بَرشَلونَه یا بارسلون ، به اسپانیایی بارسلونا ، شهر کهن بارسینو در شبه جزیرة ایبری ( مقایسه کنید با روسینو که نام روسیون] در جنوب فرانسه در مرز اسپانیا [از آن گرفته شده است. ) . در ضمن ، این نام نسبتی با هامیکار بارکا ندارد. بارسلون ، که زمانی مسکن لیتیانها بود، بتدریج به جای تاراکو ـ تاراگونا ، که در جنوب غربی آن قرار داشت ، کُرسی اسپانیای شمال شرقی روم ( هیسپانیا ـ تاراکوننسیس ) شد. از آثار ادریسی و بکری که ابن عبدالمنعم حِمْیَری گردآوری کرده ، بروشنی برمی آید که بارسلون در آن روزگار شهر بزرگی بوده است . گرداگرد شهر حصاری مستحکم قرارداشته ، و بندر آن پرصخره و صعب الوصول بوده است ؛ و تنها ملوانانی که با آبراههای آن آشنایی داشته اند می توانسته اند کشتی خود را به ساحل برسانند. «سلطانِ اَفرنجه » در بارسلون ، که پایتخت مملکتش بود، اقامت داشت و در مسافرت یا هجومهای دریایی خود از کشتیهای توپدار استفاده می کرد. افرنجها ( کاتالانها ) چنان خوی پرخاشجویی داشته اند که آنان را به کارهای متهورانه وامی داشته است . در بارسلون مقدار فراوانی گندم و سایر غلات و نیز مقدار بسیار زیادی عسل تولید می شد. تعداد سکنة یهودی و مسیحی این شهر برابر بود. در 96ـ 98/ 714ـ716، بارسلون به دست عبدالعزیزبن موسی بن نُصَیْر، به تصرّف مسلمانان درآمد. نام عربی این شهر بَرشنونه است که از شکل لاتینی متأخر بارسینونا گرفته شده است ( پیشتر اوروسیوس ، از بارسیلونا، جغرافیدان راونا بارسلونا، سخن گفته است رجوع کنید به هوبنر، در پاولی ، ذیل ماده ) ، اما هنوز هم عموماً عربها آن را برشلونه می خوانند، که بارسلونا یا بارسلون کنونی از آن گرفته شده است .
... [مشاهده متن کامل]
نام بَرجَلونَه که پیشتر بر این شهر اطلاق می شده امروزه بندرت به کار می رود. این نام در اصل از البَرجَلونی ، یعنی عنوانی که نویسندگان عرب متأخر غالباً بر سلطان آراگون و کاتالونیا اطلاق می کرده اند، اخذ شده است ( رجوع کنید به " مجلة آسیایی " ، ج 2، ( 1907 ) ، ص 279، به بعد ) .
در 185/801، لوئی ، پسر شارلمانی و سلطان آکیتن ، بارسلون را فتح کرد، و این شهر از آن به بعد کرسی سرزمینهای مرزی امپراتوری فرانکها در اسپانیا، و از 275/888 به بعد کرسی سرزمینهای کُنتها یا مارکیهای مستقل بارسلون یا کاتالونیا شد. در 242/856 مسلمانان برای مدتی کوتاه بارسلون را تصرّف کردند ( ابن عذاری ، ج 2، ص 95ـ96 ) . در 375/985 با یورش منصور کبیر ] منصوربن ابی عامر، متوفی 393/ 1002 [ دوباره به دست مسلمانان افتاد ( دُزی ، ج 2، ص 238ـ239 ) ولی در 377/ 987، کنت بورل اول آن را بازپس گرفت . در 450/1058 به فرمان علی بن مجاهد عامری ، سلطان مسلمان دانیه ، حوزه های اسقفی مستعربون ] جزایر [ بالئار ] به عربی الجزایر الشرقیه [ ، نظیر حوزه های اسقفی مستعربون دانیه و اوریولا ، تحت نظارت حوزة سراسقفی بارسلون درآمدند ( سیمونه ، ج 13، ص 651ـ654؛ کامپانر ، ص 82ـ84 ) . در 531/1137 این سرزمین بار دیگر با مملکت آراگون متحد شد.
منابع : ابن عذاری ، البیان المغرب فی اخبارالاندلس والمغرب ، چاپ کولن و برووانسال ، بیروت 1400/1980؛ احمدبن محمد مقری ، نفح الطیب فی غصن الاندلس الرطیب ، لیدن 1855ـ1861؛ یاقوت حموی ، مراصدالاطلاع علی اسماءالامکنة والبقاع ، لیدن 1859؛
Bofarull, Los Condes de Barcelona vindicados , Barcelona 1836; Campaner, Bosquejo histئrico de la dominacion islamita en las islas Baleares , Palma 1888; R. Dozy, Histoire des musulmans d'Espagne , ed. Lإvi - Provenµal; E. Lإvi - Provenµal, Histoire de l'Espagne musulmane , Leiden - Paris 1950 - 1953, I &. II, passim; idem, La Peninsule Ibإrique , 53; Madoz, Diccionario geogr. estad. hist. III , 582 ff. ; August Friedrich von Pauly, Paulys Real - Encyclopجdie der classischen Altertumswissenschalt, ed G. Wissowa, W. Kroll, and K. Mittelhaus, Stuttgart 1894 - 1970, Munich 1973 - 1974; Simonet, Historia de lose Mozarabes de Espana - Memoria de la Real Academia de la Historia , vol. XIII, Madrid 1905.
/ س . ف . زیبولد ] ا. ه . میراندا [ ( د. اسلام ) /
تکمله . در 157/774، در دورة امویان اسپانیا، سلیمان بن یَقْظانِ کلبی ، فرمانروای برشلونه ، به همراه حسین بن یحیی انصاری ، فرمانروای ساراگوسا ( سَرَقُسطَه ) ، در مخالفت با عبدالرحمان اول معروف به عبدالرحمان داخل ، امیراندلس ، قیام کردند ( عنان ، ج 1، ص 181 ) . در 161/777، میان سران عرب در شمال شرقی اسپانیا، به رهبری فرمانروای برشلونه ، پیمانی بسته شد که شارلمانی ، امیر فرانکها، رابر ضد عبدالرحمان داخل تحریک کنند ( حِتی ، ص 650 ) . در 172/ 788، مَطْروُح بن سلیمان بن یقظان در برشلونه قیام کرد و مردم بسیاری به او پیوستند و ساراگوسا و اوئسکا ( وَشْقَه ) را گرفت ( ابن اثیر، ج 6، ص 118؛ ابن خلدون ، ج 4، ص 150 ) .
در جریان فتح بارسلون توسط لویی ( رجوع کنید به سطور پیشین ) بخشی از این سپاه به فرماندهی فرمانروای جَرُونده به محاصرة برشلونه رفت و بخش دیگر سپاه به فرماندهی گیوم ، کنت تُولُوز، در جنوب غربی برشلونه اردو زد تا راه هرگونه کمک رسانی رابه شهر ببندد. فرمانده برشلونه ، سَعْدُون الرُّعَینی ، سخت درتنگنا افتاد. پس از کشته شدن هزاران تن ، قسمتهایی از باروی برشلونه فروریخت و شهر پس از هفت ماه محاصره تسلیم فرانکها شد. مسلمانان با از دست دادن برشلونه استوارترین مرزهای خود را در شمال شرقی اسپانیا از دست دادند ( عنان ، ج 1، ص 251ـ252 ) .
در 195/810 عبدالله بَلَنْسی ، سردار حکم بن هشام به برشلونه حمله کرد و دشمن را شکست داد ( همان ، ج 1، ص 258 ) . در 212/828 عبدالرحمان دوم ( حک : 206ـ 238 ) سپاهی به فرماندهی حاجب خود عبدالکریم به برشلونه فرستاد که از دروازه ها عبور کردند و به سرزمین کاتالانها وارد شدند ( ابن اثیر، ج 6، ص 408؛ مقری ، ج 1، ص 346 ) . در 242/856، محمد پسر عبدالرحمان دوم ، امیر اندلس ، سپاهی به ب . . .
... [مشاهده متن کامل]
نام بَرجَلونَه که پیشتر بر این شهر اطلاق می شده امروزه بندرت به کار می رود. این نام در اصل از البَرجَلونی ، یعنی عنوانی که نویسندگان عرب متأخر غالباً بر سلطان آراگون و کاتالونیا اطلاق می کرده اند، اخذ شده است ( رجوع کنید به " مجلة آسیایی " ، ج 2، ( 1907 ) ، ص 279، به بعد ) .
در 185/801، لوئی ، پسر شارلمانی و سلطان آکیتن ، بارسلون را فتح کرد، و این شهر از آن به بعد کرسی سرزمینهای مرزی امپراتوری فرانکها در اسپانیا، و از 275/888 به بعد کرسی سرزمینهای کُنتها یا مارکیهای مستقل بارسلون یا کاتالونیا شد. در 242/856 مسلمانان برای مدتی کوتاه بارسلون را تصرّف کردند ( ابن عذاری ، ج 2، ص 95ـ96 ) . در 375/985 با یورش منصور کبیر ] منصوربن ابی عامر، متوفی 393/ 1002 [ دوباره به دست مسلمانان افتاد ( دُزی ، ج 2، ص 238ـ239 ) ولی در 377/ 987، کنت بورل اول آن را بازپس گرفت . در 450/1058 به فرمان علی بن مجاهد عامری ، سلطان مسلمان دانیه ، حوزه های اسقفی مستعربون ] جزایر [ بالئار ] به عربی الجزایر الشرقیه [ ، نظیر حوزه های اسقفی مستعربون دانیه و اوریولا ، تحت نظارت حوزة سراسقفی بارسلون درآمدند ( سیمونه ، ج 13، ص 651ـ654؛ کامپانر ، ص 82ـ84 ) . در 531/1137 این سرزمین بار دیگر با مملکت آراگون متحد شد.
منابع : ابن عذاری ، البیان المغرب فی اخبارالاندلس والمغرب ، چاپ کولن و برووانسال ، بیروت 1400/1980؛ احمدبن محمد مقری ، نفح الطیب فی غصن الاندلس الرطیب ، لیدن 1855ـ1861؛ یاقوت حموی ، مراصدالاطلاع علی اسماءالامکنة والبقاع ، لیدن 1859؛
Bofarull, Los Condes de Barcelona vindicados , Barcelona 1836; Campaner, Bosquejo histئrico de la dominacion islamita en las islas Baleares , Palma 1888; R. Dozy, Histoire des musulmans d'Espagne , ed. Lإvi - Provenµal; E. Lإvi - Provenµal, Histoire de l'Espagne musulmane , Leiden - Paris 1950 - 1953, I &. II, passim; idem, La Peninsule Ibإrique , 53; Madoz, Diccionario geogr. estad. hist. III , 582 ff. ; August Friedrich von Pauly, Paulys Real - Encyclopجdie der classischen Altertumswissenschalt, ed G. Wissowa, W. Kroll, and K. Mittelhaus, Stuttgart 1894 - 1970, Munich 1973 - 1974; Simonet, Historia de lose Mozarabes de Espana - Memoria de la Real Academia de la Historia , vol. XIII, Madrid 1905.
/ س . ف . زیبولد ] ا. ه . میراندا [ ( د. اسلام ) /
تکمله . در 157/774، در دورة امویان اسپانیا، سلیمان بن یَقْظانِ کلبی ، فرمانروای برشلونه ، به همراه حسین بن یحیی انصاری ، فرمانروای ساراگوسا ( سَرَقُسطَه ) ، در مخالفت با عبدالرحمان اول معروف به عبدالرحمان داخل ، امیراندلس ، قیام کردند ( عنان ، ج 1، ص 181 ) . در 161/777، میان سران عرب در شمال شرقی اسپانیا، به رهبری فرمانروای برشلونه ، پیمانی بسته شد که شارلمانی ، امیر فرانکها، رابر ضد عبدالرحمان داخل تحریک کنند ( حِتی ، ص 650 ) . در 172/ 788، مَطْروُح بن سلیمان بن یقظان در برشلونه قیام کرد و مردم بسیاری به او پیوستند و ساراگوسا و اوئسکا ( وَشْقَه ) را گرفت ( ابن اثیر، ج 6، ص 118؛ ابن خلدون ، ج 4، ص 150 ) .
در جریان فتح بارسلون توسط لویی ( رجوع کنید به سطور پیشین ) بخشی از این سپاه به فرماندهی فرمانروای جَرُونده به محاصرة برشلونه رفت و بخش دیگر سپاه به فرماندهی گیوم ، کنت تُولُوز، در جنوب غربی برشلونه اردو زد تا راه هرگونه کمک رسانی رابه شهر ببندد. فرمانده برشلونه ، سَعْدُون الرُّعَینی ، سخت درتنگنا افتاد. پس از کشته شدن هزاران تن ، قسمتهایی از باروی برشلونه فروریخت و شهر پس از هفت ماه محاصره تسلیم فرانکها شد. مسلمانان با از دست دادن برشلونه استوارترین مرزهای خود را در شمال شرقی اسپانیا از دست دادند ( عنان ، ج 1، ص 251ـ252 ) .
در 195/810 عبدالله بَلَنْسی ، سردار حکم بن هشام به برشلونه حمله کرد و دشمن را شکست داد ( همان ، ج 1، ص 258 ) . در 212/828 عبدالرحمان دوم ( حک : 206ـ 238 ) سپاهی به فرماندهی حاجب خود عبدالکریم به برشلونه فرستاد که از دروازه ها عبور کردند و به سرزمین کاتالانها وارد شدند ( ابن اثیر، ج 6، ص 408؛ مقری ، ج 1، ص 346 ) . در 242/856، محمد پسر عبدالرحمان دوم ، امیر اندلس ، سپاهی به ب . . .