برت دنتون ایرمان ( به انگلیسی: Bart Denton Ehrman ) ( زاده ۵ اکتبر ۱۹۵۵ ) یک آمریکایی پژوهشگر کتاب مقدس است که در زمینه تصحیح متون عهد جدید، عیسی ( شخصیت تاریخی ) و مسیحیت اولیه. او تألیف و ویرایش ۳۰ کتاب از جمله سه کتاب درسی دانشگاه را به رشته تحریر درآورده است. او همچنین شش کتاب در فهرست کتاب های پرفروش نیویورک تایمز را تألیف کرده است. او ممتاز در زمینه دین شناسی در دانشگاه کارولینای شمالی در چپل هیل است.
بر اساس نظر برت ایرمان: در دنیای پاگانیسم باستان، خدایان را می توان به عنوان یک نوع هرم قدرت تصور کرد.
• بزرگ ترین خدا، مثلاً زئوس، یا ژوپیتر، یا خدای ناشناخته ای در قله، در بالای این هرم قرار دارد.
• زیر آن خدا، در تخیل عمومی، خدایان بزرگ دیگری با قدرت غیرقابل تصور وجود داشتند - برای مثال، خدایان کوه المپ، که از اساطیر یونان و روم شناخته می شوند.
• در زیر آن خدا و دیگر خدایان، الوهیت های دیگری قرار داشتند که بسیار فراتر از ظرفیت های انسانی بودند. خدایان محلی مختلف و خدایان با کارکردهای مختلف که مافوق بشر بودند.
• در زیر آنها الوهیت های کمتری وجود داشت که گاهی دایمون یا «دایمونیا» نامیده می شد. کلمه «شیاطین» از اینجا منشأ می گیرد، اما اینها لزوماً شیاطین نبودند - برخی خوب بودند، در حالی که برخی بد. آنها صرفاً الوهیت های سطح پایین بودند. آنها به اندازه خدایان المپیا قدرتمند نبودند، اما بسیار قدرتمندتر از انسان ها بودند و می توانستند بر مردم برای خیر یا شر تأثیر بگذارند.
• زیر دایمون سطح «موجود الهی» یا «انسانی الهی» قرار داشت و شامل موجوداتی بود که بخشی از آن الهی و بخشی دیگر انسانی بودند. مردم باستان متوجه شدند که برخی از افراد بسیار قدرتمندتر از دیگران، بسیار باهوش تر و به مراتب زیباتر هستند. این به این دلیل بود که آنها بخشی از الهی را در درون خود داشتند. به عنوان مثال، در جهان روم، امپراتور روم به عنوان یک موجود الهی پرستش می شد. او از آن دسته موجوداتی بود که برتر از دیگران، اما پایین تر از خدایان بود و بنابراین، انسانی الهی بود و به عنوان یک انسان الهی، باید مانند سایر خدایان پرستش شود. [ ۱]
در فرهنگ های توحیدی مدرن، دین منحصر به یک خدا است. اگر یکی از یهودیان ارتدوکس باشد، آنها به خدای یک مورمون اعتقاد ندارند. و حتی در میان فرقه های مسیحی، اگر یکی از گروه های کاتولیک رومی باشد، احتمالاً یک ماردار آپالاچی را قبول ندارند. با این حال، ادیان شرک آلود در دوران باستان تقریباً همیشه شامل عدم انحصار بودند. در دنیای باستان، نیازی به انتخاب نبود. این همان معنای مشرک بودن بود. اگر کسی یک خدا را می پرستید، باز هم می توانست خدایان دیگر را بپرستد. آنها مجبور نبودند تنها به یک خدا معتقد باشند. اگر کسی زئوس را می پرستید، می توانست آتنا و آپولون و هر خدای دیگری را که می خواست پرستش کند. اگر کسی می خواست پرستش خدای جدیدی را شروع کند، او را به خدایی که قبلاً می پرستیدش اضافه می کرد. در نتیجه، ادیان باستانی تقریباً همیشه نسبت به یکدیگر بسیار مدارا می کردند، نه عدم تحمل. آنها فراگیر بودند تا انحصاری. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبر اساس نظر برت ایرمان: در دنیای پاگانیسم باستان، خدایان را می توان به عنوان یک نوع هرم قدرت تصور کرد.
• بزرگ ترین خدا، مثلاً زئوس، یا ژوپیتر، یا خدای ناشناخته ای در قله، در بالای این هرم قرار دارد.
• زیر آن خدا، در تخیل عمومی، خدایان بزرگ دیگری با قدرت غیرقابل تصور وجود داشتند - برای مثال، خدایان کوه المپ، که از اساطیر یونان و روم شناخته می شوند.
• در زیر آن خدا و دیگر خدایان، الوهیت های دیگری قرار داشتند که بسیار فراتر از ظرفیت های انسانی بودند. خدایان محلی مختلف و خدایان با کارکردهای مختلف که مافوق بشر بودند.
• در زیر آنها الوهیت های کمتری وجود داشت که گاهی دایمون یا «دایمونیا» نامیده می شد. کلمه «شیاطین» از اینجا منشأ می گیرد، اما اینها لزوماً شیاطین نبودند - برخی خوب بودند، در حالی که برخی بد. آنها صرفاً الوهیت های سطح پایین بودند. آنها به اندازه خدایان المپیا قدرتمند نبودند، اما بسیار قدرتمندتر از انسان ها بودند و می توانستند بر مردم برای خیر یا شر تأثیر بگذارند.
• زیر دایمون سطح «موجود الهی» یا «انسانی الهی» قرار داشت و شامل موجوداتی بود که بخشی از آن الهی و بخشی دیگر انسانی بودند. مردم باستان متوجه شدند که برخی از افراد بسیار قدرتمندتر از دیگران، بسیار باهوش تر و به مراتب زیباتر هستند. این به این دلیل بود که آنها بخشی از الهی را در درون خود داشتند. به عنوان مثال، در جهان روم، امپراتور روم به عنوان یک موجود الهی پرستش می شد. او از آن دسته موجوداتی بود که برتر از دیگران، اما پایین تر از خدایان بود و بنابراین، انسانی الهی بود و به عنوان یک انسان الهی، باید مانند سایر خدایان پرستش شود. [ ۱]
در فرهنگ های توحیدی مدرن، دین منحصر به یک خدا است. اگر یکی از یهودیان ارتدوکس باشد، آنها به خدای یک مورمون اعتقاد ندارند. و حتی در میان فرقه های مسیحی، اگر یکی از گروه های کاتولیک رومی باشد، احتمالاً یک ماردار آپالاچی را قبول ندارند. با این حال، ادیان شرک آلود در دوران باستان تقریباً همیشه شامل عدم انحصار بودند. در دنیای باستان، نیازی به انتخاب نبود. این همان معنای مشرک بودن بود. اگر کسی یک خدا را می پرستید، باز هم می توانست خدایان دیگر را بپرستد. آنها مجبور نبودند تنها به یک خدا معتقد باشند. اگر کسی زئوس را می پرستید، می توانست آتنا و آپولون و هر خدای دیگری را که می خواست پرستش کند. اگر کسی می خواست پرستش خدای جدیدی را شروع کند، او را به خدایی که قبلاً می پرستیدش اضافه می کرد. در نتیجه، ادیان باستانی تقریباً همیشه نسبت به یکدیگر بسیار مدارا می کردند، نه عدم تحمل. آنها فراگیر بودند تا انحصاری. [ ۱]
wiki: برت ایرمان