برشت
/bereSt/
لغت نامه دهخدا
- نیم برشت ؛ نیم تف داده. نیم برشته که در روغن گداخته یکی دو تاب دهند تا اندکی رنگ بگرداند نه چندانکه سرخ و برشته شود.
برشة. [ ب ُ ش َ ] ( ع اِ ) بَرَش. خجکهای سیاه یا سپید بر اسب بخلاف رنگ آن. || خجک ناخن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و رجوع به برش شود.
فرهنگ فارسی
برشته چیزیرا گویند که در روغن بریان کرده باشند .
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
برشت (آلمان). برشت ( به آلمانی: Brest ) یک شهر در آلمان است که در Harsefeld واقع شده است. [ ۱] برشت ۸۲۳ نفر جمعیت دارد.
wiki: برشت (آلمان)
برشت (بلژیک). شهر برشت ( تلفظ هلندی: ) در شهرستان آنتوئر در استان آنتوئر در منطقه فلاندری در کشور بلژیک واقع شده است.
wiki: برشت (بلژیک)
برشت (رومانی). شهر برشت ( به رومانیایی: Bereşti ) در شهرستان گلتس در کشور رومانی واقع شده است. جمعیت این شهر ۳٬۹۲۶ نفر [ ۱] است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: برشت (رومانی)
پیشنهاد کاربران
برشت*پح*::در زبان لری بختیاری به معنی
پخت. درست کردن غذا
هاینه برشتوم سیت::تخم مرغ
پختم برایت
نون پحدم::نان پختم
Bersht. poh
پخت. درست کردن غذا
هاینه برشتوم سیت::تخم مرغ
پختم برایت
نون پحدم::نان پختم