برمال
فرهنگ اسم ها
معنی: جلوی منزل، سجادة، خانةدار ( نگارش کردی
برچسب ها: اسم، اسم با ب، اسم پسر، اسم کردی
لغت نامه دهخدا
برمال. [ ب َ ] ( اِمص مرکب ) ورمال. گریز، که از گریختن است. ( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به ورمال شود.
- برمال زدن ؛کنایه از گریختن باشد. ( برهان ) ( از آنندراج ).
- برمال کردن ؛ کنایه از گریختن باشد. ( برهان ) ( از آنندراج ).
|| ( فعل امر ) امر به گریختن ، یعنی بگریز. ( برهان ) ( آنندراج ). به معنی ورمال ، یعنی آهسته برو. ( لغت محلی شوشتر، خطی ).
|| ( نف مرکب ) برمالنده. گریزنده.
- بگیر و برمال ؛ آنکه چیزی را بگیرد و فرار کند. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( ~. ) (اِمص . ) گریز.
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید