[ویکی اهل البیت] بد خواستن برای مومن یکی از صفات ناپسند است که باعث قطع ولایت و وابستگی به آن مؤمن می گردد و گرفتار همان بدی که برای او درخواست کرده می گردد. در روایات از بدخواهی برای دیگران به شدت بلاخص مومنین منع شده است
أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ علیه السلام یَقُولُ إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ أُفٍّ خَرَجَ مِنْ وَلَایَتِهِ وَ إِذَا قَالَ أَنْتَ عَدُوِّی کَفَرَ أَحَدُهُمَا وَ لَایَقْبَلُ اللَّهُ مِنْ مُؤْمِنٍ عَمَلًا وَ هُوَ مُضْمِرٌ عَلَی أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ سُوءاً؛ و نیز ابوحمزه گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: هنگامی که مردی به برادر مومن خود بگوید (اف) از پیوند (دینی) با او بیرون رفته، و هرگاه به او بگوید: تو دشمن منی، یکی از آن دو کافر شده اند، و خداوند از هر مومنی که نیت بد نسبت به برادر مومنش در دل دارد هیچ عملی را نپذیرید. (اصول کافی، جلد 4، صفحه: 65، روایة: 8)
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ لَاتُبْدِی الشَّمَاتَةَ لِأَخِیکَ فَی َرْحَمَهُ اللَّهُ وَ یُصَیِّرَهَا بِکَ وَ قَالَ مَنْ شَمِتَ بِمُصِیبَةٍ نَزَلَتْ بِأَخِیهِ لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّی یُفْتَتَنَ؛ ابان بن عبدالملک از امام صادق علیه السلام حدیث کند که آن حضرت فرمود: در گرفتاری برادر (دینی) خود اظهار شادی و شماتت مکن تا (در نتیجه) خداوند به او ترحم کند و آن گرفتاری را به سوی تو بگرداند. هر کس به مصیبتی که به برادر (دینیش) رسیده شادکام شود از دنیا نرود تا خودش گرفتار آن شود. (اصول کافی، جلد 4، صفحه:63، روایة:1)
از مجلسی ـ جوهری گفته: شماتت، شادی به گرفتاری و بلای دشمن است و گفته است: افتتن، یعنی به فتنه ای گرفتار شد که عقلش یا مالش از میان رفت و همانا از اظهار شادی نهی کرده است برای آن که بسا بر اثر دشمنی بی اختیار شادی به دل آید و تکلیف برخلاف آن بر عامه مردم سخت و دشوار است و منافی با شریعت سهل است و اظهار گاهی به کردار است چون اظهار سرور و شادی و خندیدن در مصیبت طرف و فقد او و گاهی به گرفتار است چون استهزاء و مسخره کردن و عقوبتش در دنیا این است که خدا او را به مانند آن گرفتار می کند برای انتقام جوئی نسبت به مؤمن.
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِاللَّهِ علیه السلام مَنْ رَوَی عَلَی مُؤْمِنٍ رِوَایَةً یُرِیدُ بِهَا شَیْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِیَسْقُطَ مِنْ أَعْیُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَایَتِهِ إِلَی وَلَایَةِ الشَّیْطَانِ فَلَا یَقْبَلُهُ الشَّیْطَانُ؛ مفضل بن عمر گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: هر که بر ضرر مؤمن داستانی بگوید و قصدش عیب او و ریختن آبرویش باشد که از چشم مردم بیفتد خداوند او را از دوستی خود بدوستی شیطان براند و شیطان هم او را نپذیرد. (اصول کافی، جلد 4، صفحه:62 روایة:1)
از مجلسی ـ «من روی علی مؤمن» یعنی حکایتی گوید که دلالت بر ضعف عقل است و سستی رأی او دارد چنان چه اکثر گفته اند و محتمل است حکایت کردار هم در آن داخل باشد.
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُخْتَارٍ عَنْ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام فِیمَا جَاءَ فِی الْحَدِیثِ عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ قَالَ مَا هُوَ أَنْ یَنْکَشِفَ فَتَرَی مِنْهُ شَیْئاً إِنَّمَا هُوَ أَنْ تَرْوِیَ عَلَیْهِ أَوْ تَعِیبَهُ؛ از زید روایت شده است که امام صادق علیه السلام درباره این که در حدیث آمده: (عورت مؤمن بر مؤمن حرام است) فرمود: این نیست که مؤمن برهنه شود و تو از او چیزی ببینی؟ همانا مقصود این است که بضرر او داستانی بگوئی یا او را غیبت کنی. (و نسبت عیب به او دهی)(اصول کافی، جلد 4، صفحه:63، روایة:3)
أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ علیه السلام یَقُولُ إِذَا قَالَ الرَّجُلُ لِأَخِیهِ الْمُؤْمِنِ أُفٍّ خَرَجَ مِنْ وَلَایَتِهِ وَ إِذَا قَالَ أَنْتَ عَدُوِّی کَفَرَ أَحَدُهُمَا وَ لَایَقْبَلُ اللَّهُ مِنْ مُؤْمِنٍ عَمَلًا وَ هُوَ مُضْمِرٌ عَلَی أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ سُوءاً؛ و نیز ابوحمزه گوید: شنیدم امام صادق علیه السلام می فرمود: هنگامی که مردی به برادر مومن خود بگوید (اف) از پیوند (دینی) با او بیرون رفته، و هرگاه به او بگوید: تو دشمن منی، یکی از آن دو کافر شده اند، و خداوند از هر مومنی که نیت بد نسبت به برادر مومنش در دل دارد هیچ عملی را نپذیرید. (اصول کافی، جلد 4، صفحه: 65، روایة: 8)
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ أَبَانِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ لَاتُبْدِی الشَّمَاتَةَ لِأَخِیکَ فَی َرْحَمَهُ اللَّهُ وَ یُصَیِّرَهَا بِکَ وَ قَالَ مَنْ شَمِتَ بِمُصِیبَةٍ نَزَلَتْ بِأَخِیهِ لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّی یُفْتَتَنَ؛ ابان بن عبدالملک از امام صادق علیه السلام حدیث کند که آن حضرت فرمود: در گرفتاری برادر (دینی) خود اظهار شادی و شماتت مکن تا (در نتیجه) خداوند به او ترحم کند و آن گرفتاری را به سوی تو بگرداند. هر کس به مصیبتی که به برادر (دینیش) رسیده شادکام شود از دنیا نرود تا خودش گرفتار آن شود. (اصول کافی، جلد 4، صفحه:63، روایة:1)
از مجلسی ـ جوهری گفته: شماتت، شادی به گرفتاری و بلای دشمن است و گفته است: افتتن، یعنی به فتنه ای گرفتار شد که عقلش یا مالش از میان رفت و همانا از اظهار شادی نهی کرده است برای آن که بسا بر اثر دشمنی بی اختیار شادی به دل آید و تکلیف برخلاف آن بر عامه مردم سخت و دشوار است و منافی با شریعت سهل است و اظهار گاهی به کردار است چون اظهار سرور و شادی و خندیدن در مصیبت طرف و فقد او و گاهی به گرفتار است چون استهزاء و مسخره کردن و عقوبتش در دنیا این است که خدا او را به مانند آن گرفتار می کند برای انتقام جوئی نسبت به مؤمن.
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِاللَّهِ علیه السلام مَنْ رَوَی عَلَی مُؤْمِنٍ رِوَایَةً یُرِیدُ بِهَا شَیْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِیَسْقُطَ مِنْ أَعْیُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَایَتِهِ إِلَی وَلَایَةِ الشَّیْطَانِ فَلَا یَقْبَلُهُ الشَّیْطَانُ؛ مفضل بن عمر گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: هر که بر ضرر مؤمن داستانی بگوید و قصدش عیب او و ریختن آبرویش باشد که از چشم مردم بیفتد خداوند او را از دوستی خود بدوستی شیطان براند و شیطان هم او را نپذیرد. (اصول کافی، جلد 4، صفحه:62 روایة:1)
از مجلسی ـ «من روی علی مؤمن» یعنی حکایتی گوید که دلالت بر ضعف عقل است و سستی رأی او دارد چنان چه اکثر گفته اند و محتمل است حکایت کردار هم در آن داخل باشد.
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُخْتَارٍ عَنْ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام فِیمَا جَاءَ فِی الْحَدِیثِ عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ عَلَی الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ قَالَ مَا هُوَ أَنْ یَنْکَشِفَ فَتَرَی مِنْهُ شَیْئاً إِنَّمَا هُوَ أَنْ تَرْوِیَ عَلَیْهِ أَوْ تَعِیبَهُ؛ از زید روایت شده است که امام صادق علیه السلام درباره این که در حدیث آمده: (عورت مؤمن بر مؤمن حرام است) فرمود: این نیست که مؤمن برهنه شود و تو از او چیزی ببینی؟ همانا مقصود این است که بضرر او داستانی بگوئی یا او را غیبت کنی. (و نسبت عیب به او دهی)(اصول کافی، جلد 4، صفحه:63، روایة:3)
wikiahlb: بد_خواستن_برای_مومن