بررسی بیع زمانی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تایم شرینگ (sharingTime) یا بیع زمانی، قرارداد نوپیدایی است که براساس نیازها و امیال انسان معاصر شکل گرفته است.
نگارنده پس از ارائه تعریفی از بیع زمانی و تفاوت آن با عقود مشابه، نتیجه حاصل از این قرارداد را مصداقی از ملکیت موقت می داند. وی در مقاله دیگری مشروعیت ملکیت موقت را به اثبات رسانده است. سپس نتیجه می گیرد که مانعی برای پذیرش این عقد در نظام حقوقی اسلام نیست. او در بخش دیگر مقاله به پاسخ این پرسش می پردازد که بیع زمانی تحت کدامیک از عقود جای می گیرد؟ و پس از بررسی به این نتیجه می رسد که پذیرش این قرارداد نوین در قالب یکی از عقود معیّن و رایج همچون بیع و صلح، دشوار و بلکه ناممکن است، و راه معقولی برای ورود این قرارداد در نظام حقوقی شیعه جز دست برداشتن از توقیفیت عقود و ایجاد زمینه برای تأسیس قراردادهای نوپیدا نمی توان یافت.
واژگان کلیدی
بیع، صلح، توقیفیت، عقود، ملکیت موقت.
مقدمه
علاقه مفرط انسان به تنوع طلبی و بهره مندی هرچه بیشتر از مظاهر جهان مادی، یکی از مهم ترین انگیزه های شکل گیری این تأسیس حقوقی بوده است. انسان معاصر که از خستگی و فشار زندگی پرمشغله شهری به دامن طبیعت و مراکز تفریحی پناه می برد و برای اطمینان خاطر، مسکن و مأوایی در محل مورد علاقه خویش می خرد، پس از مدتی از روزمرگی و یک نواختی منزلگاه جدید نیز به ستوه می آید و ترجیح می دهد اوقات فراغت و ایام تعطیلات را با تجربیاتی نو، بار دیگر لذت بار و فرح بخش نماید.تعویض مکرر مالکیت اماکن تفریحی، کار آسانی نیست. از سوی دیگر، استفاده از سایر قراردادها و نهادهای حقوقی همچون اجاره، اطمینان خاطر لازم و نیز سلطه مورد خواست بر محل را تأمین نمی کند. ازاین رو درصدد یافتن و ایجاد نهاد حقوقی برآمد که در عین حصول مالکیت عین، به او این اجازه را بدهد که از مقدار محدود دارایی خویش، در جهت استفاده هرچه بیشتر از مراکز گوناگون و متنوع تفریحی بهره مند شود و در این میان چاره ای ندید جز آنکه مالکیت بر عین را محدود و مقید به زمان کوتاهی در محدوده ماه، سال و... نماید. به عبارت دیگر، او به جای آنکه ملکی را برای همیشه مالک شود، تنها در محدوده خاصی از زمان مالک آن خواهد بود، که این محدوده با گذشت زمان، متناوباً در مدتی محدود یا برای همیشه تکرار می شود؛ مانند آنکه مالکیت ویلایی را تنها در فصل بهار یا ماه فروردین و یا هفته اول سال در اختیار گیرد و در سایر اوقات سال، این ویلا مالک یا مالکان دیگری داشته باشد. این قرارداد می تواند محدود به یک سال، یا چند سال یا دائمی باشد.این گونه مالکیت، تفاوت آشکاری با مالکیت مشاع بر عین واحد دارد؛ زیرا در مالکیت به نحو اشاعه، همه مالکان در تمامی قطعات زمان مالک عین مملوک می باشند و آنچه سبب می شود که مالکیت هریک از دیگری بازشناخته شود، سهم و یا سهام هریک نسبت به عین مملوک است؛ اما در این فرض جدید، مالکیت افراد متعدد بر عین واحد، به واسطه قطعات زمانْ تقسیم و سهم بندی می شود و سهم هریک، مالکیت کامل و بلامنازع وی در قطعه خاصی از زمان است که با گذشت آن بخش از زمان، مالکیت او نیز به طور کامل منتفی می شود، تا بار دیگر در طی گذشت زمان، آن قطعه خاص از زمان تکرار شود و در نتیجه، مالکیت او نیز تولدی دوباره یابد.اندیشوران دانش حقوق در مغرب زمین، نام این تأسیس حقوقی نوظهور را sharingTime نهاده اند، که معنای تحت اللفظی آن سهم زمانی است. در ایران از این قرارداد به بیع زمانی یاد می شود.در حقوق اسلامی راه هایی وجود دارد که تا حدّی می تواند تأمین کننده انگیزه و هدف از تأسیس بیع زمانی باشد. برای نمونه می توان از عقد اجاره یا مهایات زمانی در تقسیم منافع مال مشاع میان شریکان نام برد. در عقد اجاره، مالکیت عینْ متعلق به موجر است و مستأجر مالک منافع عین در مدت مشخصی خواهد بود، و در مهایات زمانی، مالکان مال مشاعی برای استفاده از مال مشترک، منافع آن را به گونه زمانی میان خویش تقسیم می کنند و منافع تمامی مال در مدت معیّنی متعلق به یکی از مالکان خواهد بود؛ اما هیچ یک از این دو رابطه حقوقی، انطباق کامل با قرارداد بیع زمانی ندارد؛ زیرا در اجاره، مالک عین در تمام زمان ها موجر می باشد و مستأجر تنها مالک منافع است، و در مهایات، مال همیشه مالکان متعددی دارد که استفاده از منافع آن در طول زمان میان ایشان تقسیم شده است. در حالی که در قرارداد بیع زمانی در هر برهه ای از زمان، مال تنها دارای یک مالک است که حق استفاده از منافع آن را دارد.
← نبودن بیع زمانی در منابع فقهی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس