برهان حدوث

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یکی از براهین مثبت وجود خداوند تمسک به حدوث جهان امکان و در راس آن عالم ماده و طبیعت است. به این معنی که چون جهان وجودی از خود و از ازل ندارد و به اصطلاح فلسفی به عدم و نیستی مسبوق است، که بعدها به جامه ی وجود و هستی متلبس شده است، لذا بالضرورة به یک آفریدگار و خالق نیازمند است که آن همان واجب الوجود و خداوند متعال است. این دلیل بیشتر مورد اهتمام متکلمان قرار گرفته است و به همین نام یعنی دلیل متکلمان نیز معروف است.
در تفسیر حدوث گفته شده که شیء حادث یعنی شیء ای که در مرحله ای وجود نداشته -و به اصطلاح مسبوق به عدم است- بعد «بود» و وجود یافته است. برخلاف قدیم که مرحله پیشین نبوده که آن در آن مرحله وجودی نداشته باشد.
حدوث زمانی
اما وجودی که در ذاتش واجب الوجود است و به غیر نیازمند نیست، مانند وجود خداوند متعال، بر آن «حدوث ذاتی» صدق نمی کند، بلکه آن یگانه وجود «قدیم ذاتی» است که ذاتش مقتضی وجود ازلی است.
← قدم زمانی
اصطلاح «سرمد» نیز برای بیان تقدم وجود الهی بر وجودهای مجرد استفاده می شود.
تقریر برهان حدوث
...

[ویکی شیعه] برهان حدوث یا به تعبیر دقیق تر، دلیل حدوث ، عنوانی عام برای ادله نظری متکلمان در بحث اثبات وجود خدا. محتوای اصلی این برهان، بر ویژگی حدوث عالم و موجودات آن بنا شده است. این ویژگی بیان کننده حالتی است که شیء، قبل از اینکه توسط علتش به وجود بیاید، نبوده و سپس به وجود آمده و بود شده است.
این استدلال توسط متکلمان ارائه شده و از سوی فلاسفه مورد ایراد و اشکال قرار گرفته است. این مسئله در ادله نقلی و روایات نیز بیان شده است.
«الحمدُلله الذی... الدالِ علی قِدمِه بحدوثِ خَلقِه و بحدوث خَلقِه علی وجوده» « سپاس خدایی را که با حدوث آفرینش، ازلی بودن خود را ثابت کرد و با پیدایش انواع پدیده ‏ها، وجود خود را اثبات فرمود.»

پیشنهاد کاربران

ای شیخ بیا دست بر دار زمین بگذار رها کن بگذر از این سد و مانع عظیم باز دارنده یعنی آئین یکتا پرستی/زیرا که هیچ تهفه بدرد بخوری به حال انسان نبوده و هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از فرزند راستین و وارث بر
...
[مشاهده متن کامل]
حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی/ دست کم بگذار که دیگران رسند به سعادت های نسبی دنیوی در همین جا و حال در این زمان و مکان/ در عوض پیشکش خود و جمیع گذشتگان و حال و آیندگانت باد ان شاءالله کلیه سعادت های برزخی و اخروی در لازمان و لامکان/ گر در وادی و منزل اوهامات این جهان را غیر خداوند می پنداری / بیدار و آگاه شو و بدان که در این سراب اندر دام ثنویت یا دوگانگی گرفتاری / و هستی در این باب منکر صفات لایه تناهی و نامتناهی و بیکرانی حق تعالی / نمی دانی که زمان و مکان به یک سهم مساوی با لا مکان و لازمان هستند ابعاد باری تعالی /آفریدگار کائنات نیافریده ست مرا بهر طاعت و بندگی یا به لسان قرآن الا یعبدون/ بلکه تا کند مرا وانهم نه بسان ماریا مادر ایسا یعنی مریم عذرا/ الا یعنی بلکه به معرفت کامل ابعاد فراوان و بیکران خویش هدایت و رهنمون مرا/ تا سهیم گرداند و بهره مند نماید از عشق و زندگی لا آغاز و بی پایان خویش مرا/ بهر گفت و شنود و بازی و لذت و شادی و آزادی در سطح کمال ایده آل در پیشگاه اعلا و والا و بیکران خویش/ با من و تو و شما یعنی جملگی یا همگی ما/و نه فقط با محمّد و ایسا و موسا و آبراهام و نوآه / به اصطلاح بر گزیدگان و منتخبین و مقربین و اعزامیان و فرستادگان و ارسال شده گان برای تربیت و هدایت انسان بسوی معنویت ها و انوار و روشنایی ها / سیاست حجاب و جدایی زن و مرد زهمدیگر از دوران کودکی تا پیری و کهولت و مرگ و مردن/ ندارند ریشه در حکمت و امر و کلام و کار و هنر خداوند/ الا یعنی مگر یا بلکه در وسوسه های ابلیس و شیطان و یا اهریمن/در پایان یک پند کودکانه خدمت شیوخ خوب وان اینکه دست بردارند از این همه مردم آزاری/ تا که شاید باشد الله انشاء الله از دست و زبان دنیوی شان در آخرت و قیامت خشنود و راضی / تا خالق سماوات سبع و الارض و یا رب العالمین نکند حرام بلکه شیر مادر را بر زبان و کام و طبع شان حلال/ بوده اند از دیر باز تاکنون دو سد بزرگ بر سر راه دل و سر و فهم و عقل ات بسوی شناخت نفس یا خود و خدا / یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری خلق بابا آدم و ننه حوای محمّد و ایسا و موسا/ تا نشکنی آن دو سد را و عبور نکنی از آنها بسوی دور تر گذشته ها/ هرگز نائل نگردی به معرفت یا شناخت نفس یا خود و خدا یا حق و باری تعالا/ بیا تا باهم پیاله ای از شراب قندی نوشیم در همین جا و حال بر گرد این میز زرین/ که به قول حافظ شیرین سخن نمونه اش را نیابی در قنات کوثر و جویبار زمزم در بهشت برین/حافظ بگفتا روزی که گفتم صنم پرست مشو با صمد نشین / گفتا به کوی عاشقی هم این و هم آن کنند/ من امروز گویم که انسان آفریده نشده ست تنها بهر غیر هم جنس بازی / بلکه هم به یک سهم مساوی با آن بهر هم جنس بازی / دستور یا امر معروف یودا یا جوده بوده است در اصل و ریشه به شکل بجوی ۱۰ را / وانهم نه در پی و پیروی از ده فرمان موسا در پای کوی سینا / بلکه امیال و سرنوشت های پنجگانه جنسی و نفوس مجرد دهگانه خود و افراد انسانی را /در پوسته و مغز یا در محیط و محتوای صدف دهن بسته غریزه جنسی طبیعی فرد خود را/ فقط آنگاه توانی شوی در آنجا بخوبی با خود و خدا آشنا/و نه از راه قواصی یا شنا کردن در دریای آیات و روایات و احادیث انبیاء و اولیاء / بپا و مواظب باش که بیش تر از این غرق نگردی در ژرفنای آنها / طوریکه به روی مبارک ات بسته شوند کلیه راه ها و در های نجات و شفا/ آیا دانسته ای تا کنون هرگز که آیه بنیادی قرآن یعنی آیه توحید و شهادت به شکل. . . . لا اله الا الله. . . / نبوده است به معنای خدای دیگری وجود ندارد غیر از الله/ بلکه معنای آن در اصل و ریشه یعنی از دیدگاه خود پیامبر اسلام بوده ست به شکل . . . نه اله بلکه الله. . . / و آیه قُل هوَّ اللهُ اَحَد نبوده است به معنای بگو که او احد و واحد است/ بلکه بگو که دو لفظ هو و الله یکی اند و باشند مترادف و هم معنا / هر دو اطلاق شوند به یک موجود احد و واحد و یگانه یعنی خدا یا باری تعالا /

خداوند متعال ( البته خدای حقیقی و بیکران و بی نهایت علمی و نه خدای دینی و منجمله بی خدائی آتئیستی که فقط لفظ و کلمه یا واژه در زبان و ادبیات و یک مفهوم محض و یک ایده انتزاعی در فهم و عقل محدود و ناقص انسانی از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد ) تنها یک جهان را نیافریده بلکه مجموعه وسیعی از جهان ها را که شمارش تعداد شان در طول زمان و بیزمانی بسوی آینده های دور دست و در کلیه جهات مکانی و بیمکانی بسوی بیکرانی و بیشماری هرگز به پایان نخواهد رسید. و جهان ها را از عدم یا نیستی و در خارج یا بیرون از خود نیافریده است بلکه از ابعاد فراوان و بیکران خویش و در بطن خویش از درون بسوی بیکرانی و بیشماری. تعیین لحظه آغاز آفرینش، خارج از توان فهم و عقل انسان می باشد چه انسان دینی و چه فلسفی و چه علمی. قبل از آفرینش جهان ها و کلیه موجودات درون آنها خداوند متعال برای ایجاد طرح مطلق آفرینش و تعیین چارچوب و مفاد و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر و جاودانه آن بینهایت زمان و بیزمانی در اختیار داشته است. لذا برخلاف بینش و باور فقیهان و متکلمین و مفسرین و به اصطلاح الهی دانان و حکیمان و عارفان دینی، خداوند متعال قبل از ابلاغ امر آفرینش به پهنه بیکرانی و بینهایت خویش بیکار نبوده است. محیط و محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های بیشمار بطور مطلق یکسان و برابر می باشند و بر محیط و چیدمان آنها در کنار هم در کلیه جهات ثبات و سکون و نظم مطلق حکمفرماست و فقط محتوای هرکدام از آنها بطور یکسان مشمول حال تغییر و تحول و تکامل و گذر زمان و نوسانات باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض و وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی و نوسانات نزول و صعود و نوسانات وحدت دمایی - کثرت - وحدت دمایی بر خوردارند. متفکرین و اندیشمندان در کلیه رشته ها هنوز به این سطح از آگاهی و بیداری و هوشیاری نرسیده اند که بتوانند بدانند که این جهان تنها دارای محتوای قابل انبساط و انقباض نمی باشد بلکه دارای ظرف نگهدارنده محتوا هم می باشد با محیطی مطلقا مسدود و نفوذ ناپذیر طوریکه ورود چیزی به درون از بیرون و خروج چیزی از درون آن به بیرون نه تنها مطلقا ممنوع می باشد بلکه مطلقا محال و غیر ممکن. خداوند متعال ( علمی و نه دینی ) در لحظه جاودانه حال که طول آن در علم فیزیک برابر با زمان پلانک یعنی ۱۰ بتوان منهای ۴۳ ثانیه می باشد، بطور همزمان و در عین واحد در محیط و محتوای هرکدام از جهان ها هم در قالب واقعیت عینی و شهودی به ظهور و پیدایش و کثرت رسیده و میرسد و خواهد رسید هم بصورت واقعیت محض و غیبی در پشت پرده ظاهر و نفوذ ناپذیر واقعیت عینی یا شهودی حضور مطلق دارد و بخش محض و غیبی وی در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان دقیقن شش
...
[مشاهده متن کامل]

( ۶ ) برابر بخش واقعی و شهودی وی می باشد، نه یک ذره بیشتر و نه یک ذره کمتر. البته بخش واقعیت عینی هم در نوع خاص و ویژه خویش دارای بخش غیبی و امکانات بالقوه می باشد که هرکدام به ترتیب و نوبه خاص و ویژه خویش و در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس مفاد و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر و جاودانه آن به فعلیت در می آیند و به آن شش بخش دیگر تعلق ندارند. این واقعیت عینی یا طبیعت در قالب کلی و در قالب های جزئی فقط در یک مدار و مرتبه و درجه تکاملی بین دو حد یکی نهایت نقصان و امکان اخس و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف به ظهور و پیدایش و کثرت رسیده است و بقیه مدارات و مراتب و درجات تکاملی برتر را در خمیر مایه ساختاری به شکل طرح و برنامه در بر دارد . تعداد انسان های درون آن شش بخش محض و غیبی ( صرف نظر از بقیه موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی ) مجموعا برابر با نُه ( ۹ ) برابر انسان های درون این بخش واقعی و شهودی از زمان پیدایش روی کره زمین و تا پایان انقراض در منظومه شمسی می باشند، نه یک نفر بیشتر و نه یک نفر کمتر. کلیه آن انسان ها و کلیه این انسان ها در آفرینش اولیه یا بنیادین و یا آغازین همین واقعیت و طبیعت یا کیهان و یا جهان در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین یعنی در نظام احسن و اشرف آفرینش مبدئی - ازلی - ابدی بطور مطلقا همزمان و هم سن و در یک سن معتدل ملکوتی یا آسمانی و هرکدام در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و هنرمندی و دانایی و توانایی و به شکل خانواده های خودی ده ( ۱۰ ) عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی و در سرا های ملکوتی پنتاگونی شکل یا پنج وجهی و در کنار همدیگر آفریده شده اند و هرکدام از عشق و زندگی جاودانه برخوردار گردیده اند و در قدم اول با هدف زوجیت هر فرد انسانی با خود و تجربه عشق خویشتن به پنج روش مختلف ( هم غیر همجنس یا هترو و هم همجنس یا همو ) در قالب پنج زوج بنیادی و خودی مشتمل بر پنج نیم زوج مذکر یا مردانه و پنج نیم زوج موئنث یا زنانه.
نتیجه اینکه کلیه متفکرین و اندیشمندان دینی از قبیل متکلم ؛ فقیه ؛ مفسر ؛ آیت و روایت و حدیث شناس ؛ الهی دان ؛ حکیم و عارف و منجمله آورندگان یا بنیانگذاران سه دین به اصطلاح توحیدی ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام و کلیه فلاسفه غرب از یونان باستان تاکنون نتوانسته بدانند که خداوند متعال در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان ها فقط یک سامان یا نظم کلی کیهانی و یک عشق و زندگی انسانی و یا به عبارتی دیگر فقط یک دنیا یا یک عالم بهمراه یک آسمان و یک زمین نیافریده است بلکه در محتوای هرکدام از آنها بطور مطلقا یکسان و برابر هفت ( ۷ ) سامان یا نظم کلی کیهانی و هفت عشق و زندگانی انسانی و یا به بیانی دیگر هفت ( ۷ ) دنیا یا هفت عالم بهمراه هفت آسمان و هفت زمین آفریده است که شش ( ۶ ) تا از آنها به کمک حواس پنجگانه و مدرن ترین میکروسکوپ ها و تلسکوپ ها غیر قابل روئیت یا مشاهده می باشند بلکه به کمک فکر و خیال روشن و نه به کمک بصیرت دل و باطن.
ضمنن تئوری زمان و مکان مطلق محمد زکریای رازی و نیوتن از یک طرف و نظریه زمانمکان نسبی انشتاین از طرف دیگر هرکدام یک چهارم ( ۱/۴ ) و هردو روی همدیگر نیمی ( ۱/۲ ) از حقیقت فیزیکی را بیان داشته و به زبان ریاضی فرمولبندی نموده اند و نیمه مفقوده یا گم شده حقیقت عبارت است از بیزمانی و بیمکانی مطلق و نسبی . پدیده های بیزمانی و بیمکانی ( و نه مفاهیم خشک و خالی لامکانی و لازمانی که از دیدگاه دینی از صفات خداوند متعال محسوب می شوند ) بر خلاف ظاهر لفظی به معنای صفر بودن یا عدم وجود زمان و مکان نبوده و نمی باشند بلکه نیم زوج های بنیادی همزاد و هم بازی و هم ارز آنها با کمیت های مساوی و ماهیت های معکوس. لذا بر خلاف بینش و باور دینی نه تنها بیزمانی و بیمکانی بلکه زمان و مکان هم به یک سهم مساوی و برابر با آنها نه تنها از صفات بلکه از ابعاد هستی و وجود بیکران خداوند متعال می باشند، البته خدای بی نیاز علمی و نه خدای درمانده و علیل و ذلیل و چلاق و نیازمند دینی که خود نمی تواند انسان را بسوی معنویت های حقیقی و نور و روشنایی هدایت نماید بلکه نیازمند انتخاب و اعزام و ارسال چند شاه پسر از قوم یهود و عرب ، بوده و می باشد.

برهان حدوث یا راه خلقت، یکی از براهین اثبات وجود خداست.
🔴پیشینه
برهان حدوث در کلام اسلامی از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ تا جایی که به عنوان طریق ویژه متکلمان در اثبات خدا نامیده شده است.

...
[مشاهده متن کامل]

🔴مضمون برهان
جهان متغیر و متحول است. ( مشاهدات ما از جهان )
آنچه متغیر و متحول است، حادث است. ( بدیهی )
نتیجه اول: جهان حادث است.
جهان حادث است. ( بر اساس نتیجه اول )
هر چه حادث است به پدید آورنده نیاز دارد. ( بدیهی )
نتیجه نهایی: جهان به پدید آورنده نیاز دارد.
نقد برهان
حدوث به همان عوارض و اوصاف اجرام مادی مربوط است؛ از این رو نیاز به محدث نیز در محور همان اوصاف و عوارض اثبات می شود.
حدوث در محدوده تغییر است و اگر تغییر به برخی عوارض جسم محدود باشد، نیاز به محدث نیز در همان محدوده خواهد بود.
🔴اشکالی بر نقد برهان
وجود و عدم اشیاء یکی از عوارض و اوصاف آن ها است و یکی از تغییراتی که در اشیاء ممکن است به وجود بیاید تبدیل شدن آن ها از عدم به وجود است؛ پس هر آن چه در اطراف ما وجود داشته باشد در آن تغییری رخ داده است پس یک حدث بوده و نیازمند محدث می باشد.

بپرس