بختیاری

/baxtiyAri/

مترادف بختیاری: خوش بختی، روزبهی، سعادت، نیک اختری، نیک بختی

متضاد بختیاری: بخت برگشتگی، شوربختی، ستاره سوختگی، ناکامی

معنی انگلیسی:
bakhtiari

فرهنگ اسم ها

اسم: بختیاری (پسر) (کردی)
معنی: خوشبختی، کامرانی، یکی از تیرةهای بزرگ کرد لرستان، یکی از لهجةهای زبان کردی ( نگارش کردی
برچسب ها: اسم، اسم با ب، اسم پسر، اسم کردی

لغت نامه دهخدا

بختیاری. [ ب َ ] ( حامص مرکب ) نیک بختی. اقبال. ( ناظم الاطباء ). خوشبختی. سعادت. همراهی دولت و اقبال :
چشم است بختیاری و در چشم دیده ای
جسم است کامکاری و در جسم جانیا.
ابوالفرج رونی.
به کامکاری بر پیشگاه ملک نشین
به بختیاری اندر سرای عدل خرام.
مسعودسعد سلمان.
زیادت بخت باد از بختیاری
که پشتیوان پشت روزگاری.
نظامی.
گر افکنْد بر کار تو بخت نور
من از بختیاری نیم نیز دور.
نظامی.
|| تمول. دولت. ( ناظم الاطباء ).

بختیاری. [ ب َ ] ( اِ ) نام مقامی در یکی از دستگاههای موسیقی ایران. و رجوع به مجمعالادوار نوبت سوم ص 100 شود.

بختیاری. [ ب َ ] ( اِخ ) اهوازی.از شعرای قدیم فارسی زبان بود. مرحوم نفیسی گوید: شعرای پیش از رودکی و حتی معاصرین او را اغلب بنام اصلی خویش خوانده اند چون شهید بلخی و ابوالمؤید بلخی وابوالمثل و غیرهم تنها از اسلاف رودکی ، بختیاری اهوازی و مسعودی مروزی را میتوان نام برد که به تخلص معروف گشته اند هرچند که مسعودی نیز تخلص واقعی نیست و نام قبیله و نسبت اوست. ( آثار و احوال رودکی ص 467 ).

بختیاری. [ ب َ ] ( اِخ ) نام ایلی است در ایران که میان اصفهان و شوشتر مسکن دارند. ایل بختیاری در ابتدای مشروطه خدمت به آزادی ایران کردند. ( فرهنگ نظام ). نام طایفه ای که در پائین اصفهان و خوزستان منزل دارند و بیشتر آنها صحرانشینند. ( ناظم الاطباء ). قوم بختیاری محل و مکان معینی از قدیم الایام تا چند سال اخیر نداشتند و ییلاق و قشلاق میکردند و در مکانهای مختلف مانند فارس و خوزستان رفت وآمد داشتند، اکنون در همان محلهای سابق خود خانه ساخته و منزل نموده و زراعت می کنند. دو ایل در بختیاری موجود بوده است : چهارلنگ و هفت لنگ. این اقوام بیشتر در چهارمحال اصفهان و رامهرمز و شوشتر و دزفول وقلعه تل مال امیر ( ایذه ) و باغ ملک و مسجدسلیمان سکنی دارند. ( جغرافیای غرب ایران ص 83 ). هفت لنگ شامل 55 تیره و چهارلنگ دارای 24 تیره است و در حدود 400 هزارتن جمعیت دارد و برخی آنانرا منسوب به طوایف باکتریال و باختریان دانسته اند. و رجوع به سردار اسعد و کرد و پیوستگی نژادی او ص 8 و 58 و تذکرةالملوک شود.

بختیاری. [ ب َ ] ( اِخ ) از ایلات اطراف تهران ، ساوه ، زرند و قزوین که مرکب از 50 خانوار است. ییلاقشان کوههای البرز و قشلاقشان جاجرود است. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

ایل بختیاری ایلی ساکن چهار محال و بختیاری که به دو دسته هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم می شوند و بیشتر به گله داری و استفاده از جنگل قناعت می کنند زیرا که کوهستان این ناحیه تماما از جتگلهای انبوه مستور می باشد . این ایل عموما به ییلاق و قشلاق می روند و بعضی نیز در جنگلها اقامت دایمی دارند . گرمسیر آنها در دشت خوزستان و اراضی بهبهان است و مدت اقامت آنان در سرد سیر چهار ماه و در گرمسیر شش ماه است و دو ماه دیگر سال را در عبور و مرور هستند . حیوانات اهلی آنها از جنس : اسب مادیان الاغ گاو و گوسفند می باشد . بواسطه محصور بودن این ایل در محل های صعب العبور زبانشان از اختلاط زبانهای ترک و عرب محفوظ مانده است . مذهب آنان تشیع است . جمعیت آنان را از چهل تا شصت هزار خانوار نوشته اند . یا چهار محال و بختیاری . کوهستان بختیاری که میان اصفهان و فارس و خوزستان قرار گرفته سر چشمه رود خانه های کارون دزفول کرخه و زاینده رود می باشد و سرزمینی است که بواسطه سکونت طوایف بختیاری زراعت آن توسعه نیافته است .
( صفت اسم ) ۱ - منسوب به بختیار ۲ - ( اسم ) ایلی است . ۳ - گوشه ای در دستگاه همایون
ناحیه ایست بین اسپاهان و خوزستان و لرستان و فارس شامل چندین رشته کوه .

فرهنگ عمید

۱. نیک بختی، اقبال.
۲. (اسم ) (موسیقی ) گوشه ای در دستگاه همایون.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بختیاری (ابهام زدایی). بختیاری ممکن است اسم برای اشخاص ذیل بوده و یا در معانی ذیل به کار رفته باشد:• ایل بختیاری، از گروه های ایلی کوچنده و لُر زبان جنوب غربی ایران • تاریخ بختیاری، کتابی به زبان فارسی درباره تاریخ ایل بختیاری و سکونت گاه آنان• ثریا اسفندیاری بختیاری، همسر دوم محمدرضا پهلوی• عبدالحسین احمدی بختیاری، فرزند حاج ابوالفتح خان سیف السلطنه ی بختیاری و نواده ی حسنیقلی خان ایلخانی بختیاری• ابراهیم خان ضرغام السلطنه بختیاری، فرزند رضاقلی خان ایل بیگی بختیاری، از سیاستمداران و عرفای عهد قاجاریّه
...

دانشنامه آزاد فارسی

بختیاریاز گویش های لری که در قلمرو بختیاری، از غرب اصفهان تا دزفول و شوشتر، رواج دارد. جمعیتی که به این گویش سخن می گویند نزدیک به ۶۰۰ هزار نفرند که شامل طوایف بزرگ چهارلنگ و هفت لنگ می شود.

پیشنهاد کاربران

دکتر ایرج افشار درکتاب پژوهش در نام شهرهای ایران صفحه ۱۱۲ در مورد وجه تسمیه #اندیمشک مینویسد: این شهر از دیرباز تا امروز به نام های #اندامش، #اندامشک، #اندیمشک، #صالح_آباد و #صالحیه خوانده شده است اوایل دوره قاجاریه زمان فتحعلی شاه قاجار، حاج صالح خان مُکری حکمران دزفول و شوشتر در کنار خرابه های شهر باستانی #لور قلعه ای بنا کرد که بنام وی صالح آباد خوانده شد. اندامش و اندامُشک نام باستانی این ناحیه بوده و در محل کنونی پایگاه نیروی هوایی شهری بنام اندامش وجود داشته و استخری درکتاب مسالک و ممالک از این شهر بنام #اندامش یاد کرده است. دکتر ایرج افشار در ادامه می نویسد: در روزگار ساسانیان در این ناحیه #آهوان زیادی به ویژه آهوی خطایی وجود داشته و به همین جهت این محل را #اندی_مشک می گفتند که به مرور زمان به اندامشک و اندیمشک تبدیل شده است. دکتر ایرج افشار در صفحه ۱۱۲ اضافه کرده: آهوی خطایی نر میان ناف و آلت تناسلی خود کیسه ای به درازای هفت و پهنای پنج و بلندی سه سانتیمتر دارد و در میانه دو سوراخ کوچک دیده می شود این کیسه هرگاه پُر شود تا پنجاه گرم مشک می دهد و علت #وجه_تسمیه اندیمُشک هم وجود همین آهوان خطایی در این منطقه بوده است. دکتر ایرج افشار به شهر باستانی لور هم اشاره می کند و می گوید استخری و مقدسی ا آن نام بردند و قدمت آن به دوره اشکانی و ساسانی می رسد و عمر آن بیش از دو هزار سال است. #توکولتی_نینورتای_اول شاه آشوری، در قرن سیزده قبل از میلاد، پس از شکست کاشتیلیاش، شاه کاسی در زاگرس، به فتح سرزمین#اِلوری اشاره دارد. الوری همان است که امروز لرستان نام دارد. در کتیبه های شلمنسر سوم شاه آشوری در قرن هشت قبل از میلاد که نقشه حمله او به سرزمین ماد دقیقاً توضیح داده شده از سرزمین شمال عیلام با نام للر یا لار یاد می کند که دقیقا صورتی تغییریافته از لُر است
...
[مشاهده متن کامل]

.
در کتیبه های تپتی هومبان اینشوشیناک شاه عیلام در قرن هفت قبل ازمیلاد، از پیروزی هایی بزرگ بر سرزمین شریر ( پارس ) و بر مردم#لالاریپ در شمال عیلام یاد کرده
.
سناخریب شاه آشور در نبرد با عیلام به قومی باستانی بنام#بروختیاری ( بختیاری ) در شمال عیلام اشاره می کند. واژه#بوکتی در متون سنگ نگاره باستانی مالمیر یا ایذه آمده که صورتی تغییریافته از بخدی یا بختیاری است
.
محمدبن جریر طبری درکتاب الرسل والملوک که درقرن سوم هجری نگاشته به تفصیل از مبارزات اردشیرساسانی با اردوان اشکانی سخن گفته و در ضمن شرح وقایع، اطلاعات جغرافیایی مفیدی در دسترس خوانندگان قرار می دهد و از#لرویر ( نام موضعی در فارس ) و لُرستان نام می برد که این مطلب دوباره درکتاب "جغرافیای تاریخی ایران زمین" اثر؛ فریدون آورزمانی، صفحه سی وهفت، آمده است
.
دکترصدیق صفی زاده درکتاب "پیران و مشاهیر اهل حق" صفحه57، می نویسد: تمام یاران بهلول ماهی از مشاهیر اهل_حق درقرن دوم هجری تماماً لُر و اهل لُرستان بودند مانند: بابا لُره لُرستانی ( زهی سعادتا که نام لُر دوبار در نامت تکرار شود ) ، بابا نجوم لُرستانی، بابا رجب لُرستانی، بابا حاتم لُرستانی و تا شاه خوشین لُرستانی که متولد کوه_یافته چگنی است. درلغت نامه دهخدا، ذیل نام بابک_خرم_دین، صفحه۳۸۴۸، از حمایت مردم لُر از قیام بابک خرمدین صحبت شده و آمده که طرفداران بابک در لرستان هم بوده اند. مِقْدَسی درکتاب اَلْبَدْءُ وَالتّاریخ ( ۳۵۵ ه‍. ق ) ، صفحه۵۴، از پیروان بابک خرمدین در لُرستان بخوبی یاد می کند حمدالله مستوفی درتاریخ گزیده صفحه۵۴۰، سابقه حکومت لران را به تاریخ سنه_ثلاث_مایه ( سال سیصدهجری ) می رسد یعنی لران قبل از سال سیصدهجری در قلمرو کنونی خود ساکن بوده اند
.
اصطخری جغرافیدان قرن سوم، درکتاب"مسالک الممالک" صفحه نود وسه، از لُر نام می برد و در صفحه نود ونُه، از لُردگان نام می برد در صفحه صدو سه، از#رود_مسن ( ممسنی ) که از#لورجان به سرزمین فارس می رود، نام می برد
.
درقرن سه، #مسعودی درکتاب التنبیه والاشراف صفحه هشتادو پنج و هم درکتاب مروج الذهب، صفحه چهارصدو هشتاد، گروه های ایرانی ساکن در زاگرس را نام می برد او از #لُریه ( لُریه منتسب به لُر است چنانکه ترکیه منتسب است به تُرک ) نام می برد
#لران #لرستان
.
مسعودی گروه های ایرانی ساکن در زاگرس را اینگونه معرفی می کند: بازنجان، شوهجان، شاذنجان، نشاوره، بوذیکان، #لُریه ( لُریه منتسب به لُر است چنانکه ترکیه منتسب است به تُرک ) ، جورقان ( گوران ) ، #بارسیان ( فارس ) ، جلالیه، مستکان، جابارقه، جروغان، کیکان، ماجردان و هذبانیه نام می برد که برخی از این گروهها همچون لُرها، جورقان ( گوران ) و فارسها، امروزه نیز وجود دارند و مناطق مورد سکونتشان معلوم است
.
درتاریخ الکامل ابن اثیر، صفحه پنج هزارو چهارصدو نودو هشت، از حضور قوم لُر در حوادث سال چهارصدو پنج هجری صحبت شده و در جلد سیزده الکامل، صفحه پنج هزارو هفتصدو هفتادو نُه، ذیل حوادث سال چهارصدو سی ونُه هجری از قوم لُر نام می برد
.
حمدالله مستوفی درتاریخ گزیده، صفحه چهارصدو یازده، از اتحاد لُران و دیلمیان در قرن چهار صحبت کرده و گفته لران و دیلمیان در#ارجان با نیروهای یاقوت جنگیدند و ایلی بنام#لُر_دشمن_زیاری در کُهگیلویه وجود دارد که نام آن یادآور اتحاد لران با دیالمه بر ضد آل زیار است
.
ابن اسفندیار درقرن پنج، درکتاب تاریخ طبرستان، جلد دو، صفحه پنج، می نویسد: #لُرها در سپاه آل بویه بودند. میترا مهرآبادی در تاریخ سلسله زیاری، صفحه صدو نُه، می نویسد: لُرها متحد آل بویه و جزء سپاهیان آل بویه بودند. دکتر پروین ترکمنی آذر، درکتاب دیلمیان در گستره تاریخ ایران، صفحه دویست وبیست وهشت، از لُرها به عنوان حامی و سپاهیان آل بویه اسم می برد
.
درتاریخ ادبیات ایران، جلد یک، صفحه دویست وشصت وهفت، از #بختیاری شاعر دوره آل بویه اسم برده و دکتر احمدحلمی در دولت سلجوقیان، صفحه دویست وبیست، از کوشکی و #بختیاری به عنوان شاعران دوره آل بویه نام می برد. کوشکی و بختیاری دو ایل کهن قوم لُرند
.
ناصرخسرو درقرن چهار در سفرنامه اش صفحه صدو شصت وپنج، از#لُردغان یا لُردگان که درمنطقه بختیاری است و نام لُر را در ترکیب دارد اسم می برد. دکترایرج افشار درکتاب "پژوهش در نام شهرهای ایران"، ذیل نام لُردگان می نویسد: لُردگان در لغت به معنی، محل و زیست لُرها است

#توکولتی_نینورتای_اول شاه آشوری، در قرن سیزده قبل از میلاد، پس از شکست کاشتیلیاش، شاه کاسی در زاگرس، به فتح سرزمین #اِلوری اشاره دارد. الوری همان است که امروز لرستان نام دارد. در کتیبه های شلمنسر سوم شاه آشوری در قرن هشت قبل از میلاد که نقشه حمله او به سرزمین ماد دقیقاً توضیح داده شده از سرزمین شمال عیلام با نام #للر یا لار یاد می کند که دقیقا صورتی تغییریافته از لُر است
...
[مشاهده متن کامل]

در کتیبه های تپتی هومبان اینشوشیناک شاه عیلام در قرن هفت قبل ازمیلاد، از پیروزی هایی بزرگ بر سرزمین شریر ( پارس ) و بر مردم #لالاریپ ( لرستان ) در شمال عیلام یاد کرده است
سناخریب شاه آشور در نبرد با عیلام به قومی باستانی بنام #بروختیاری ( بختیاری ) در شمال عیلام اشاره می کند. واژه #بوکتی در متون سنگ نگاره باستانی مال میر یا ایذه آمده که صورتی تغییریافته از بخدی یا بختیاری است
محمدبن جریر طبری درکتاب الرسل والملوک که درقرن سوم هجری نگاشته به تفصیل از مبارزات اردشیرساسانی با اردوان اشکانی سخن گفته و در ضمن شرح وقایع، اطلاعات جغرافیایی مفیدی در دسترس خوانندگان قرار می دهد و از #لرویر ( نام سلسله محلی ) و لُرستان نام می برد که این مطلب دوباره درکتاب "جغرافیای تاریخی ایران زمین" اثر؛ فریدون آورزمانی، صفحه ۳۷ ، آمده است
دکترصدیق صفی زاده درکتاب "پیران و مشاهیر اهل حق" صفحه 57، می نویسد: تمام یاران بهلول ماهی از مشاهیر اهل_حق درقرن دوم هجری تماماً لُر و اهل لُرستان بودند مانند: بابا لُره لُرستانی ( زهی سعادتا که نام لُر دوبار در نامت تکرار شود ) ، بابا نجوم لُرستانی، بابا رجب لُرستانی، بابا حاتم لُرستانی و تا شاه خوشین لُرستانی که متولد کوه_یافته چگنی است. درلغت نامه دهخدا، ذیل نام بابک خرم دین، صفحه ۳۸۴۸، از حمایت مردم لُر از قیام بابک خرمدین صحبت شده و آمده که طرفداران بابک در لرستان هم بوده اند
مِقْدَسی درکتاب اَلْبَدْءُ وَالتّاریخ ( ۳۵۵ ه‍. ق ) ، صفحه ۵۴، از پیروان بابک خرمدین در لُرستان بخوبی یاد می کند حمدالله مستوفی درتاریخ گزیده صفحه ۵۴۰، سابقه حکومت لران را به تاریخ سنه ثلاث مایه ( سال ۳۰۰ هجری ) می رسد یعنی لران قبل از سال سیصدهجری در قلمرو کنونی خود ساکن بوده اند
اصطخری جغرافیدان قرن سوم، درکتاب"مسالک الممالک" صفحه ۹۳ ، از لُر نام می برد و در صفحه ۹۹ ، از لُردگان نام می برد در صفحه ۱۰۳ ، از #رود_مسن ( ممسنی ) که از#لورجان به سرزمین فارس می رود، نام می برد
.
درقرن سه، #مسعودی درکتاب التنبیه والاشراف صفحه ۸۵ و هم درکتاب مروج الذهب، صفحه ۴۸۰ ، گروه های ایرانی ساکن در زاگرس را نام می برد او از #لُریه نام می برد

واژه لُر ( LOR ) درکتاب فرهنگ فارسی دکترمحمدمعین، جلد۳، صفحه ۲۵۴۶ به معنای قومی از اقوام ایران و هم چنین پاک دل و سلیم آمده و در جلد۶، صفحه۱۸۰۷ آورده: لُر نام قومی ایرانی ساکن در جنوب غربی ایران که مسعودی
...
[مشاهده متن کامل]
مورخ قرن سه هجری در فهرست قبایل ایرانی از قبیله لُریه که به لُران ساکن بلاداللر مرتبط باشد نام می برد یاقوت حموی در قرن۶هجری از قوم لُر که بین اصفهان و اهواز زندگی می کنند نام می برد و ناحیه ای که درآن سکنا دارند را بلاد اللر یا لرستان نامیده است. ابراهیم فاروقی در فرهنگ ابراهیمی ذیل واژه لُر می نویسد: لُر�بالضم لام، نوعی از اصل مردم ( منظور نام قوم لُر است ) لور: با واو فارسی نام شهری و آنرا لر نیز گویند و اصل مردم و جغرافیاست. درکتاب بستان السیاحه اثر زین العابدین شیروانی صفحه۵۵۲ آمده: لُر به ضم لام طایفه ای است معروف و اُمتی بسیار و قومی بی شمارند و مشتمل هستند بر طوایف فراوان و قبایل بی پایان، راقم لُر بسیار دیده و به صحبت ایشان رسیده است عموماً شیعی مذهب اند و شجاع و دلیر و مهمان دوست و غریب نواز و در آن شیوه ممتازند و لُرستان دو ملک است یکی لُرستان بزرگ و یکی لُرستان کوچک و هر دو محتوی است بر بلاد چند و نواحی عالم پسند و جبال سخت و جنگل های پر درخت و چشمه های خوشگوار و هوای سازگار همگی از اقلیم چهارم. در دائرةالمعارف فارسی اثر دکتر غلامحسین مصاحب، جلد دو، صفحه ۲۴۸۸ آمده: لُر lor عنوان عمومی شعبه ای از طوایف ایرانی که غالباً در بلاد غرب و جنوب غربی ایران سکونت دارند. در فرهنگ لغت عمید، صفحه ۸۹۱ لُر به معنای کام، مراد و مطلب و نام یکی از اقوام بزرگ ایران که بیشتر در غرب و جنوب غربی ایران سکونت دارند اشاره شده است . درفرهنگ لغت نفیسی ( دکتر علی اکبر نفیسی ) چاپ۱۳۴۳، جلد۴، صفحه۲۹۵۸، در معنای واژه لُر آمده که نام قومی کثیر و عظیم از ایرانیان که در غرب و جنوب غربی ایران سکونت دارند و نام دو ولایت بزرگ یکی لُربزرگ و دیگری لُرکوچک که اکنون به لُرستان شهرت دارد و به معنای کام و توان و مراد و مطلوب هم آمده است. دکتر رضاشعبانی درکتاب تاریخ تحولات ایران در دوره افشاریه و زندیه درصفحه۱۱۵ درباره وجه تسمیه واژه لُر می نویسد: صرف نظر از نام قوم بزرگی از ایرانیان، معنی واژه لُر تقریباً در تمام فرهنگ های فارسی یکسان ثبت شده: کام، توان، مراد و مطلوب هم گفته شده است ( لغت نامه دهخدا؛ ذیل واژه لُر ) . نصرت شیروانی درکتاب آئینه نام های ایرانی صفحه۱۵۲، می نویسد: لُر به معنی کام، مراد و آرزو است و لُر از اقوام ایرانی است که در غرب و جنوب غربی ایران ساکن هستند و لورا نام صورتی فلکی است و لورا نام محلی در دامنه کوه البرز است. دکترحسن انوری در فرهنگ نوجوان صفحه۸۳۱ می نویسد: لُر به ضم لام، قومی است که در جنوب غربی ایران زندگی می کند و لُر ( اسم، صفت ) به هر یک از افراد این قوم می گویند. در فرهنگ جعفری اثر محمدمقیم تویسرکانی صفحه۴۰۸ آمده: لُر به وزن پُر طایفه ای اند مشهور و به معنی توان، کام، مراد و نام ایالت و شهری کهن نیز آمده است. در فرهنگ نامه فارسی اثر غلامحسین صدری، جلد سوم، صفحه۲۳۷۳، آمده: لُر ( lor ) از قوم های بومی ایران که در غرب و جنوب غربی سکونت دارند و نیز به معنی مراد و مقصود است. در فرهنگ روز سخن اثر دکترحسن انوری صفحه۱۰۵۶ آمده: لُر نام قومی از اقوام ایرانی که در جنوب غربی ایران ساکن هستند. در فرهنگ لغت دهخدا، بخش حرف لام، لُر نام قبیله ای از ایرانیان و نیز به معنای بی آلایش و سلیم نفس نیز آمده است. در دانشنامه عمومی، لُر را از جماعت بزرگ ایران، شیعه مذهب و آریایی نژاد که بیشتر در جنوب غربی ایران سکنی دارند و به معنی سلیم نفس و بی پیرایه است. در دانشنامه آزاد فارسی، لُر قوم بزرگ ایرانی که بومی زاگرس است و جغرافیای نواحی لُرنگین همانند قوس عریضی از سواحل خلیج فارس در حوالی بوشهر شروع شده و پس از عبور از لُربزرگ یعنی کهگیلویه و بختیاری در منتهی الیه شمالی لُرکوچک یعنی استانهای لُرستان وایلام پایان می یابد. دکتریعقوب احمدی درکتاب جامعه شناسی ایلات صفحه۱۲۶ می نویسد: لُرها از اقوام باستانی و بسیار قدیمی در ایران هستند شهر تاریخی لور که جغرافیدانان اسلامی درباره آن بحث کردند و صحرای لور در شمال خوزستان و محل های دیگری مثل لیر در جندی شاپور و لیراوی در کهگیلویه یا لردگان که یاقوت حموی از آن نام می برد در سیمره نیز محلی بنام لورت وجود دارد و به جنوب ایلام دهلُران می گویند و لُرده نام منطقه ای در بوشهر است یاقوت حموی درباره لران می گوید در بین اصفهان و اهواز زندگی می کنند و محل این قبایل را بلاد اللور یا لُرستان می نامد. در زرقام فارس محله ای بنام لُرا ( لرها ) وجود دارد. در خلجستان تفرش منطقه ای بنام لُرمله ( لر محله ) هست. در سیرجان کرمان ایل بزرگ و لُرتباری بنام لُری، سکنا دارد. دکتر ایرج افشار درکتاب مقدمه ای بر شناخت ایلها، صفحه۳۷۲ می نویسد: لران قدیمی ترین قبایل آریایی ایران هستند که از روزگاران کهن در غرب و جنوب غرب ایران ساکن بودند. محبوبه طهرانی درکتاب کریم خان زند صفحه۳۹ می نویسد: مناطقی که ایلات لُر ساکن بودند از زمان های قدیم یعنی قبل از مهاجرت آریایی ها مسکونی بوده و با ورود آریایی ها و مهاجرت به این مناطق جایگزین آنان شده اند لُرستان به دو بخش لُربزرگ و لُرکوچک تقسیم می شود بخش لُرکوچک در زمان صفویه از اهمیت ویژه ای برخوردار بود که شامل نواحی بین همدان و شوش از یکطرف و اصفهان و خوزستان از طرف دیگر می شد در واقع می توان لُران را یکی از طوایف بزرگ ایرانی به حساب آورد که در بخش وسیعی از فلات ایران استقرار دارند واژه لُر نیز در فرهنگ های فارسی به معنای کام، مراد و مطلوب آمده که البته منظور ما از این کلمه اشاره به نام طایفه ای بزرگ از ایرانیان است. درکتاب تفصیل عساکر فیروزی که زمان صفویه نوشته شده آمده: لرها ۱۱۸جماعت اند و در چهار شاخه بزرگ فیلی، بختیاری، ممسنی، لک و زند با یکدیگر درآمیخته اند. سعیدشادابی درکتاب فرهنگ مردم لرستان، صفحه۱۷ می نویسد: لُر ( Lor ) در زبان فرانسه به معنی فرهنگ است و در انگلیسی ( Lore ) یعنی علم، دانش و دانستنی ها که در گذشته های دور دانشمندان و علمای اروپا را به نام لُرد خطاب می کردند. در زبان آلمانی لُرن ( Lorn ) یعنی یادگیری. مهدی وزین افضل درتاریخ جهان باستان، صفحه۹۴ می نویسد: لُرد کلمه ای آلمانی است که به زمینداران بزرگ و اشراف اطلاق می شده است. در اروپا واژه Valorous یعنی دلیر و Valour یعنی دلیری. در فرهنگ انگلیسی آذین و فرهنگ حَییم صفحه۳۵۸ نیز lore به معنی علم و دانستنی است. در فرهنگ انگلیسی استاندارد صفحه۴۱۱ نیز lore به معنای علم و دانستنی است. در فارسی نیز لُر lor به ضم لام را به معنی مراد، مقصود و مطلوب معنی کردند که هر انسانی نیز آرزویی جزء دانش و فرهنگ نمی تواند داشته باشد. برخی پژوهشگران لر را یک واژه عیلامی می دانند و لور یک شهر باستانی مربوط به سلسله سیماشکی عیلام در چهارهزار سال پیش بوده و جورج کامرون درکتاب سرزمینی که چندان دور نیست می نویسد: لور شهری بین سیمشک در لرستان و آوان درخوزستان بوده و دکترایرج افشار درکتاب پژوهش در نام شهرهای ایران صفحه۱۱۲ می نویسد: شهر لور قدمتش به دوره اشکانی می رسد و اصطخری و مقدسی در آثار خود از آن به آبادانی یاد کردند. مسعودی مورخ قرن۳ هجری هم درکتاب مروج الذهب، صفحه۴۸۰ و هم در التنبیه والاشراف صفحه۸۵، از قوم لُر نام می برد و گروه های ایرانی را اینگونه معرفی می کند: بازنجان، شوهجان، شاذنجان، نشاوره، بوذیکان، لُریه ( لُر ) ، جورقان، بارسیان، جلالیه، مستکان، جابارقه، جروغان، کیکان، ماجردان و هذبانیه نام می برد که برخی از این گروهها همچون لُرها، جورقان ( گوران ) و فارسها، امروزه نیز وجود دارند و مناطق مورد سکونتشان معلوم است. ابن فضل الله درکتاب مسالک الابصار ساکنان جبال ( زاگرس ) را چهار گروه: کُرد، لُر، شول و شبانکاره تقسیم کرده و مینویسد: لُرها دارای طوایف بسیار و جمعیت زیادی اند و در سرزمین های مختلف پراکنده اند آنان دارای حکومتند و مردمی قدرتمند و صادقند. ابوسعد سمعانی درکتاب الانساب، اصطلاح لرستان را برای نواحی بین اصفهان و اشتر ( الشتر ) و خوزستان بکار برده است. درکتاب منتقلة الطالبیة اثر ابراهیم بن طباطبای اصفهانی از لُرستان بنام بلاد_لر یاد کرده است . یاقوت حموی درکتاب مُعجم البُلدان می نویسد: لُرها مردمانی اند که میان اصفهان و خوزستان زندگی می کنند و به سرزمین شان بلاد لُر یا لُرستان می گویند. ابن بطوطه مراکشی از مناطق لُرنشین از جمله ایذه مرکز اتابک لُربزرگ دیدار کرده و از آن با عنوان بلاد اللُر نام برده است . احمد مَقریزی درکتاب درر العقود هنگام ذکر بروجرد، آنرا جزء بلاد لُر خوانده است. احمد مَقریزی درکتاب خطط، جلد۲، ولایات لُر یا لُرستان را که شامل مجموعه ای از ولایتها و نواحی گسترده بوده را ذکر کرده است . ابن تغری بردی در المنهل الصافی، جلد۴، بلاد لُر یا سرزمین لرستان را ناحیه ای وسیع، آباد و پرثمر دانسته است . حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده، صفحه۵۳۸، قدمت حضور لُرها و حکومت آنها را به قرن سوم ( سنه ثلاث مائه=سیصد هجری ) می رساند. تاریخ وَصّاف قدیم ترین منبع دربارهٔ ایلخانان در صفحه۲۰۰، لُربزرگ و لُرکوچک را سرزمین های می داند که طوایف لُر در آن می زیستند. رشیدالدین فضل الله همدانی درکتاب جامع التواریخ که قرن۶ نوشته در جلد۲، صفحه۷۰۰، دقیقاً عبارت بلاد لرستان را ذکر می کند. درتاریخ جهانگشای جوینی که قرن۶ نوشته شده صفحه۱۸۹، از ایالات معتبر: خراسان، عراق، لرستان و آذربایجان نام می برد. عربشاه درکتاب عجائب المقدور، صفحه۶۰، می نویسد: لُرستان ناحیتی آبادست که مجاور همدان و نزدیک عراق عرب و آذربایجان است ( به گستردگی لُرستان و همسایگی با همدان و عراق و آذربایجان توجه کنید که آن زمان حدود و ثغور لرستان چه بود و نامی از استانها و اقوام من درآوردی امروزی نبوده است ) در صفحه۶۱، اصطلاح ولایات لرستان و بلاد لرستان را ذکر می کند. کلمه بلاد در ترکیب اسماء امکنه برای افاده مفهوم مملکت و کشور بکار می رود، مثلاً بلادالعرب به عربستان و بلادالروم به مملکت رومیان اطلاق می شود. مولوی در قرن۷ در کلیات شمس تبریزی صفحه۱۴۴۸ به مملکت لُرستان اشاره می کند: گر شام و گر عراق و گر لُرستان _ روشن شده زان چهره چون نورستان. آنچنان که در بیت ذکر شده مولانا آمده لُرستان در این سده ایالتی پر رونق و پر آوازه و هم مرتبه با شام و عراق بوده است. در کلیات سعدی صفحه۵۸۶ در رباعی شماره۷۷ پاکی قوم لُر را ستوده: هرچند که هست عالم از خوبان پُر _ شیرازی و کازرونی و دشتی و لُر. مجدخوافی نویسنده روضه خلد در قرن۸ در اشاره به قوم لُر می گوید: گر شکم خویش کنی نیم پُر _ قحط بر آری ز نواحی لُر. محمدبن جریر طبری درکتاب الرسل والملوک جلد۲، صفحه۵۸۱ که در قرن سوم هجری نگاشته ، به تفصیل از مبارزات اردشیر ساسانی با اردوان اشکانی و سقوط اشکانیان سخن گفته و در ضمن شرح وقایع، اطلاعات جغرافیایی مفیدی نیز در دسترس خوانندگان قرار می دهد و از لرویر ( نام موضعی در فارس ) و لُرستان نام می برد که این مطلب دوباره درکتاب "جغرافیای تاریخی ایران زمین" اثر؛ فریدون آورزمانی، صفحه۳۷، آمده است. دکتر آرتور کریستَنسِن درکتاب "ایران در زمان ساسانیان" صفحه۱۰۹، از لورویر نام می برد. علیرضا شاپور شهبازی درکتاب "تاریخ ساسانیان" صفحه۹۶، از لُرویر نام می برد. ملک الشعرای بهار درکتاب "سبک شناسی" صفحه۱۶۴، از محلی بنام لُرویر در فارس نام می برد. در لغت نامه دهخدا《حرف لام》صفحه۱۷۸، از لُرویر بنام موضعی در فارس در عهد اردشیر بابکان نام می برد. درکتاب قصه حمزه یا حمزه نامه که در مورد شخصیت حمزه بن عبدالله است که در قرن دوم هجری در سیستان می زیسته و قیامهایی علیه هارون الرشید خلیفه عباسی داشته است نام لرستان و لر درصفحه۱۸۸ آمده است. دکترصدیق صفی زاده درکتاب "پیران و مشاهیر اهل حق" صفحه۵۷، می نویسد: تمام یاران بهلول ماهی از مشاهیر اهل حق درقرن دوم هجری تماماً لُر و اهل لُرستان بودند مانند: بابا لُره لُرستانی ( زهی سعادتا که نام لُر دوبار در نامت تکرار شود ) بابانجوم لُرستانی، بابارجب لُرستانی، باباحاتم لُرستانی و تا شاه خوشین لُرستانی، تا خان الماس لُرستانی، تا طاهره لُره و فاطمه لُره و. . . در لغت نامه دهخدا، ذیل نام بابک خرمدین، صفحه۳۸۴۸، از حمایت مردم لُر ( لُره ) از قیام بابک خرمدین صحبت شده است و آمده که طرفداران بابک در لرستان هم بوده اند. مطهربن طاهر مِقْدَسی درکتاب اَلْبَدْءُ وَالتّاریخ ( نوشته ۳۵۵ ه‍. ق ) ، صفحه۵۴، از پیروان بابک خرمدین درلُرستان بخوبی یاد می کند: از آنان کسانی را در سرزمین شان ماسبذان و مهرجان قذق ( در لُرستان ) دیدیم آنان را در کمال پاکیزگی و طهارت و مردمداری و نرم خویی یافتیم و اهل نیکی. در اَلْبَدْءُ وَالتّاریخ، جلد۳، صفحه۱۲۲، آمده: ماسبذان و مهرجان قذق، بخشی از ولایت لُرستان است. ابواسحاق ابراهیم بن محمد اصطخری جغرافیدان قرن سوم، درکتاب "مسالک الممالک" صفحه۹۳، از لُر نام می برد و در صفحه۹۹، از لُردگان نام می برد در صفحه۱۰۳، از رود_مسن ( ممسنی ) که از لورجان به سرزمین فارس می رود، نام می برد. این مطلب دوباره در جغرافیای تاریخی فارس، اثر؛ پاول شوارتس صفحه۵۶، آمده است. یاقوت حموی ( متولد ۵۷۴قمری ) در مُعجم البُلدان صفحه۱۶، می نویسد: لُرها در سرزمین حدفاصل اصفهان تا اهواز سکونت دارند و به سرزمین آنان بلاد لُر یا لُرستان می گویند. یاقوت حموی در برگزیده مشترک، صفحه۱۰۹، می نویسد: شاپورخواست ( خرم آباد ) شهر و دژ بنامی است در کوه های لُر. در تاریخ الکامل ابن اثیر، صفحه۵۴۹۸، از حضور قوم لُر در حوادث سال ۴۰۵هجری صحبت شده است. در جلد۱۳ الکامل، صفحه۵۷۷۹، ذیل حوادث سال ۴۳۹هجری از قوم لُر نام می برد. حمدالله مستوفی درتاریخ گزیده، صفحه۴۱۰، از اتحاد لُران و دیلمیان درقرن چهار صحبت کرده و گفته لران و دیلمیان در ارجان با نیروهای یاقوت جنگیدند و ایلی بنام لُر دشمن زیاری در کُهگیلویه وجود دارد که نام آن یادآور اتحاد لُران با دیالمه بر ضد آل زیار است. ابن اسفندیار درقرن پنج، درکتاب تاریخ طبرستان، جلد دو، صفحه۵، می نویسد: لُرها در سپاه آل بویه بودند. میترا مهرآبادی درتاریخ سلسله زیاری، صفحه۱۰۹، می نویسد: لُرها متحد آل بویه و جزء سپاهیان آل بویه بودند. دکترپروین ترکمنی آذر، درکتاب دیلمیان در گستره تاریخ ایران، صفحه۲۲۸، از لُرها به عنوان حامی و سپاهیان آل بویه اسم می برد. در تاریخ ادبیات ایران، جلد یک، صفحه۲۶۷، از بختیاری شاعر دوره آل بویه اسم برده است. دکتراحمدحلمی در دولت سلجوقیان، صفحه۲۲۰، از کوشکی و بختیاری به عنوان شاعران دوره آل بویه نام می برد. ناصرخسرو در قرن چهار در سفرنامه اش صفحه۱۶۵، از لُردغان یا لُردگان که درمنطقه بختیاری است و نام لُر را در ترکیب دارد اسم می برد. دکتر ایرج افشار درکتاب "پژوهش در نام شهرهای ایران"، ذیل نام لُردگان می نویسد: لُردگان در لغت به معنی، محل و زیست لُرها است. در رساله اخوان الصفا در قرن چهار، از فردی بنام ابی نصر محمدبن منصور ممسنی نام برده است . در مجمع الانساب شبانکاره صفحه۱۵۱، از کی قباد بن لورجاه به عنوان ملوک قدیمی شبانکاره نام می برد. همچنین در صفحه۲۰۷، از فردی بنام ابوالحسن که تا سال ۵۰۴هجری، حاکم منطقه لُربزرگ بوده اسم می برد و از پدرش ابرک به عنوان امیر لُر که امارت منطقه لُربزرگ را داشته نام برده است. درتاریخ الکامل ابن اثیر آمده که فردی بنام هزاراسپ ( با اتابک هزاراسپ اشتباه نشود ) نام برده که تا حوادث سال ۴۶۵هجری نام وی ذکر شده و فردی با نفوذ و قدرتمند که داماد سلطان طغرل موسس سلسله سلجوقی بوده است. وی فرزند بنگیر بوده که آغاز حکومتش از سال ۴۰۵هجری بوده، بنگیر فرزند ابوالحسن و ابوالحسن فرزند عیاض بوده است. بر این اساس شروع خلافت این خاندان را میتوان نیمه دوم قرن چهار حدس زد. درکتاب مسالک الابصار فی ممالک الامصار اثر؛ ابن فضل الله العمری که خود اهل شام است در جلد سوم و در ذکر مملکت جبال ( زاگرس ) آمده که ساکنان جبال چهار قوم اند: اول کُرد، دوم لُر، سوم شول و چهارم شبانکاره. در صفحه۲۰۷، در ذکر مردم لُر آمده که طوایفی از لُرها در شام و مصر پراکنده اند بنابراین چون مردمان کُرد و لُر از متحدان آل بویه بودند می توان گفت گروه های از اقوام کُرد و لُر در معیت یکدیگر به شام و مصر رفته اند کمااینکه صلاح الدین ایوبی متولد تکریت عراق است ولی مقر حکومتش در مصر بود. جابجایی های جمعیتی توسط حکومت های وقت امری طبیعی بود چنانکه درفارسنامه ابن بلخی در صفحه۱۶۸ آمده: عضدالدوله دیلمی، کُردها را از حدود اصفهان به فارس آورد یا عضدالدوله دیلمی، قومی از عرب را از شام بیاورد و در توج ( میان کازرون و گناوه ) اسکان داد. پس جابجایی ایلات و طوایف در دوره آل بویه مسبوق به سابقه قبلی بوده و چیز شاذ و عجیبی نیست. طبیعی است که متحدان آل بویه که حامی حکومتشان بودند در قلمروی تحت کنترل جابجا شوند. درمسالک الابصار فی ممالک الامصار صفحات۲۰۷ تا۲۰۹ آمده که صلاح الدین ایوبی بەدلیل ترس و وحشتی که از چابکی و چالاکی لُرها داشت دستور داد آنان را قتل عام کنند. در صفحه۲۱۰ نکته ای آمده که به طورکلی اهل شام بودن لُرها را به کلی رد می کند. العمری که خود اهل شام است ابتدا می گوید آنان ( لُرها ) در سرزمین خود نیرومند هستند و در ادامه می گوید لُرها عادات خود را《در سرزمین ما》ترک نکرده اند. العمری سرزمین اصلی لُرها را همان جبال ( زاگرس ) دانسته و آنان را غیربومی در شام معرفی می کند. قاضی احمدغفاری در تاریخ جهان آرا، صفحه۱۶۹، می نویسد: فتح الدین فضلویه که جد پانزدهم اتابک یوسف شاه است از نسل کیخسرو بود و میان پسرش یعنی علی با سلاطین شام نزاع بود ( مورخ فضلویه را ایرانی ذکر کرده و با واو_تمایز بین آنها و شامیان فرق گذاشته و نزاع آنان با شامیان، بخاطر ایرانی بودنشان بوده است ) .

زمانیکه وفات ارغون شاه در اصفهان فاش شد
قزل و سلغرشاه پسران حسام الدین دلاوری نمودند و اصفهان را بدست آوردند�و بنام افراسیاب سکه ضرب کردند که افراسیاب لُر پادشاه است.
افراسیاب لُر از این موقعیت استفاده کرد و درصدد از میان بردن مغولان برآمد.
...
[مشاهده متن کامل]

اﺗﺎﺑﻚ اﻓﺮاﺳﻴﺎب درﭼﻨﻴﻦ وﻗﺘﻰ، اﻳﻦ ﻓﺮﺻﺖ را ﻏﻨﻴﻤﺖ ﭘﻨﺪاﺷﺖ و ﺳﺒﺐ دوﻟﺖ ﺧﻮد اﻧﮕﺎﺷﺖ. اﻗﺮﺑﺎى ﺧﻮد را به اﻣﺎرت، وﻻﻳﺎت، از ﺣﺪود ﻫﻤﺪان ﺗﺎ ﻛﻨﺎر درﻳﺎى ﻓﺎرس ﻧﺎﻣﺰد ﻛﺮد و ﻋﺰم اﺳﺘﺨﻼص داراﻟﻤﻠﻚ ﻣﻐﻮل ﺟﺰم ﮔﺮداﻧﻴﺪ.
ﺟﻼل اﻟﺪﻳﻦ ﭘﺴﺮ اﺗﺎﺑﻚ ﺗﻜﻠﻪ را ﺑﺮ ﺳﺒﻴﻞ ﻳﺰک ﺑﺎ ﻟﺸﻜﺮ ﺑﺪرﺑﻨﺪ ﻛﺮﻩ رود ﻓﺮﺳﺘﺎد.
ﺑﺎ ﭼﻬﺎر ﺻﺪﻩ از ﻫﺰارﻩ اﻣﻴﺮ ﺗﻮراک ﺑﺮﺧﻮردﻧﺪ و ﺟﻨﮓ درﭘﻴﻮﺳﺘﻨﺪ.
ﺷﻜﺴﺖ ﺑﺮ ﻣﻐﻮل آﻣﺪ. ﻟُﺮان ﻏﻨﻴﻤﺖ ﺑﺴﻴﺎر ﻳﺎﻓﺘﻨﺪ.
منبع: تاریخ گزیده: حمدالله مستوفی
قوم لُر به سرداری افراسیاب لُر مقابل مغولان ایستادگی کرد و در نبرد با مغولان کشته شد.
درکتاب ریاض الفردوس خانی، صفحه ۲۴۴ ، آمده: باشقاقان شیراز به کمک مغولان رفتند و با افراسیاب لُر جنگیدند!
دکتر برتولد اشپولر درکتاب تاریخ مغول در ایران صفحه ۱۶۷ می نویسد: باشقاق های شیرازی به کمک مغولان رفتند تا با لرها بجنگند!
حتی آبش خاتون حاکم فارس ( شیراز ) بجای مقاومت برابر مغولان، با فرمانده مغول ازدواج کرد.
مورخین رسمی کشور درکتاب تاریخ دوره راهنمایی، فصل دوازده، آمده: با تدبیر والی فارس ( آبش خاتون ) و اتابکان لُر، مغول ها نتوانستند وارد قسمت جنوب و جنوب غربی ایران ( بختیاری، لُرستان و فارس ) شوند
پناهی سمنانی درکتاب چنگیز چهره خونریز تاریخ، به نقل از دیترامون و ابن بطوطه نوشته: آثار خرابی در لُربزرگ ندیدم.
اتابک هزاراسپ با سلطان محمدخوارزمشاه دارای روابط حسنه بود. سلطان محمد خوارزمشاه به دنبال روابط نزدیکی که با اتابک افراسیاب لُر داشت، دختر او را برای پسرش غیاث الدین پیرشاه گرفت.
بعدها وقتی سلطان محمد خوارزم شاه از برابر حمله مغولان به سوی غرب عقب نشینی می کرد، اُمرای عراق عجم را احظار کرد تا با آنان مشورت نماید و برای مقابله با مغولان راه حلی مناسب بیابد.
اتابک نصرةالدین هزاراسپ نیز که در این ایام از جمله مهم ترین حکام منطقه لُربزرگ، محسوب میشد در شمار اینان بود. وقتی اتابک هزاراسپ به حضور سلطان رسید، سلطان محمد خوارزمشاه نسبت به وی نهایت احترام را مرعی داشت و با وی مشورت کرد
قاضی احمد تتوی در تاریخ اَلفی، جلد پنج، صفحه ۳۶۸۲ می نویسد: ملک نصرةالدین هزاراسپ لُر، چون برسید سلطان محمد خوارزمشاه او را به اعزاز و اکرام تمام پیش طلبیده، دراین واقعه از وی مشورت طلبید.
ملک هزاراسپ گفت که: صلاح در آن است که کوچ کنیم و میانه لُر و فارس کوهی است به غایت منیع و حصین که آنرا تنگ تکو گویند، ولایتی است پر نعمت و علف، آن را پناه خود سازیم و از لُر و فارس و شبانکاره صدهزار مرد پیاده جمع کنیم و چون مغول برسد دل قوی در برابر ایشان رویم و کارزار مردانه کنیم.
نظر نصرةالدین هزاراسپ درست بود زیرا سپاه مغولان بیشتر سواره بودند و در دشت قدرتشان چند برابر بود ولی در گذرگاه های تنگ کوهستان، مجالی برای مانور جنگی و شیوه نبرد مورد قبول مغولان نبود.
در واقع هدف نصرةالدین هزاراسپ لُر، این بود که با سنگربندی در تمام مداخل کوه، سپاه مغول را مستأصل کند با چنین شرایطی سلطان قادر میشد تا از روی فرصت و تأمل کار جنگ با مغول را پیش ببرد و درصورت اضطرار، سپاهیان سلطان می توانستند از چند جهت به ولایت فارس، خوزستان و درون لُرستان که بهترین موقعیت طبیعی را برای مستأصل کردن نیروهای دشت آشنای مغول داشت، عقب نشینی و فرار نمایند.
داوود بن محمد مولف تاریخ بناکتی درصفحه ۳۶۸ ، رای و نظر نصرةالدین هزاراسپ لُر، را درست می داند و آن را می پسندند. سلطان خوارزمشاه این نقشه جنگی را بەدلیل نامعلومی نپذیرفت گویا رقبای سیاسی اتابک هزاراسپ مانند اتابک سعد سلغری که در سلطان خوارزمشاه نفوذ رای داشت به وی چنین بیان داشت که نصرةالدین هزاراسپ براساس رقابتی که با سلغریان دارد، قصد دارد با کشاندن سلطان به آن منطقه، از پیروزی احتمالی بر مغولان درجهت تحقق نیات خود بهره برداری نماید
اما واقعیت چیز دیگری بود. سلطان محمد خوارزمشاه در شرایطی قرار داشت که از قدرت و امکانات محدودتری نسبت به گذشته برخوردار بود و درصورتی که پیشنهاد هر یک از اُمرا را می پذیرفت، در واقع به نوعی پناه جویی و توسل به یک امیر تن در داده بود، امری که رنجش یا مخالفت سایر اُمرای قدرتمند را بەدنبال داشت.
از این رو سلطان محمدخوارزمشاه در شرایطی که امکان انتخاب دیگری نداشت، اعلام کرد برنامه وی آن است که در همان منطقه باقی بماند و با جمع آوری سپاهیان به گرد خود، مقاومت در برابر مغولان را در آن منطقه سازمان دهد. اما اندکی بعد که هنوز سلطان کاری صورت نداده بود، پیروزی های سریع مغولان و پیش روی آنان به سوی ری، جبهه مقاومت درحال شکل گیری بر گرد سلطان خوارزمشاه را تضعیف و از هم پاشید.
اتابک_نصرةالدین_هزاراسپ روابط دوستانه خود با خوارزمشاهیان را حفظ کرد درتاریخ جهانگشای جوینی، جلد ۲ ، صفحه ۱۵۳ آمده: وقتی جلال الدین خوارزمشاه از هند به ایران فرار کرد در لُربزرگ مورد استقبال اتابک نصرةالدین هزاراسپ قرار گرفت.
وقتی که غیاث الدین برادر جلال الدین در جریان نبرد با مغولان در ری شکست خورد به نزد اتابک هزاراسپ فرار کرد. اتابک لُر هم بنا به ملاحظاتی که از جلال الدین داشت وی را اندکی بعد به بغداد فرستاد.
ادموند باسورث درتاریخ کمبریج، جلدپنج، صفحه ۳۱۲ ، می نویسد: در سال ۶۲۵ ، هنگامی که جلال الدین و غیاث الدین برای نبرد مهمی در نزدیک اصفهان با مغولان آماده شدند، مغولان دو هزار سوار را جهت تهیه آذوقه و علیق به کوههای لُرستان فرستادند، سلطان جلال الدین و نصرةالدین هزاراسپ نیز با گماردن سه هزار سوار، آنها را ( مغولان ) در بازگشت اسیر کرد

کفت مغول کشته اردل
بنده لینک ویدئو پایین قرار این ویدئو مال شبکه استانی چهارمحال بختیاری هست عکس کتاب که گفته لر های بختیاری مغول هاشکست دادند بالا زده هست
منابع• https://www.aparat.com/v/NT5wj
ایل بختیاری ( ایل آریایی اصیل )
اقوام ایرانی اصیل می توان به ایل لر ( لر بزرگ ؛ ایل بختیاری و لر کوچک اهالی لرستان ) کرد ، بلوچ و نام برد که همگی از زیر شاخه ها یا تیره های پارت هستند.
ایل بختیاری با جمعیتی بالغ بر ۴ میلیون نفر به تنهایی بزرگ ترین ایل جهان و ایران است ( البته کرد ها آن قدر زیاد هستند که یک قوم شناخته می شوند ) که لر ها تنها در استان های چهار محال و بختیاری ، خوزستان ، کهکیلویه و بویر احمد ، پارس ( ممسنی پارس ) شاهین شهر اصفهان لرستان ، بوشهر ( سپید پوستان ) و … زندگی می کنند .
...
[مشاهده متن کامل]

این ایل یکی از زیر شاخه های تیره پارت نژاد آریا و از نزدیکان آن میتوان به پارت های گلستانی و شمال خراسان اشاره کرد. که روزگاری را در کنار دریای کاسپین ( خزر ) به گذرانده اندو نام خود را بدان دریا دادند ، این ایل به همراه لر های کوچک ( اهالی لرستان ) و کرد ها بعد از مهاجرت از جنوب سیبری ( کوچ معروف و بزرگ هندواروپایی ) در استان کونونی پارتیانا ( خراسان ) نشین شدند .
تا اینجا تیره آنان بسیار کوچک بود و رفته رفته بر جمعین آنان افزوده شد . آنان حکومت اشکانی را قبل از اسلام به راه انداختند البته پدران آنان از بزرگان فرمانروایی هخامنشیان بودند ( لباس و پوشاک آنان ) و هم چنین بعد از اسلام ، حکومت زندیه به دست آنان تشکیل یافت . لر ها ( بختیاری ها ) تا پیش از زمان حمله اشکانیان به سلوکیان بیگانه و یونانی در آستر آباد ( گرگان ) بودند و برای پاسداری از مرز ها و پیروزی بر جنگ ها به کوه های بختیاری کنونی آورده شدند. پس از حمله اعراب مسلمان به همراه کرد ها و لر های کوچک و دربار ساسانی ( البته در آن زمان هنوز تقسیم بندی لر ها وجود نداشت ) به کوه های زاگرس ( استان کنونی چهار محال و بختیاری و کهکیلویه ) گریختند و به جنگ چریکی با اعراب پرداختند . آنان در کوه ها به جنگ با اعراب می پرداختند تا جایی که پارس ها به آنان لقب بختیاری ؛ دارای شانس و بخت همیار دادند . آنان که زرتشتی بودند بعد از شناخته شدن اسلام ؛ مسلمان شدند و مذهب شیعه را برگزیدند .
ایل بختیاری به ۲ شاخه هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم شده است این تقسیم ناشی از مالیات های زمان خود بوده است ( حدود ۱۰۰۰ سال پیش ) ۱۱ برادر و پسر عمو بودند که بر سر زمین های اجدادی به جنگ و ستیز پرداختند که در نهایت ۴ لنگ ها توانستند زمین های بیشتری را تصاحب کنند که خود باعث میشد مالیات افزور تری بپردازند و هفت لنگ ها کمتر.
جدایی ؛
جدایی لر ها ( اعم از بختیاری { لر بزرگ } و لر کوچک { اهالی استان لرستان کنونی } ) از کرد ها به جنگ و ستیز برای تصاحب جایگاه خان بر می گردد. همان طور که از پایتخت استان چهار محال و بختیاری ؛ شهر کرد پیداست نشان می دهد که روزی کرد ها در آنجا بودند که سپس با پیروزی لر ها ( اعم از بختیاری و لر کوچک ) بر آنان بیرون رانده شده و راه به سوی شمال زاگرس را در پیش گرفتند و ساکن شدند که بسیار بر جمعیت آنان افزوده شد . از برهان های ( دلایل ) افزایش شمارگان ( جمعیت ) آنان خوبی آب و هوا ( بهتر از چهار محال ) و بارش باران و حاصل خیزی خاک بود. انان که در کشور ها ایران عراق ترکیه سوریه لبنان و … زندگی میکنند آریایی نژادند و زبان آنان از زیر شاخه های زبان هندواوروپایی است . لر ها هم که جمعیت زیادی را شامل می شدند دارای تیره ها ( طوایف ) زیادی بودند که همین باعث جدایی لر های بزگ ( بختیاری ) از لر های کوچک شد لر بزرگ نام خود را از دارایی خان های زیاد میگیرد و به همین صورت لر کوچک . لر های کوچک هم را ه شمال غرب را در پیش گرفتند و جداشدند.
زبان ؛ پارسی دری
زبان بختیاری ها پارسی دری است که بسیار به پارسی کنونی نزدیک می باشد ولی تفاوت آنان به تلفظ حروف و واژگان بر می گردد مثلاٌ آنان حرفی مبتی بر “ق” ندارد و معمولاٌ غ ( خ و ق قاطی ) تلفظ میکنند و پارسال اصیل ترین زبان باقی مانده از پارسی شناخته شده است مثلاٌ پیر های این ایل که تمام و کمال لری ( پارسی دری ) را سخن می گویند برای تمجید و تعریف می گویند : گفت ندارد ( حرف ندارد ) و کمترین میزان مخلوطی با زبان برادران عرب را دارد . بسیاری از این قبیل واژگان در آن دیده شده است . آنان برای گفتن شعر می گویند ( ( بیت یا بیتی ) ) ( مثلا ٍ می گویند یارو بیت بست بمان { مسخره کرد } ) یا بی ساز ابازه یعنی بدون ساز می رقصد که واژه رقص عربی و بازیدن پارسی است. آنان به آتش قسم می خورند و نان و نمک را مقدس می دارند و یکدیگر را نمک گیر میکنند. زبان ما بختیاری ها از قوانینی محکم بر خوردار است و جمع بستن آن بسیار شبیه به پارسی است ولی در بعضی جاها تفاوت نیز دارد.
پوشاک
از پوشاک و لباس آنان می توان به چوخا ( چوغا ) اشاره کرد که پوشاک مردان است . این لباس شبیه به کردین است البته نه با سر شانه های تیز و دراز بلکه بر روی شانه ها افتاده است . از جنس موی بز است و نقش و نگار های آن از روی پاسارگاد ( مقبره کورش بزرگ ) تقلید شده است . و به آیین زرتشت بر میگردد . چرا که سپنتا مینو ( مخالف شیطان یا اهریمن ) با رنگ سفید مشخص شده است و با ایجاد راه راه هایی از میان خط ها سیاه ( انگره مینو = شیطان یا اهریمن ) به سوی بالا و برتری بر شومی و بدی قرار میگرد و بر عکس خط های سیا یا انگره مینو به سوی پایین آمده و تنزل پیدا می کنند . مردان بختیاری نیز شلوار هایی با دمپاچه بسیار گشاد می پوشند و به رنگ سیاه است که به آن شلوار دبیت می گویند که نشان دهنده مردانگی است . کلاهی نیز از جنس نمد به رنگ سیاه یا سفید بر سر می گذارند . این لباس در گذشته های کهن با تیر و کمن و اکنون با تفنگ ( معمولا برنو ) مزین می شده و خواهد شد . حتا اکنون هم بختیاری ها ی شهری نشین که شمارشان به حدود ۳ میلیون نفر می رسد ، از فرزندان پسر ( به لری پسر کٌر گفته می شود ) با لباس محلی ( که بسیار هم گران است ! ) و تفنگ اسباب بازی ، سیما ( عکس ) می گیرند.
آنان همواره به فرزندانشان اعم از دختر و پسر می اموزند که راست بگویند ( کرداری ) راست بنشینند ( روی اسب ) و راست تیر بیاندازند ( کمان و تفنگ )
از پوشاک زنان می توان به مینا که همان نوعی روسری است ( چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام ) نام برد . این مینا بیشتر به شکل مقنعه زیبا و بزرگ رنگی است . آنان این نوع روسری را با سکه هایی از زر ( طلا ) یا نقره همان دوران تاریخ مزین میکنند و بدان مفتخرند که به آن لچک می گویند و به دور پیشانی میبندند ؛ ۹۸% دختران اکنون بختیاری از مادر بزرگانشان به ارث برده اند ( ارث مردان ، چوغا و کردین و کمان یا کمن و تفنگ است ) اغلب بختیاری ها هم زبانشان را تمام و کمال بلدند وظیفه خود میدانند چرا که جز این از بین خواهد رفت . ( اینجا آریاویچ ؛ آریانا ؛ آریه ورته ؛ اران ؛ و در نهایت ایران به معنای سرزمین آریایی ها است ) زنان ایل اصیل بختیاری دامنی که بدان دامن غری می گویند نیز می پوشند که همانند شلوار مردان ؛ دبیت بسیار گشاد است و همین طور بسیار شبیه به لباس زنان هخامنشی و شمالی ها نیز هست. ( همانند لباس مردان ) زنان هم دوش مردان می جنگیند.
درون و بیرون
آنان مردمانی مهمان نواز و مهمان دوست هستند که با قلبی مهربان ، همواره نگذاشته اند تا صمیمیت ها پایمال شوند آنان همواره دوشا دوش دیگر برادران خود از کشور مقدس خود دفاع کرده اند و آخرین دفاع آنان در دفاع مقدس بود . یکی از بهترین و موفق ترین جنگ ها در زمان مشروطه بود که به وسیله برادران خود ستار خان و باقر خان توانستند حکومت نظامی تشکیل دهند و تهران را فتح نمایند .
بیرون : ( ظاهر ) آنان مردمانی قد بلند و هیکل دار هستند ؛ سفید پوست هستند و رنگ موی یک بختیاری اصیل قهوه ای یا زرد است که البته به آب و هوا هم بستگی دارد مثلا در خوزستان و در نزدیکی پارسوماش ( مسجد سلیمان ) منطقه ای در یکی از دره ها وجود دارد که به آن” دره بوری ” می گویند و مردمانی بور و زیبا داشت علت را که جویا شدیم گفتند که “”اووٍس “” owes یعنی آبش . مردمان قدیم بختیاری قبل از سوختگی نژاد بر اثر آب و هوا چشمانی سبز و آبی داشتند که اکنون شمارشان در بختیاری ها بسیار زیاد است و معمولا در هر خانواده ۶۵ نفری ( پدر بزرگ و مادر بزرگ و دایی عمه عمو و… ) همواره حداقل ۲۸ نفر آنان بدین شکل هستند البته بقیه چشم و مو ی قهوه ای دارند.
رسوم
آنان بقیر از جشن نورور ، ۴ شنبه سوری ، ۱۳بدر ، جشن شب یلدا ( در جشن شب یلدا شاهنامه خوانی رواج دارد ) و جشن سده ، مراسمی مانند شاهنامه خوانی ( در شب یلدا ) گاه گریو ( غم از دست دادن عزیزان ) دیوان حافظ خوانی و … نیز دارند:
شاهنامه خوانی : یکی از رسوم مهم است که در شب یلدا توسط خان یا ریش سپید یا پدر فامیل که آن یا قسمت هایی از آن را از بر بود ؛ خوانده می شود . که پیشین توسط با سوادان خوانده می شد ولی بعدا بدلیل عقب مادنگی ناشی از عدم ارتباط چندین ساله در کوهستان شاهنامه را افرادی سینه به سینه حفظ و منتقل میکردند البته دیوان حافظ هم مرسوم بوده است.
گاه گریو : موسیقی غم ناکی است که توسط توشمال ها ( تیره ای از هندی ها که در دوران بعد از اسلام به ارتش آن زمان یعنی بختیاری ها برای ایجاد شور و غرور ارتشیان توسط حکومت افزوده شد که البته آن ها با هم هم نژاد هستند ) نواخته و خوانده می شود که بسیار اندوهگین بوده و هنوز هم در میان بختیاری های شهری به صورت رسم و نماد در آمده و حتما هم باید اجرا شود.
البته بر عکس این مراسم هم در عروسی رواج دارد که باز هم توسط توشمال ها نواخته و خوانده میشود.
تازیدن : بعد از عروسی گروهی از جوانان پسر با همراهی کل زدن ( نوعی آوای ایجاد شده توسط دختران و بانوان که در تمام ایل های ایرانی الاصل رواج دارد و در بسیاری از آهنگ ها پاپ امروزی نیز هست ) دختران و بانوان به سوی دره یا دشت با اسب و تفنگ نوعی ورزش دوستانه انجام می دهند که همیشه با خروش تفنگ و در گذشته با کمان همراه بود.
از عقاید این ایل ( بختیاری ) مانند دیگر مسلمانان اعتقاد به خدای یگانه قرآن، محمد ( ص ) ، علی ولی الله ( ع ) ، و نان و نمک و آتش است که به همه آنان قسم می خوردند و یاد می کنند.
اسب خوب ، پسر خوب ( از لحاظ جنگ جویی ) داشتن نیز افتخاراست . اینجا ایران است.
منابع ها.
ایل بختیاری ( ایل آریایی اصیل )
https://parsiandej. ir/ایل - بختیاری - ایل - آریایی - اصیل//
البته می شود به این آقای شمشاد امیری خراسانی پیام داد منبعشان چه چیزی است آدرس ایمیل shemshad2010@gmail. com

بختیاری
منابع• https://parsiandej.ir/ایل-بختیاری-ایل-آریایی-اصیل//
زبان متن اتابک رو خود جنابعالی ساختید؟ این همه تاریخ پژوهان دنبال متون زبانهای تاریخی هستند حداقل به عربی یا فارسی درستش میکردی چهارنفر باور کنند.
الیمایی هرگز به عیلام مربوط نبوده، نمیشه، نخواهد شد، احتمالش یک درصد هم نیست
...
[مشاهده متن کامل]

عیلامی ها به سرزمینشان هل تمتی میگفتند
ایرانی تبارها در تلفظ های مختلف به عیلام میگفتند خُوْج، هُفج، هُفش، خفج، هوز، خوز، خوج
سومریان بهش نییم میگفتند
سامی تباران عبرانیو اکدی زبانان اشوری حوالی دجله فرات از لفظ آلامتو استفاده میکردند.
اگر الیماییها به عیلام باستان ربطی داشتند لزومی نداشت نامشون رو از زبانهای مرده هشتصد کیلومتر دورتر از خودشون بردارند.
الیمایی هیچ ربطی به عیلام نداره، مطلقا نداره

متنی از شاه اتابک هزاراسپی به زبان بختیاری
ایما ژِ هَم تَرَک مِن ایٌرانشهر زِئِشت کِرتیم اید مِنجِقا زایار اِلخائین اید سِتین اید گَپ اید رَگین اید بَردبُچَکین اید نِمنِهائین اید پَتَخشَه بیتیم خِ زایار پارسیگ وُر ایما بختیاری گُن ویا نِو بُنادین ایما اَلیمائیگ اِد.
...
[مشاهده متن کامل]

ترجمه فارسی
ما از همان آغاز در سرزمین ایران زندگی میکردیم و درمیان مردم محترم و عزیز و بزرگ و اصیل و با تاریخی کهن و فرمانروا بوده این که مردمان پارسی ما را بختیاری میخوانند در حالی که نام اصلی ما الیمایی است
برویی زایار لر

زبان بختیاری را باید در کوهستان های خشن زاگرس یافت نه در سطح شهر های که فارسی سخن می گویند
من به زبان لری بختیاری کهن از پدر و مادرم که هیچ کلمه ی فارسی را نشنیده اند یاد گرفته ام و بدان زبان سخن میگویم. دوستان لر بیایید کلمات مخصوص به زبانمان را گردآوری کنیم تا در معرض انقراض توسط نسل جوان فارسی زبان قرار نگیرد.
...
[مشاهده متن کامل]

برخی از کلمات زبان لری بختیاری.
وَچیر:دستور، فتوا
وَچین، داکیا، پای:تمیز، پاک
هیخِر، مُردال، لَهار:لاشه، مردار
گِرَوِش:ایمان
اَرتَ، پَهلُم:مقدس
پارَ:رشوه
ژُد، یوت:ضد
ریمَنَ:چرک، پلیدی
لیشمَت:پندار بد
هومَت: پندار نیک
لیشهوخَت:گفتار بد
هوخَت:گفتار نیک
لشیهووَرَشت:کردار بد
هووَرٕشت:کردار نیک
ویزَرشَ:نام دیوی که در پل صراط گنهکاران را به جهنم میکشد
زِوا:کتاب
روا محمدیگ:قرآن
اَپَستای:اوستا
پِچِک، نَتار، ویسپَ:جهان، دنیا
هَورَخشَتَ، هورشِر، تَونا:خورشید
نِمانَ، هُوَ، مالگَس:خانه، کاشانه
دِینا:دین، کیش
زَئیریک:نام دیوی که تشنگی می آورد
اسنوتَک:مشروع
بَسیم، وَلم، فَرارُو، خُو، خَش:عالی، خوش، خوب
لیش:بد
تَرال:زیبا، جوان، رعنا
رَشتال:خوش قدوبالا، خوشتیپ
برخی افعال
ریٖچَهِٖستِن:یخ زدن از شدت سرما
بِلیکِستِن:عصبانی شدن
تُروکِستن:حرکت کردن، راه رفتن
تُرُکِستن:آرام آرام راه رفتن
کَهرِستن:شکستن
فینگِهِستن:دزدیده شدن
سَهِستن:مورد توجه قرار گرفتن
گِروزِهستِن:پنهان شدن
مِتِهِستِن:مکیده شدن
اُویهِستن:فهمیدن
تَتِستن:حمله کردن، یورش بردن
مِلِقِهستن، خَهرِستن:خورده شدن
برویی لر

بختیاری، یختیاریه، اصیل ترین قوم ایران بختیاریه. 🌹♥🌹
گویش های لری
گویش های لری عبارتند از:
گویش های لری شمالی:
گویش لکی،
گویش های لری میانی:
لری فیلی، ( خرم آباد، چگنی ، بالاگریوه ) و ثلاثی ( گویش بروجردی سیلاخوری، ملایری، نهاوندی، تویسرکانی )
...
[مشاهده متن کامل]

گویش های لری جنوبی:
گویش بختیاری ( چهارلنگ و هفت لنگ ) دهدشتی، لری بویراحمدی، ممسنی، لیراوی و. . .
زیر منظومه های لری عبارتند از:
1. لرهای بختیاری:استان چهار محال بختیاری، قسمت اعظم خوزستان، الیگودرز، ازنا، قسمتهایی از اصفهان.
2. لرهای لک:الشتر، نورآباد، کوهدشت، هرسین صحنه، خانقین عراق، مندلی عراق، بدره عراق ، قسمتهایی از ایلام ، قسمتهایی از کرمانشاه ، قسمتهایی از خرم آباد، ب قسمتهایی از بروجرد، قسمتهایی ازنهاوند، قسمتهایی ازتویسرکان.
3. لرهای ثلاثی: بروجرد، ملایر، نهاوند، تویسرکان، کنگاور، شازند.
4. لرهای ممسنی: نورآباد ممسنی، قسمتهایی ازکازرون و استان بوشهر.
5. لرهای کهکیلویه و بویر احمدی:استان کهکیلویه و بویر احمد، دیلم، گناوه وقسمتهایی از خوزستان.
6. لرهای فیلی: خرم آباد، درود، چگنی، اندیمشک، پلدختر، دره شهر، دهلران، لوشان، وقسمتهایی ازشوش و قزوین.

درپایخ به هریکان دارنیک وند اینکه شما درست می فرمایید اما چه میشه کرد فعلا اسلحه دست دیگری است. . .
قدیمی ترین طایفه بختیاری لجم اورگ هست که ریشه اش به حکومت های قبل هخامنشی ( کیانیان وپیشدادیان ) کی خسرو کی کاووس و. . همگی ( کی ) دارند واین واژه تنها در این طایفه یافت می شود مثل کیانی ( کی انی )
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
خسرو معتضد معتقد است، بختیاری ها از اصیل ترین اقوام ایران بوده اند. چنانچه در اطلاعات آن چنین آورده شده که پارسی ها با عیلامی ها ( هلتمتی ها ) درآمیختند و نژاد واحدی به وجود آوردند که بعدها در دوره های هخامنشی و ساسانی هسی یا اوکسی یا خوزی یا هوزی نامیده شدند و در سده ۶ هجری قمری به نام لر بزرگ و در اوایل دوره صفویه، بختیاری خوانده شدند. مورخان یونانی گفته اند که در ناحیه شرقی شهر کنونی اهواز، مردمانی به نام اوکسی ساکن بوده اند. این واژه، یونانی شده �اوژ� است. هسی یا خوزی یا هوزی، که نام خوزستان از آن گرفته شده، همان اوکسی ها هستند که در معبر پارس یا تنگ تکاب بهبهان را بر قشون اسکندر مقدونی بستند و تلفاتی بر سپاه او وارد ساختند. طوایف پارسی در سده های ۶و۷ قبل از میلاد ( ۲۷۰۰ سال پیش ) در دامنه های ارتفاعات بختیاری در شرق شوشتر و در دو سوی رود کارون مستقر شدند. پس از اینکه پارس ها بر خوزستان دست یافتند، کاسی ها ( اقوام ساکن ایران از هزاره سوم قبل از میلاد ) در اثر اختلاط و آمیزش در آن ها مستهلک شدند و در نتیجه، نژاد واحدی به وجود آمد که بعدها مبانی و ریشه های مردم بختیاری را به وجود آورد. تیره هایی از این قوم بودند که در تمام جنگ ها در رکاب شاهان هخامنشی دیده می شدند. کاسی ها و خوزی ها در پیشاپیش سپاه جاوید خشایارشا در نبرد ترموپیل و آتن شرکت داشتند. حتی در نقش برجسته های الیمایی تصاویری دیده می شود که بی شباهت با لباس های محلی بختیاری نیست یا مجسمه مرد شمی ( ۵۰ق. م ) که از بخش شمی شهرستان ایذه پیدا شده، خود گواه این ادعاست.
...
[مشاهده متن کامل]

