار شود.

← قلمرو برهان حرکت
با توجه به این دو مطلب اکنون به تقریر برهان حرکت‏ به صورت موجز و روشن می‏پردازیم:
این برهان در کلمات قائلان به گونه‏ای مختلف تقریر شده است که دو تقریر آن را یادآور می‏شویم:

← الف: تقریر اول برهان حرکت
«محرک غیر متحرک بدان گونه که در حکمت مشاء ثابت می‏شود می‏تواند جسم و یا صورت جسمیه باشد؛ زیرا حرکت در حکمت مشاء در برخی از اوصاف وعوارض جسم است و لذا برهان حرکت نیاز به محرک را در محور همان اوصاف و عوارض اثبات می‏ نماید، و با این بیان گوهر و ذات عالم طبیعی وجسمانی همان گونه که از حرکت، تغییر و حدوث مصون می‏ماند، از محرک نیز بی نیاز می‏شود».
و به دیگر سخن: قائلان به برهان حرکت‏ شبهه ازلیت ماده و یا صورت جسمیه را نیز نمی‏توانند دفع کنند؛ زیرا جسم که مرکب از صورت و ماده است، در بیرون از ذات، یعنی در محور عرض و یا محور صور نوعیه‏ای که بر جسم عارض می‏شوند متغیر بوده و محتاج به محرک می‏باشد نه فزونتر از آن‏که ماده و یا صورت جسمی را در برگیرد.
حاصل اشکال این است که ما برای توجیه حرکت در اعراض و یا صورتهای نوعیه به یک محرک غیر متحرک نیاز داریم، و کافی است که بگوییم حرکت در این امور (اعراض و صورتهای نوعیه) از صورت جسمیه که ثابت و غیر متحرک است، سرچشمه می‏گیرد؛ در این صورت برهان حرکت عقیم خواهد بود و نخواهد توانست‏حدوث ماده، یا صورت جسمی را ثابت، و ما را به ماورای طبیعت رهنمون گردد؛ زیرا محرک غیر متحرک در همین عالم نیز یافت می‏شود و آن صورت جسمیه است.

تحلیل اشکال
...

[ویکی شیعه] برهان حرکت یا مُحَرِّک اول از براهین جهان شناختی اثبات وجود خداست که براساس حرکت جهان به اثبات خداوند می پردازد. ارسطو نخستین کسی بود که برهان حرکت را در قالب برهان ارائه کرد. این برهان در فلسفه اسلامی و غرب تکمیل و ایراداتی نیز به آن وارد شد. برهان حرکت براساس مطلق حرکت، حرکت نفس انسانی، حرکت جوهری و حرکت افلاک تقریر شده است. هر یک از این تقریرها از طریق علت فاعلی و علت غایی نیز تبیین شد ه اند.
از نظر گروهی، برخی از آیات مرتبط با حرکت موجودات مانند سیر تکاملی انسان، اشاره به برهان حرکت دارند. از دیدگاه برخی برهان حرکت، فقط ماوراء طبیعت را اثبات می کند و از اثبات واجب الوجود ناتوان است.
براساس برهان حرکت، از حرکتی که در جهان مشاهده می شود، می توان به مُحرِّک نامُتحرِّک رهنمون شد. محتوای کلی این برهان چنین است:

[ویکی فقه] برهان حرکت (قرآن). یکی از براهین اثبات وجود خداوند برهان حرکت است که در قرآن اشاراتی به آن شده است.
دگرگونیها و حرکتهایی که بر ظاهر و باطن جهان حاکم است، نشان می دهد که نقطه ثابتی در این جهان وجود دارد که همه این حرکات از آن سرچشمه می گیرد. اساسا حرکت موجودات، گواه بر حدوث آنها و حدوث آنها دلیل بر وجود خالقی است که آنها را ایجاد کرده است.
← استدلال ابراهیم
۱. ↑ مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج۳، ص۲۳.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۲۳۲، برگرفته از مقاله «برهان حرکت».
...

دانشنامه عمومی

برهان حرکت یا برهان محرک اول ( به لاتین: Primum movens ) ، یکی از براهین اثبات وجود خداست.
این برهان از ابداعات ارسطو می باشد. بعدها توماس آکویناس به عنوان نخستین برهانش به آن پرداخت.
در جهان اسلام نیز کسانی چون ملاصدرا و هادی سبزواری به شرح آن پرداختند.
هر حرکتی محرّکی لازم دارد و چون امتداد سلسلهٔ حرکت ها و محرک ها تا بی نهایت محال است، در نهایت امر باید همهٔ حرکتها منتهی به امری ثابت بشوند که آن ثابت یا محرک اول غیر متحرک را خدا می نامیم. [ ۱]
این حرف انتزاعی و شهودی که هر حرکتی محرکی بخواهد، در عالم واقعیت غلط از آب درآمده است. بطلان این سخن در دانش فیزیک از زمان نیوتون به اثبات رسیده؛ این گونه نیست که نفس حرکت به عامل و محرک نیازمند باشد؛ حرکت به عامل احتیاج ندارد، بلکه تغییر حرکت است که نیازمند عامل است. حالت عادی اجسام این است که در حرکت یکنواخت ( یا سکون ) باشند، نه الزاماً در سکون؛ پس جسم می تواند همواره در حال حرکتی یکنواخت باشد، در حالی که هیچ عامل خارجی بر آن اثر نمی گذارد.
اجسام تمایل دارند حالت اولیه خود را حفظ کنند؛ یعنی اگر ساکن هستند در حالت سکون باقی بمانند و اگر در حال حرکت هستند به حرکت خود به طور یکنواخت با سرعت ثابت ادامه دهند. حال اگر بخواهیم جسم ساکنی را به حرکت درآوریم یا سرعت متحرک را کاهش یا افزایش دهیم، باید به آن نیرو وارد کنیم. نیرو با ایجاد شتاب باعث تغییر سرعت می شود. [ ۲]
مرتضی مطهری می گوید:
. . . آن محرکی که ارسطوئیین گفته اند، غیر از آن عاملی است که فیزیک امروز می شناسد… آنچه که تجربیات علمی امروز ثابت می کند، رابطه حرکت است با عامل خارج از وجود متحرک، در صورتی که از نظر فلسفی عامل حرکت همیشه در داخل جسم متحرک است و عامل خارجی عامل دست دوم است نه عامل دست اول… فیلسوف وقتی می گوید حرکت یعنی هر گونه تغییر، نقطه مقابل ثبات… آنچه ارسطو و ارسطوئیین گفته اند، اگر هم درست نباشد باید به دلیل دیگری درست نباشد[ ۱]
هر جسمی که در حالت سکون یا حرکت یکنواخت باشد محاط به قوانین و فضایی است که آن را دربر گرفته؛ مثلاً از منظر گرانشی در میدان هیگز قرار دارد و این میدان چگونگی کنش گرانشی آن را مشخص می نماید.
حال چگونه این همه قوانین و وجود فضاهای محاطی یک جسم را فاقد هر گونه حرکت و تغییر بپنداریم در حالی که اثر آن ها موجودیت و رفتار آن جسم را دربر گرفته است.
عکس برهان حرکت
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس