برجان

لغت نامه دهخدا

برجان. [ ب ُ ] ( اِ ) ( حساب... )( اصطلاح ریاضی ) مجموع عدد مضروب و مضروب فیه مثلا سه را در سه ضرب کنند حاصل نه میشود پس سه را جذر و نه را جداء و جمله آنرا برجان گویند. ( ناظم الاطباء ).

برجان. [ ب ُ ] ( اِخ ) صنفی از روم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

برجان. [ ب ُ ] ( اِخ ) نام دزدی است که به وی مثل زنند: اسرق من برجان.

فرهنگ فارسی

جمهوری کمونیستی از کشور های شبه جزره بالکان که مساحت آن ۱۱٠/۹۲۷ کیلو متر مربع و ۸۸۱٠٠٠٠ تن جمعیت دارد . پایتخت آن صوفیه میباشد . شهرهای عمده پلودیو وارنا روسه کشوریست غله خیز و دارای انگور و توتون و گل . مراتع وسیع و منابع زغال سنگ و لینییت و سرب و غیره. بلغار ها از نژاد اسلاو می باشند که در قرن هفتم هجری در آن سرزمین مسکن گزیدند و در قرن دهم با آیین مسیح گرویدند .
نام دزدی است که بوی مثل زنند اسرق من برجان .

دانشنامه عمومی

برجان ( به لاتین: Bərcan ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان یاردیملی واقع شده است. [ ۱] برجان ۷۸۶ نفر جمعیت دارد.
نام برجان برگرفته از نام شهر باستانی برزند در ناحیه مغان است و به معنی مکان و جایگاه مرتفع و بلند است. [ ۲]
عکس برجانعکس برجان
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس