برزخ در قران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] برزخ در قرآن. برزخ به معنای عالمی میان مرگ و قیامت می باشد.
برزخ واژه ای عربی از ریشه (ب - ر - ز) و در لغت به معنای حایل بین دو چیز است؛ گویا این واژه در اصل به معنای پاره زمینی بوده که بین دو چیز خودنمایی و بروز داشته؛ ولی بعدها این معنا توسعه یافته و بر هر امر حایل بین دو چیز، برزخ اطلاق گشته است. برخی معنای اصلی برزخ را حالت ثانوی و جدیدی دانسته اند که بر شیء عارض شده و با حالت پیشین فرق می کند ، به هر حال در صورت عربی بودن «برزخ» حرف «خ» در آن زاید بوده، بر مبالغه دلالت دارد ؛ ولی در صورتی که آن را معرّب «بَرْزَهْ» بدانیم که آن نیز به معنای حاجز و حایل است، حرف مزبور جزو حروف اصلی کلمه خواهد بود.
برزخ در اصطلاح علمای جغرافیا
واژه برزخ در اصطلاح علمای جغرافیا بر قطعه زمینی که بین دو نهر یا دو دریا واقع شده یا شبه جزیره، و در اصطلاح حکمت اشراق بر جسم و در اصطلاح اهل معرفت بر عالمی که از نظر مرتبه بین عالم ماده و عالم عقل قرار گرفته و از آن به عالم مثال تعبیر می کنند اطلاق می گردد. اهل معرفت برزخ را به نزولی و صعودی تقسیم کرده، برزخ نزولی را پیش از دنیا و برزخ صعودی را بعد از آن دانسته اند و نیز صور برزخ صعودی را بر خلاف صور برزخ نزولی نتیجه افعالی می دانند که در نشئه دنیا گذشته است.
برزخ در اصطلاح قرآن و روایات
برزخ در اصطلاح قرآن، روایات و مجموعه تعالیم اسلامی به معنای عالم پس از مرگ و حد فاصل بین دنیا و آخرت است. شاید بتوان ادعا کرد که برزخ بدین معنا نخستین بار، در تعالیم اسلامی و در قرآن استعمال گردیده است. واژه برزخ به معنای مذکور تنها یک بار در قرآن آمده و در آن، حالِ انسانهای تبهکار و مجرم، هنگام فرا رسیدن مرگ و درخواست غیر قابل قبول آنان مبنی بر بازگشت به دنیا و پاسخ آنان به این که فرا روی ایشان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند گزارش شده است: «حَتّی اِذا جاءَ اَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ رَبِّ ارجِعون لَعَلّی اَعمَلُ صلِحًا فیما تَرَکتُ کَلاّ اِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها و مِن ورائِهِم بَرزَخٌ اِلی یَومِ یُبعَثون». افزون بر آیه مزبور که به صراحت از برزخ سخن به میان آورده است آیات دیگری را می توان یافت که به نوعی بر حقایق برزخی دلالت داشته و برای اثبات عالم پس از مرگ (قبل از قیامت) قابل بهره برداری است.
موضوعات مربوط به برزخ در قرآن
...

پیشنهاد کاربران

تفسیر علمی آیه قرآنی 《ما خلقکم و لا بعثکم الا کنفس واحده 》 و نشان دادن راه و روش چگونگی رجعت یا بازگشت افراد انسانی ( منجمله هر موجود مفید دیگری ) به این دنیا پس از مرگ : خداوند متعال در آفرینش اولیه محتوای
...
[مشاهده متن کامل]
هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین، کلیه نفوس نباتی و حیوانی و انسانی را از نفس واحد و بیکران خود و هرکدام را بصورت زوجی در نهایت کمال خوبی و زیبایی آفریده و به هرکدام جاودانگی اهداء نموده و نه از نفس یک موجود خیالی اوهامی تحت نام آدم. و کالبد های موجودات زنده و غیر زنده را از ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی و ذرات چهار بعدی بیزمانی بیمکانی نسبی ( هردو ابعاد خود وی ) بر رویهم با ماهیت های معکوس و کمیت های مساوی در ابعاد پلانک آفریده و نه از عدم یا نیستی از دیدگاه دینی و نه از هیولی اولی از دیدگاه فلسفی ( که معلوم نیست چیست غیر از یک مفهوم یا کلمه غیر روشن یا تاریک و تهی یا خالی از حقیقت ) و نه از تارها یا ریسمان های نوسانگر انرژی از دیدگاه بعضی خیال پردازان شبه علمی. در زمینه آفرینش نفوس نباتی و حیوانی و انسانی بصورت زوجی، یک نکته مهم تر از کلیه نکات این است که هرفرد انسانی را به شکل خانواده ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی و یا به بیانی دیگر هر فرد انسانی را بصورت پنج زوج مشتمل بر ده نیمزوج مذکر و موئنث آسمانی و هرکدام را در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، توانائی و دانائی و هنرمندی آفریده و به هرکدام عشق و زندگی جاودانه اهداء نموده است. و بعد از مرگ بدن ها را بر نمی انگیزاند بلکه من ها را در نفس یا منِ واحد خود بموازات خواب ژرف و شیرین در طی حالت برزخ به کمک حواس، فهم و عقل بیکران خویش ( و نه به کمک حواس و فهم ها و عقل های انفرادی که در لحظه مرگ بطور کامل مختل میگردند و از کار میفتند ) از مشاهده و تجربه عشق و زندگی روئیایی با کمیت و کیفیت بهشت برین برخوردار می نماید تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره ( حدود نُه ماه بعد ) در همین دنیا در مداری برتر. این دنیا به شکل این آسمان و زمین و هرآنچه که بین آنهاست در طول این سفر دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( یعنی از دیدگاه علمی و دینی ) همیشه بعد از وقوع مهبانگ های هشتم در یک درجه تکاملی برتر از قبل از نو آفریده میشود. لذا تصویر خطی - وحیانی - دینی به شکل 《دنیا - برزخ - آخرت 》 نمی تواند حقیقت داشته باشد. موجود بودن دو عالم مجرد تحت نام های عالم عقل و عالم مثال یا خیال به عنوان حائل بین عالم عقل و عالم جسمانی از دیدگاه حکیمان ایرانی و مسلمان مشائی، اشراقی، متعالیه و بدایه و نهایه، حقیقت ندارند و نتیجه یا حاصل خیالات اوهامی خود آنان می باشند. خدای حقیقی و واقعی یعنی خدا از دیدگاه علمی ( و نه خدا از دیدگاه دینی، فلسفی، عرفانی و آتئیستی ) هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از محیط و محتوای مجموعه باز و بیشمار جهان های متناهی و مساوی و موازی و لذا هیچ موجود دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه می تواند وجود داشته باشد. در عوض خدایان گوناگون اسطوره ای، افسانه ای ، حماسی و خدای یکتای آئینی و دینی و مذهبی، فرقه ای و حلقه ای و ایدئولوژیکی و فلسفی و عرفانی و آتئیستی، فقط لفظ یا کلمه و یا واژه اند در زبان و خط و مفهوم محض و ایده انتزاعی در فهم و عقل محدود و ناقص انسانی و درست به همین دلیل در خارج از ذهن هیچ مصداق و مثال بیرونی ندارند. و نه اینکه خدای دینی وجود داشته باشد و بیخدائی آتئیستی حقیقت نداشته باشد بلکه هردو به یک سهم مساوی تهی یا خالی از حقیقت اند. عشق و زندگی های موجودات زنده نباتی و حیوانی و انسانی هم هیچ چیز دیگری نمی باشند غیر از عشق و زندگی بی آغاز و بی پایان، لایزال و جاودانه خدا در قالب جزئیات. در پایان کلام کودکانه امروز خود لازم به اشاره می دانم که خداوند متعال حقیقی و واقعی هیچکدام از افراد انسانی را نسبت به انسان های دیگر به هیچ وجه من الوجوه به اندازه کوچکترین اتم یعنی هیدروژن بیشتر یا کمتر دوست ندارد بلکه همه افراد انسانی را بطور مطلق مساوی و یکسان در ورای کلیه پندار ها، گفتار ها و کردار های نیک و بد دنیوی هرکدام از آنها و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین آنان.

بپرس