طی سال های ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸ در دانشگاه شهرکرد پژوهشی توسط سورنا فیروزی بر روی نمونه های استخوانی و دندانی از هفت تپه، چغامیش، دزفول و شوش و گورهای باستانی از دوران ایلام میانه در هزارهٔ دوم پیش از میلاد یعنی چهار هزار سال پیش انجام گرفت. در این پژوهش، نشانگرهای ژنتیکی شاخص مردمان آریایی مورد جستجو و بررسی قرار گرفت. در هر سه نمونهٔ دزفول و در سه مورد از پنج مورد نمونه های ایلامیان هفت تپه و نیز در یک نمونه از سیلکی ها با دیرینگی ۶٬۰۰۰ سال، نشانگرهای ژنتیکی شاخص مردم آریایی مشاهده شد. قرابتی میان این نمونه ها با نمونه های اشکانی محوطهٔ ولیران دماوند و همچنین چند نمونه از ارگ بم نیز دیده شد.
یکسان بودن تبار ایلامیان و پارسیان
پژوهشگر ﺍﺭﺟﻤﻨﺪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺳﻮﺭﻧﺎ ﻓﯿﺮﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﮑﺎﺵ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﺟﺎﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺯ 3500 ﺗﺎ 6000 ﺳﺎﻟﻪ ﺩﺭ ﺗﭙﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﻭ ﮔﻮﺭﻫﺎﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻭﺭﺩﻫﺎﯾﯽ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﺒﺎﺭ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﺗﻤﺪﻥ ﺍﯾﻼﻡ ﺩﺳﺖ ﯾﺎﻓﺖ.
ﺩﺭ ﺣﺪ ﻓﺎﺻﻞ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ 1386 ﺗﺎ 1388 ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﯼ ﻭ ﺩﺭ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺷﻬﺮﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻧﮕﺮﺵ ﮊﻧﺘﯿﮑﯽ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ او ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ . ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻫﺎﯼ ﮊﻧﺘﯿﮑﯽ ، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ 8 ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﯾﻼﻣﯽ ‏ ( ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺩﻭ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﻫﻔﺖ ﺗﭙﻪ ﺷﻮﺵ ﻭ ﺩﺯﻓﻮﻝ ﺑﺎ ﻗﺪﻣﺖ ﻫﺎﯼ 1500 ﺗﺎ 2000 ﭖ . ﻡ ‏ ) ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﺎﺭﮐﺮﻫﺎﯼ ﭘﺪﺭﯼ ﺷﺎﺧﺺ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﺴﺘﺠﻮ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ .
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻭﺳﻌﺖ ﺑﻮﻡ ﻧﮕﺎﺭﺍﻧﻪ ‏ ( ﺟﻐﺮﺍﻓﯿﺎﯾﯽ ‏ ) ﻭ ﻧﯿﺰ ﺷﻤﺎﺭ ﻧﻤﻮﻧﻪ ‏ ( 17 ﻧﻤﻮﻧﻪ ‏ ) ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪُ ﺟﻬﺎﻥ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺗﺒﺎﺭ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺑﺎﺳﺘﺎﻧﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ، ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﯽ ﻭ ﺩﻧﺪﺍﻧﯽ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻃﯽ ﺁﻥ، ﺩﺭ ﻫﺮ ﺳﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺧﻮﺯﯼ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﺩﺯﻓﻮﻝ، ﺩﺭ ﺳﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺯ ﭘﻨﺞ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﯾﻼﻣﯿﺎﻥ ﻫﻔﺖ ﺗﭙﻪ ﺑﺎ ﻗﺪﻣﺖ ﻫﺎﯼ ﭘﯿﺸﺘﺮ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﺳﯿﻠﮑﯽ ﻫﺎ ﺑﺎ ﺩﯾﺮﯾﻨﮕﯽ 6000 ﺳﺎﻝ، ﻣﺎﺭﮐﺮ M17 ﻭ R1a ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺷﺪ .
ﻫﺎﭘﻠﻮ ﮔﺮﻭﻩ M17 ﺷﺎﺧﺼﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺻﺮﻓﺎ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﺁﻥ ﺩﺭ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﺳﺘﻪ ﻧﮋﺍﺩﯼ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺯﯾﺮ ﯾﺎﻓﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ : ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺍﺯ P ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﺧﺎﻭﺭﯼ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻏﺮﺑﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺍﺳﻼﻭﻫﺎﯼ ﺭﻭﺱ G ، ﺍﺳﻼ ﻭﻫﺎﯼ ﺍﻭﮐﺮﺍﯾﻦ T ، ﮐﺮﻭﺍﺕ ﻫﺎ ) ، ﮊﺭﻣﻦ ﻫﺎﯼ ﺍﺳﮑﺎﻧﺪﯾﻨﺎﻭﯾﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﻧﺮﻭﮊ ( ، ﮊﺭﻣﻦ ﻫﺎﯼ ﺍﺗﺮﯾﺶ & ، ﮊﺭﻣﻦ ﻫﺎﯼ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﻭ . . .
ﻫﻢ ﺭﺩﻩ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺭﮐﺮ ﯾﻌﻨﯽ R1b ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺟﻤﻌﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ – ﺍﺭﻭﭘﺎﯾﯽ ﻏﺮﺑﯽ ﭼﻮﻥ ﮊﺭﻣﻦ ﻫﺎﯼ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ E ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺭﺍﯾﺞ ﺍﺳﺖ .
ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﺧﺺ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻣﯽ ﭼﻮﻥ ﻋﺒﺮﯾﺎﻥ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺳﺎﯾﺮ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﯼ ﻧﮋﺍﺩﯼ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺼﺮﯾﺎﻥ ﻭ ﺯﺭﺩﭘﻮﺳﺘﺎﻥ ﺩﯾﺪﻩ ﻧﻤﯿﺸﻮﺩ . ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﻣﺎﺭﮐﺮ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺧﻮﺯﯾﺎﻥ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺍﺩﻋﺎ ﺷﺪﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﻭﻧﺶ ﻭ ﻭﺭﻭﺩ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻓﻼﺕ ﺍﯾﺮﺍﻥ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﺯﻣﯿﻦ ﺯﻧﺪﮔﺎﻧﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺩﯾﺪﻩ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﮐﻬﻦ ﻫﻢ ﺗﺒﺎﺭ ﺑﺎ ﺳﺎﯾﺮ ﺗﯿﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺁﺭﯾﺎﯾﯽ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺎﺭﺗﯽ ﻫﺎ، ﭘﺎﺭﺳﯿﺎﻥ، ﮐﺮﺩﻫﺎ، ﺁﺫﺭﯼ ﻫﺎ، ﺍﺭﻣﻨﯽ ﻫﺎ ﻭ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﺎﺷﻨﺪ . ﺩﺭ ﻏﯿﺮ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ، ﺑﻪ ﺳﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﻧﺎﺁﺭﯾﺎﯾﯽ، R1a ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯿﮕﺸﺖ .
ﺍﻓﺰﻭﻥ ﺑﺮ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﯾﺎﺩ ﺷﺪﻩ، ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﭘﺎﺭﺗﯽ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﻭﻟﯿﺮﺍﻥ ﺩﻣﺎﻭﻧﺪ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺳﺎﮐﻨﺎﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﭘﺲ ﺑﺎﺳﺘﺎﻥ ‏ ( ﺍﺳﻼﻣﯽ ‏ ) ﺑﻢ ﻧﯿﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺁﺯﻣﺎﯾﺶ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﻢ ﺭﺍﺳﺘﺎ ﺑﺎ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﺎ، ﻭﺟﻮﺩ ﻫﺎﭘﻠﻮﮔﺮﻭﻩ R1a ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺷﺪ.
با سپاس از استاد سورنا فیروزی
خاندانهای فرمانروای هیتی ها و میتانیان Mittanians ، کاسیان و هیکسوسها Hyksos هندواروپائی بودند.
📚برگرفته از کتاب کوروش بزرگ از شاپور شهبازی ص ۲۰
@Institute_vohman

بختیاریبختیاریبختیاریبختیاریبختیاری
منابع• https://www.tabnak.ir/fa/news/302121/مدعی-تاریخ‌نگاری-از-تحریف-تاریخ-ملت-ایران-چه-سودی-می‌برد
از دیرباز زندگی ایلی در زاگرس میانی برقرار بوده. یعنی از زمانی که راه انشان وجود داشته ایلی بود که آنرا تحت سیطره داشته ( اصطلاح راه انشان را سومریان می گفتند و منظورشان شرق رود دز بود یعنی ایذه دهدز -
...
[مشاهده متن کامل]
بروجن - ایزدخوست - شولستان - پاسارگاد - تا آبریز رود سیوند در شمال مرودشت ) و کوروش از همین جامعه ایلی بود، اینقدر قدمت دارند که تعداد زیادی تبار ژنتیکی دارند به حدی که از عمر اکثر ملت های اروپایی بیشتر است، همه ایران اینگونه است اما در این تصویر خودتان تنوع تبارهای مختلف شهر ایذه را که یکدست بختیاری ست با تنوع اندک کشورهای اروپایی قیاس کنید ، دستکم خود را نکوهش نکنیم ایرانی ملتی کهنسال است.

بختیاری
منابع• https://brilliantmaps.com/the-genetic-map-of-europe/
گئویل بختیاری!
میخوام یک اعتراف تلخ بکنم که ما بختیاری نیستیم!لر نیستیم و به لر خیانت کردیم!
بختیاری واقعی اجدادمون بودند که مثل بردشیر سفت و محکم بودند و با یک ماست و تلیت یا اوترشی میرفتن به دل دشمن و تلفات سنگین میگرفتند!
...
[مشاهده متن کامل]

بختیاری انان بودند که به دل دژ ها میزدند و در لحظه ای قندهار میگرفتن، تهران میگرفتن و. . .
بختیاری انان بودند که چندین سال مقابل کوچ اجباری رضاشاه میجنگیدند تا اینکه وی با انگلیسی ها به نبرد لر ها امد
و. . . .
بختیاری واقعی انان بودند که بنگشت زنو از خواب بلند میشدند و میزدند به کوه و بیابون و از دره ها و رودها با احشام و چارپاها میگذشتند و به وار خود میرسیدندو اگر کسی در ان حین گردن کشی برایشان میکرد گراز کشس اکردن!
دوستان و گئویل و اکنون بنگریم به خودمان که چقدر با انان متفاوتیم!
چقدر قشر لر داره تضعیف میشه در حدی که یک ترک بی همه چیز قشقایی بیاد بگه لباس بختیاری مال ماست!
چرا ما رگ بلا کردیم؟
چرابه پدرانمون اینقدر بدی کردیم؟
چرا به جای کهرستن میگیم اشکستن؟
چرا به جای لَول میگیم دوست؟
چرا به جای فینگنیدن میگیم دزدیدن؟
چرا به جای بهنو میگیم صاحاو؟
چرا به جای زئشت میگیم زنده یی؟
چرا به جای هَرژِی، هرگژ، به دنیا، میگیم اصلا؟
گئویل باید همه به فکر بیوفتیم.
زبانمون درحال نابودی و کم کم داره میشه لهجه ای از فارسی!
چه سنت ها و اداب و رسومی که میونمون فراموش شده و به یغما رفته و بهتر بگم رفته به کوری!
( ( ای کاش هر چند وقت یکبار شیر بچه ای لر مانند کریمخان در ایران شاه میشد تا مردم مزه عدالت را میچشیدند ) )
امیرکبیر

بختیاری ها نژاد خالص پارسی نیستند برخی به اشتباه میگویند که لر ها پارس اند ولی اگر تاریخ را کمی بخونید متوجه میشید لرها از نوادگان ایلامیان هستند و به انان ایلامی کوچک یا الیمایی میگفتند که مردمانی بودند در سرزمین بختیاری و کهگیلویه که از هخامنشیان تا اواسط ساسانیانیک حکومت کاملا مستقل داشتند بختیاری ها ترکیبی از ایلامیان و قوم پارس هستند و از هر طرف بومی ایران زمین. لر ها با ساسانیان همنژاد و از یک تبارند و در زمان ساسانیان لرها قدرت زیادی گرفتند بسیاری ار طوایف لر هستند که نسب خودرا به ساسانیان میرسانند و شجده نامه دارند مانند دشمن زیاری ها که از اصیل ها هستند
...
[مشاهده متن کامل]

زبان بختیاری را به اشتباه نواده ای از پارسی میانه میدانند درحالی که اکثر کلمات لری ریشه اوستایی وهخامنشی و ایلامی دارد
مو ی لر الیمایم ز هم ترک نمنها ایران مو زئشت کردم و منس شه و شهزا بیدم
برخی زبان بختیاری را از زیر شاخه های پا

در پاسخ به عشقی اینکه حرف های شما درست است بختیاری ایلی از قوم لر است و بختیاری بزرگ ترین ایل جهان است با جمعیتی حدود ۷ تا ۷/۵میلیون نفر در ایران و حدود ۴تا۵میلیون نفر در خارج از ایران اینها از تفرغه های دشمنان است که لر را از بختیاری جدا کنند بختیاری شاخه ای بزرگ با رگ و ریشه از درخت تنومند لر است.
...
[مشاهده متن کامل]

مو لر بختیاریم مو گپم شهزام مو القرمه نم ری شوم رم ور جنگه دشمنو

همچنین
درکویت : بختیاری کویت، ممسنی کویت، ۱۱۰۵۹۸نفر ( ( ۱۴۰۰ ) )
سوریه:بختیاری سوریه، فیلی سوریه، ممسنی سوریه بویراحمدی سوریه، لک های سوریه، ۲۶۷۹۵۶۷نفر ( ( ۱۴۰۰ ) )
قطر:ممسنی های قطر، بویراحمدی قطر، بختیاری قطر، ۷۷۵۶۷نفر ( ( ۱۴۰۰ ) )
...
[مشاهده متن کامل]

مصر:بختیاری مصر، فیلی مصر۴۶۱۲۴نفر ( ( ۱۴۰۰ ) )
اون کلماتی هم که نوشتی اشتباهن از کجادر اوردی معلوم نیست در ضمن ما خ رو داریم مثل بازی الخو که یک باری اصیل ایلامیست، خُرزا:خواهرزاده، خُرزمار:پسر، دخترخاله، خی: خوک، خَو:خواب

لر:۱ - لر بزرگ ۲ - لر کوچک
لر بزرگ:ایل بختیاری، ایل ممسنی، ایل بویر احمد، طایفه شبانکاره
لر کوچک:پاپی، چگینی، درک وند، طوایف لک، طوایف مستقل، لر های فیلی
همچنین در عراق:لر های فیلی عراق، بختیاری عراق، طوایف لک عراق، طایفه شبانکاره عراق
...
[مشاهده متن کامل]

عمان:فیلی عمان، بویراحمدی عمان ( ( کمزاریها ) )
بحرین:بویر احمدی بحرین، ممسنی بحرین، بختیاری بحرین
افغانستان:بختیاری افغانستان، فیلی افغانستان، ممسنی های افغانستان
پاکستان:بختیاری های پاکستان
هند:برخی از طوایف باب بختیاروند ( بهداروند ) از ایل بختیاری همانند الجمالی، منجزی، علاءالدین وند که در هند اند ودر میان قوم پارسیان هند میباشند
در ضمن هرکدام از این ایل ها شامل طوایف بزرگ تری میشود و تقسیمات زیادی هستند و کل قوم لر را تشکیل میدهند. جمعیت لر های ایران:هجده میلیون و سیصد و هفت هزار و چهار صد و هفتاد نفر ( ( ۱۴۰۰ ) )
لر های عمان:حدود ۱۲۰ هزار نفر ( ( ۱۴۰۰ ) )
لر های عراق: حدود سه میلیون هفتصد هزار ( ( ۱۴۰۰ ) )
لر های بحرین: پنجاه و هفت هزار و چهارصد نه نفر ( ( ۱۴۰۰ ) )
افغانستان:حدود ۲ میلیون و صد هزار نفر ( ( ۱۴۰۰ ) )
پاکستان:سیصد هزار و هشتصد و پنجاه و شش نفر ( ( ۱۴۰۰ ) )
لر های هند: حدود دوازده هزار نفر ( ( ۱۴۰۰ ) )
قوم لر دارای شجره نامه ای عظیم است و این سندی است بر هویتمان
هرچند که هست عالم از خوبان پر
شیرازی دشتی کازرونی لر
مولای منست ان عربی زاده ی حر
کاخر به دهان حلو میگوید مر
سعدی، رباعی شماره ۷۷

در پاسخ به اردشیر
در ایران از دیرباز تا کنون اقوام اصیلی در این مرز و بوم زندگی کرده اند که برخی از انان هویت، فرهنگ، زبان، آداب و رسوم خودرا حفظ کرده و برخی دچار تغییر هویتی شده اند. به معنای دیگر فرهنگشان تحت تاثیر فرهنگ دیگری قرار گرفته شده است برای مثال قوم آذری که در آذربایجان های شرقی و غربی زندگی میکنند. این قوم در اصل ایرانی اند ولی فرهنگ و زبان و اداب و رسومشان تحت تاثیر ترک ها قرار گرفته است ولی بالعکس اقوام دیگری بوده اند که به دلایل مختلفی چون محل زندگی، یکجا نشینی نبودن و. . . از اصالت خود مراقبت کردند همچون کردها که زبانشان را حفظ کردند، بلوچ ها، قوم تپور ( گیلکی و مازنی ) و لر ها.
...
[مشاهده متن کامل]

اینان دارای آداب و رسوم و فرهنگ های زیادی هستند که هر کدام ریشه در اداب کهن ایرانی دارد. وقتی که اجداد تو از ترس مغول ها و افغان ها همه کار میکردین لر بود که از لرستان تا کهگیلویه حکومت تشکیل داد.
وقتی که هیچکسی نتونست قلعه ی قندهار رو بگیره اون لر بود که بدون اجازه نادر شاه رفت و در قلعه را به راحتی باز کرد.
وقتی قومی که شجاعت و جنگ در انان ریشه دارد و دائما با انان است چگونه دربرابر دشمنان خود عکس العملی نشان ندهند؟
چگونه بختیاری ها یونانی اند در حالی که نزدیک ترین زبان ها به پارسی پهلوی است و بیش از ۹۰ درصد لغاتش را پارسی پهلوی و ۱۰ درصدش را پارسی باستانی و ایلامی تشکیل میدهد؟
چگونه بختیاری یونانی است در حالی که اکثر بازی های محلی آنان یا ایلامی است یا هخامنشی ( مانند الخو و چوبازی ) است
چگونه بختیاری یونانی است که پارسی اصلی در این مردم تکلم میشود در حالی که فارسی ای که شما سخن میگویید بیش از ۶۰ درصدش عربی و لاتین است؟
نه شما معلوم نیست از کجا از لر ضربه خوردید که اینگونه حرف بی اساس و چرت میزنید
بختیاری در سال هایی که حتی تو و اجدادت اینجا نبودید حکومت الیمایی تشکیل داد و حتی در بین النهرین هم حکومت کرده
از اسکندر مقدونی باج میگرفته
در کوهستان های سرد و خشن زاگرس تیمور و محمود افغان رو سرویس کرد
حال چگونه یونانی باشد؟
تو خودت اجدادت رو میدونی؟
اصلا نمیدونی از نسل کی در حالی که هر فرد بختیاری برای خود شجره نامه دارد هر طایفه و هر ایلی از لر شجره نامه دارد و تویی که پدر پدر پدر بزرگت رو نمیشناسی چطور ادعای بی مورد میکنی؟
مو لرم بنیچه دارم سر شوم تو ابینی القرمه
ی گپ هنگامه کنم خه ز کوچیری گپ ویدم وا هنگامه
مو کازائم و جرو مو تیمدارم و تیگدار و بی لوار
ار یکی مخت گپ کنه سی ایلم ادرمس

باسلام. . .
قوم بختیاری ازاقوام بزرگ وشناخته شده ایرانی
درشمارپرجمعیت ترین اقوام کشورایران هست
دارای ایلات طوایف وتیره های مختلف وتاریخی
ک سراسرآن گویای رشادو پاسداری این قوم از
جغرافیای کشورایران درمواجهه با اقوام مهاجم
...
[مشاهده متن کامل]

هست
قوم بختیاری به زبان بختیاری وبه ۴گویش کم
وبیش نزدیک به هم تکلم میکنند.

سلام
بختیاری تنها قومی است که همه شان شیعه مرتضی علی علیه السلام بوده اند واز درون وجودشان حق را تشخیص می دهند وزبان وگویششان � پارسی باستان � است ونزدیکترین زبان به شاهنامه حکیم وهمیشه درزمانهای سخت حافظ زبان وفرهنگ وخاک وآب سرزمین ایران بوده اند وهیچ کشورگشایی قادر به ورودبه مناطق کوهستانی زاگرس وبختیاری بشود واحترام به بزرگترها لازمه وملزوم زندگیهایشان می باشدوعلاقه زیادی به شاهنامه خوانی دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

پوشش زنان بختیاری و چوب بازی جوانان بختیاری هر دو نشان در غیرت و حیا ایرانی اصیل داره که این اداب و رسوم در کورد وجود نداره بختیاری تک نگینه مشابه نداره خود اصل اصالت و قدمته باور ندارین شیرسنگی مردگان و گیوه ملکی زنده ها رو کارشناسی قدمت بزنید🎹☝
تیام💗تیات
بختیاری یکی از اقوام ایرانی هستش
از نژاد اریایی ها
اسم قبلی بختیاری هاایلامی بوده
که خط رسمی دوران هخامنشی ایلامی بوده است
کلا قوم کرد از بختیاری کاملا جدا هستن و هیچ ربطی بهم ندارن کسی ک این چرت و پرتارو نوشته مثلا می خواسته بگه بختیاری هم کرده در صورتی ک اصلا ما بختیاریها قومی جدا هستیم اصلا زبون کردها رو هم متوجه نمیشم ما بختیاریها همیشه بختیاری بودیم و هستیم
بختیاری در زبان کوردی به معنی خوشبختی و کامرانی است
بختیاری= انسانی که بر اختیار واراده خود در طول زندگی مسلط است واین تسلط ، او را به خوشبختی می رساند وغفلت ازآن پیامدها وزیان های غیرقابل جبرانی دارد. و انتخاب کلمه بختیاری بعنوان یک تابلو همراه دائمی روبروی
...
[مشاهده متن کامل]
چشم هرانسان یک هشدار دهنده همیشگی برای پیشگیری از اتخاذ هرگونه تصمیمات غافلگیرانه وپرهزینه است.

دوستان بختیاری بیاییدکمتردم ازچهارلنگ وهفت لنگ بزنیم مثل اقوام دیگه مثل عرب هامثل لرها، مثل کردها، مثل ترک هاوبلوچ هاماهم متحدباشیم بختیاری اگردرمسجدسلیمان زندگی بکنه یااهل الیگودرزیاکوهرنگ ویااصفهان درنهایت همه ازیک تباریم وبرادریم وریشه مایکیست ، درگذشته هاایلات بختیاری
...
[مشاهده متن کامل]

بخاطرناآگاهی دائم درحال جنگ وستیز
بایکدیگربوده اندوحتی برادرکشی ها نیز
کردندکه هنوزکه هنوزاست این زخم هابرپیکره جامعه بختیاری نمایان است وسخن آخراینکه زبان مادرحال نابودی است، زبان بختیاری راحفظ کنیم درمجالسی
که خودی هستندکمترفارسی صحبت کنیم
به فرزندان خودیادبدهیم به زبان بختیاری
صحبت کنندوصحبت کردن به این زبان رابرای خودافتخاربدانیم.
باآرزوی سربلندی فرزندان قوم بختیاری وپیشرفت سرزمین بختیاری وزنده نگه داشتن زبان وفرهنگ قوم باستانی بختیاری

بختیاری
بخت یاری
بختیاری قومی هست که همیشه درمنطقه ایران وآسیابوده اندونمی توان تاریخ مشخصی برایشان
درنظرگرفت نسبت دادن قوم بختیاری به گروه های
قومی دیگرهم تنهایک فرظیه بیش نیست . وهیج
منبع قابل اعتمادی دراین رابطه وجودندارد.
قوم بختیاری مدال شجاعتی است برسینه ایران زمین
قوم بختیاری یعنی غرورایران
دیگران هرچه ازتبارخودبگوینداغرارمیکنند
اماازبرتری قوم بختیاری هرچه بگویم کم
گفته ایم__بگویندنژادپرستی میکنیم حرفی نداریم، چون نژادمان پرستیدن دارد.
بختیاری فقط بختیاریه بزرگترین قوم جهان بختیاریه
بختیاری ها آریایی و از نسل کوروش کبیر ( هخامنشی ها ) هستند.
در پاسخ به کامنت بالا ، لطفا یه توضیح مختصر بده که ما کجایی هستیم!!!! شما میگی بختیاری ها پارس نیستن ، لر نیستن ، آریایی هم نیستن ، پس چی هستن توضیح بده لطفا.
اقوام ایرانی اصیل می توان به ایل لر ( لر بزرگ ایل بختیاری و لر کوچک اهالی لرستان ) کرد بلوچ و� نام برد که همگی از زیر شاخه ها یا تیره های پارت و پارس �هستند.
ایل بختیاری با جمعیتی بالغ بر۴ میلیون نفر به تنهایی بزرگ ترین ایل جهان و ایران است البته کرد ها آن قدر زیاد هستند که یک قوم شناخته می شوند. بختیاری ها در استان های خوزستان، چهار محال و بختیاری، کهکیلویه و بویر احمد، پارس ( ممسنی پارس ) شاهین شهر اصفهان، لرستان، بوشهر ( سپید پوستان ) و. . . زندگی می کنند. این ایل یکی از زیر شاخه های تیره�پارس �نژاد آریا و از نزدیکان آن میتوان به پارت های گلستانی و شمال خراسان� اشاره کرد. که روزگاری را در کنار دریای کاسپین ( خزر ) به گذرانده اندو نام خود را بدان دریا دادند. این ایل به همراه لر های کوچک ( اهالی لرستان ) و کرد ها بعد از مهاجرت از جنوب سیبریی ( کوچ معروف و بزرگ هندواروپایی ) در استان کونونی�پارتیانا� ( خراسان� ) �نشین شدند . تا اینجا تیره آنان بسیار کوچک بود و رفته رفته بر جمعین آنان افزوده شد. آنان حکومت�اشکانی را قبل از اسلام� به راه انداختند البته پدران آنان از بزرگان فرمانروایی هخامنشیان بودند ( لباس و پوشاک آنان ) و هم چنین بعد از اسلام�، حکومت زندیه به دست آنان تشکیل یافت، بختیاری ها تا� پیش از زمان حمله �اشکانیان به سلوکیان بیگانه و یونانی در آستر آباد ( گرگان ) بودند �و�برای پاسداری از مرز ها و پیروزی بر جنگ ها به کوه های بختیاری کنونی آورده شدند. پس �از حمله اعراب مسلمان به همراه کرد ها و لر های کوچک و دربار ساسانی ( البته در آن زمان هنوز تقسیم بندی لر ها وجود نداشت ) به کوه های زاگرس ( استان کنونی چهار محال و بختیاری و کهکیلویه ) رفتند و به جنگ چریکی با اعراب پرداختند آنان در کوه ها به جنگ با اعراب می پرداختند تا جایی که به آنان لقب بختیاری دارای شانس و بخت همیار دادند. بختیاری ها آریایی و از نژاد پارس هستند
...
[مشاهده متن کامل]

جناب آقای فرزاد کاملا صحیح فرمودن
من اینترنت سرچ کردم و نوشته که بزرگترین ایل جهان لر می باشد.
و بزرگترین ایل ایران از لحاظ طایفه و شاخه بختیاری هست که جمعیت بسیار زیادی در ایران دارند.
بختیاری ها از نژاد آریایی، پارس و لر بزرگ هستن.
بزرگ ترین ایل ایران بختیاری هست.
و به طور کلی بزرگترین ایل در جهان لر می باشد.
عشقی که طراوتی بهاری دارد*درسینه خیال ماندگاری دارد*ازدرخشش چشم اوفهمیدم*خورشیدنژادبختیاری دارد
هیچگاه کوردنبودیم ونیستیم، کوردهمان
ایلات کلهر، کورمانج، لَک و. . . هستند
لُرهم نیستیم چون نه زبانمان شبیه لری هست نه لباسمان، ونه اشتراکات فرهنگی باآنهاداریم،
...
[مشاهده متن کامل]

تنهاوتنهابختیاری هستیم واین برایمان
کافیست _زنده بادقوم بزرگ بختیاری

باسلام ، واقعا تا در اینترنت تایپ میکنی خان و طایفه اسامی خوانین و طایفه های بختیاری رو میبینی.
واقعا بزرگترین قوم در ایران هستند.
شاد و سلامت باشید
خطاب به مهران حسنوند
اگر منطور شما بختیاری ها هستن، باید مطالعه کنی، آخه تعداد طوایف بختیاری و جمعیتی که دارند را ببین بعد نظر بده. بختیاری ها از بزرگترن اقوام ایران هستن. تو اینترنت تا میزنی خان اسم بختیاری رو میبینی.
چی میگی ؟؟؟؟
هرجای برم بازبه یادتم ( ( بختیاری ) )
یکی از طایفه های بختیاری دینارون نام دارد
دینارون= دینا آریون = آریایی های مقیم کوه دنا
در واقع از آریایی ها صحبت می کنیم ، نژاد آریایی مربوط به کجا و چه تاریخی هست؟ یکم مطالعه داشته باش
خطاب به کامنت شخصی که نوشته سوریه.
باسلام.
قوم بختیاری
شعب دینارانی: :سهید_گورویی_سرقلی_اورک_عالیمحمید_بویری
شالو_لجم اورک_نوروزی_کورکور
بزرگترین طایفه دینارانی اورک است با۲۴تَش بزرگ
که به اورک۲۴تَش معروف است.
طایفه مشایخ هم جزایل دورکی میباشدکه جناب
خسرو. ن به آن اشاره نکردند.
کلمه بختیاری در زبان گرجی یعنی انسان مهربان ودلسوز ونجیب و صمیمی ودوست داشتنی که در رفاقت وجوانمردی حرف اول وآخر را می زند و گرچه بسیاری کوشیده اند بین این دو قوم اختلاف افکنی سیاسی هدایت شده داشته باشند
...
[مشاهده متن کامل]
ولی آمیختگی بسیار زیاد فرهنگی و اجتماعی بین آنها سحر دشمنان راباطل ساخته است و هرکس هرگونه که باشد آینه او را نشان میدهد

از معدود مردمانی که اصالت و ایرانی بودنشون رو پس از پذیرش اسلام حفظ کردن
مردمانی جنگجو و با غیرت که همین خصوصیات باعث شد فرهنگ و نژادشو پاک بمونه
اگه چند روزی با این مردم زندگی کنین متوجه این قضایا میشین
زنده باد لر
بختیاری _دلیروجنگجو_قوم دلیران کسانیکه ازشانس واقبال بالایی برخورداربودندوهیچ قومی یالشکری توان
جنگ باقوم بختیاری رادرخودنداشت
بزرگترین قوم ایرانی راگویندکه درشجاعت ودلیری درمیان اقوام ایرانی بی مثل ومانندهستند.
بختیاری یکی از ایل های لر است. سرزمین های محل سکونت آن ها :
۱ - استان چهار محال و بختیاری
۲ - استان خوزستان
۳ - بخش هایی از استان اصفهان
۴ - بخش هایی از استان لرستان
است.
ایل بختیاری به دو شاخه هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

بالاترین تقسیمات در ایل بختیاری باب است، لازم به ذکر است که باب از به هم پیوستن چند طایفه تشکیل می شود ولی طایفه های یک باب هیچ هم خونی با یکدیگر ندارند و در گذشته طایفه هایی را که در یک محل جغرافیایی سکونت داشتند باب یا بلوک می گفتند برای مثال: بهداروند ( بختیاروند ) باب یا دورکی باب یا موگویی باب یا محمود صالح ( ممصالح ) باب.

سنگ نگادها و الواح بهترین و معتبرترین شواهد هستند .
بختیاری ها ریشه ی عیلامی دارند .
نام بختیاری از امیر منصور بختیار شاه دیلمی گرفته شده. دیلمی ها ی کاسی نژاد پس از فتح بغداد ( توسط احمد معزالدوله دیلمی ) پایتخت خود از شیراز به بغداد منتقل کردند. از سایر اسامی دیلمی کاسیتی، لومار، سومار، مارگون، سیسخت، لیکی ( لیکک ) ، کاسیون، بویه، و. . .
جنگجویان صلیبی به دستور پاپ از تمام کشور های اروپایی جمع شدند و فلسطین را تصرف کردند کشورهای اسلامی نیز جنگجویان مسلمان را به شام فرستادند منطقه شام جزیی از کشور ایران و سلسله سلجوقیان بود اتابک زنگی ترکمن حاکم موصل به همراهی جمالدین اصفهانی وزیرش با اروپاییان جنگیدند بعد از او دو پسرش جانشین شدند صلاح الدین ایوبی لر تویسرکان با متحد کردن طوایف لر به شام رفت و توانست فلسطین را از جنگ صلیبی ها در بیاورد
...
[مشاهده متن کامل]

صلاح الدین ایوبی لر حاکم شام شد و رقیبان حکومتی خود را می کشت
شهاب الدین العمری نویسنده ی معاصر صلاح الدین ایوبی لر از قتل عام طوایف لر توسط حاکم ایوبی در کتاب خود یاد کرده است
طوایف لر به سوی رشته کوه زاگرس و وطن خود بازگشتند
ایل آسترکی از ایل حسنکی ایل بختیاروند لر مستقل شده
ایل حسنکی سر منشأ سلسله لر شبانکاره بود
ایل زلکی *سلکی * از ایل جلکی ایل لر حسنکی بختیاروند مستقل شده است
جلکان محل سکونت سلسله لر شبانکاره
مال امیر یکی از قلعه های لر شبانکاره
دژ ملکان ساسانی لر حسنکی
اتابکان لر بزرگ برادر لر شبانکاره بختیاری هستند
سردار گیلویه پسر مهرگان پسر روزبه لر ساسانی
استان کی گیلویه و بویراحمد
شهر دیلم بوشهر لرنشین
سلسله لر بویه دشمن آل زیار
ایل دشمن زیاری لر کی گیلویه
ایل دشمن زیاری ایل لر ممسنی *شول*
بختیار دیلمی جد اتابکان لر بزرگ و کوچک
او در شهر اهواز به دنیا آمد
کی لهراسب کیانی جد داریوش هخامنشی
لر::لهراسب
آریا من
کی لهراسب
گشتاسب
داریوش هخامنشی *بختیار. بخ دار*
تپه سیلک ( si lek ) از آثار تمدن قوم لر بختیاری است
شهر لرنشین کاشان
در روستاهای اطراف کاشان هنوز شلوار دبیت و گیوه و کلاه خسروی لر بختیاری استفاده می کنند
خوانین ایل لر زلکی بختیاری از دوران صفوی حاکم بر اراک و کمره و کاشان بودند
م
مردان شهر ابیانه کاشان هنوز شلوار دبیت و گیوه و کلاه خسروی لر بختیاری استفاده می کنند
روستای آسترکی شهر جوشقان کاشان
علی خان بختیاری حاکم کاشان قلعه گوگد را به عنوان مهریه به همسر خود بخشید.
مردم طالش نژاد خود را از نسل گشتاسب پسر لهراسب کیانی می دانند
زبان طالشی و گیلانی با زبان لری اشتراکات فراوانی دارد

درود. . . بنظرمیرسد واژه بختیاری با بخت یار بودن قوم هخامنشی که هم ساکن انزان یا ایذه کنونی بوده اند و هم در گفته های شاهان هخامنشی که گفته اند من بخت یار بوده ام که اهورامزدا به من توجه خاص داشته و پیروزشدم
...
[مشاهده متن کامل]
منافات نداشته باشد وپیروزی های مکرر این قوم پرقدرت نزد دیگر اقوام انزمان بسیارچشمگیر بوده ومیگفتند این قوم بخت یاراست و هرگونه حمله ی احتمالی محکوم به شکست بوده وچنین در اذهان تداعی و تکرارشد که این قوم بخت یارند و بخت یار که بنظر میرسد درطول ایام ممتددوکلمه ی بخت و یار ترکیب و واژه ی ترکیبی بختیارراخلق نموده است و بااضافه شدن ئ در آخر واژه بختیاری رو منتسب به این قوم فرهیخته و پرقدرت و فهیم وبااصالتی به درازای تاریخ شده است. . واین نوشتاربنده شاید نزدیک به درست و یا کاملا غاط باشدولی قابل تامل و ارزش اندیشیدن به آن را داشته باشد . . . با سپاس از همه بویژه فرهیختگان ادب که چنین موضوعات تاریخی ایلی رو پیگیرمیباشند

یه کم فکر کنید کورش بزرگ از قوم پارس کجا به دنیا اومد ؟
انشان ( ایذه کنونی )
شهر ایذه الان جز قوم بختیاری قوم دیگری نداره
تنها بیگانگان عرب و بعد انگلیس به تفرقه مردم ایران زمین و حتی انکار ایرانی بودن ماها پرداختند جوری که متاسفانه هستن کسایی که حاظر به افتخار اسم اعراب رو شون باشه ولی کوروش انکار کنند لرها ریشه از آریایی و کلا زاگرس نشین بودن یکم بیشتر مطالعه کنید
اگرایران درخودنداشتی بختیاری
چه کس درتومیکردمرزداری
چوبیشه تهی گشت زه نره شیر
شغالان درایندبه بیشه دلیر
یک بختیاری به روی صدهزار های های
زنده وجاودان تمام بختیاریای باغیرت
عرض سلام و ادب،
من با افتخار، از ایل و قوم بختیاری هستم که پدران . و پدر بزرگان من در پنجم شمسی به تهران مهاجرت کردند، زادگاه اصلی خانواده ما جنوب استان مرکزی شهر شازند، هندودر و نزدیک به شهر درود از شهرهای استان لرستان می باشد. . مهمترین ویژگی بختیاری ها، صداقت در گفتار و عمل می باشد. ترکیبی از قوم و نژاد آریایی و دین اسلام. یعنی ترکیبی از پاکی، صداقت، نجابت و ملتزم به دین مبین اسلام.
...
[مشاهده متن کامل]

بختیاری =سپیدبختی , . همیاری یک رنگی ومعنی چندین معنی دیگر
بختیاری همانطور که از لباسش پیداست چوغا رگهای سپید وسیاه نماد این است که سپیدی برسیاهی غلبه میکند
چه گویم زشیرمردانی این چنیین
که از نام نیکشان بلرزد زمین
...
[مشاهده متن کامل]

موزایل وتبار بختیارم
پلنگ زرده و کهنه مناروم
هزار سالیه که به کوه ساروم
همش با دشمنو جنگ بیده کاروم
به یاد بزرگ مرد ایل بزرگ خواجه دستگرد آ صفر خان حاجیوند دستگردی که یکی از بزرگان و خوانین طایفه خواجه دستگردی بوده اند
محل زندگی دره تخت . گرجی جاپلق یارعلی دورود لرستان ب

بختیاری=وقت یاری = بخت یوری =وخت یوری
وقتی یه پانکرد رو میذارین نویسنده اقوام دیگر باشه همینه دیگه نام بختیاری کردی میخونه و لرستان کرد لر لره کرد هم کرده این دو هیچوقت بهم مربوط نبودن از پانکرد های عزیز و ضد میهن میخوام که اینقدر خودشون رو به لرهای لرستان و لرهای بختیاری و بویری نچسبونن
ایل بخیتاری به دو دسته بزرگ هفت لنگ و چهارلنگ تقسیم می گردد که محلیان هرکدام را خود "ایل" می نامند. اگر هر کدام از اینها را ایل جداگانه ای بدانیم هر کدام از آنها به چند طایفه بزرگ تقسیم می گردند و سپس هر طایفه خود به تیره های متعدد، هر تیره به چند "تش " و هر تش به چند "کربو" و هر کربو به چند خانوار تقسیم می گردد. ایل – طایفه ( باب ) – تیره – تش – کربو ( اولاد ) – خانوار
...
[مشاهده متن کامل]

هفت لنگ شامل چهار باب دورکی، دینارانی، بابادی و بهداروند است.
دورکی خود به شعب زراسوند، اسیوند، موری، قند علی، بابااحمدی، عرب، آسترکی تقسیم می شود.
دینارانی خود به شعب اورک، و طوایفی که در مال امیر سکنا دارند، تقسیم می شود.
بابادی خود به شعب عالی انور، عکاشه، راکی، کله، ململی تقسیم می شود.
بهاروند خود به شعب بختیاروند، عالی جمالی، جانکی سردسیر تقسیم می شود.
طایفه دینارانی یکی از چهار باب هفت لنگ بختیاری است. گرمسیر طایفه دینارونی باب در شهرستان ایذه و بخشهای تابع آن می باشد و سردسیرشان در دینارون و کوه سفید است. که شامل طایفه های زیر می باشد:
اورک، شالو ، سهید ، گورویی ، سرقلی ، بویری ، نوروزی ، سادات سلطان ابراهیم ، عالی محمودی
طایفه اورک شامل طوایف زیر است:
چهار بنیچه - جلالی - علی صاد - شیران - خواجه - لندی - سادات موسوی - غریبی - سادات حسینی - شهپیری - آل داوودی - گل بامکی - خدابخشی - زندی - قلعه سردی - موزرمی - کیشخالی - عرب - اولاد حاج علی - ممسنی - غلام - ورناصری - گوزلکی - اورک شالو - لجم اورک - هلوسعد ( تیره های لجم اورک بشرح زیر:آر احمدی - سخندری - کری - گپی - جیره - درویش ممون - ) بندونی باب ( تیره های بندونی باب: رفنی - بوگری - بنی سر تنگی - سوتکی - سراوکی - بنی مسن - شیاسی - - قائدان شیاسی - قنبری - شیران. )
مردم طایفه اورک بیشتر در شهرهای ایذه، دهدز، اردل، اهواز، بوشهر، اصفهان و شهرهایش مثل لنجان و شاهین شهر و . . . زندگی می کنند.
طایفه نوروزی شامل تیره های: بامیروند - کمالوند - یارعلی وند - ابراهیم وند - خورشید وند - غلام وند
طایفه اورک یکی از طوایف دینارونی و یکی از بزرگترین طوایف بختیاری چه از نظر تاریخی و ایلیاتی و همینطور از نظر جمعیت و وسعت اراضی ایل است. نیمی از آنها در خوزستان و نیمی در چهار محال زندگی می کنند.
این طایفه در طول تاریخ شامل خان ها و کلانتران زیادی بوده و مردمان مهمان نوازی دارد. طایفه اورک شامل طوایف زیر است:
چهار بنیچه - جلالی - علی صاد - شیران - خواجه - لندی - سادات موسوی - غریبی - سادات حسینی - شهپیری - آل داوودی - گل بامکی - خدابخشی - زندی - قلعه سردی - موزرمی - کیشخالی - عرب - اولاد حاج علی - ممسنی - غلام - ورناصری - گوزلکی - اورک شالو - لجم اورک ( تیره های لجم اورک بشرح زیر: اسیوند ( محمودی بردزردی ) آر احمدی - سخندری - کری - گپی - جیره - درویش ممون - ) بندونی باب ( تیره های بندونی باب:رفنی - بوگری - بنی سر تنگی - سوتکی - سراوکی - بنی مسن - شیاسی - هلوسعد - قائدان شیاسی - قنبری - شیران. )
مردم طایفه اورک بیشتر در شهرهای ایذه، دهدز، مسجدسلیمان، اردل، اهواز، بوشهر، اصفهان و شهرهایش مثل لنجان و شاهین شهر، مینادشت و . . . زندگی می کنند.
طایفه اورک در نزد مردم به اورک ۲۴ تیره مشهور است.
تیره هایی بنام اورک در طایفه بهداروند و جود دارد که قبلا خانواد ه هایی از طایفه اورک بوده اند اما بدلیلی کوچ کرده اند و در کنار طایفه بهداروند زندگی کرده اند و اکنون جزو یکی از تیره های بهداروند محسوب می شوند. همینطور هم چند خانوار از طایفه اورک به کنار طایفه ممصالح چهارلنگ رفتند و اکنون جزو آن طایفه مسوب می شوند. اما اصلیتشان جزو طایفه اورک ۲۴ تیره بوده. و همچنین بعضی از خانواده ها و تیره های این طایفه از طوایف دیگر بختیاری بوده اند که بخاطر دلایل مختلف مانند نزاع ایلی و. . . به درون این طایفه آمده اند و جزو اورک محسوب می شوند اما هنوز هم بع از چند سال بعضی از آنها به طایفه اصلی شان آمد و رفت نیز دارند و فامیل های خود در طایفه قبلی را می شناسند. که این کوچ کردن در میان بختیاری ها بسیار زیاد بوده ( بخاطر منازعات فراوان ایلی ) و امری است طبیعی.
بابادی یکی از ۴ طایفه بزرگ هفت لنگ بختیاری که دارای زیر شاخه های بابادی عالی انوری، آرپناهی، عکاشه، گله، پبدنی، احمد محمدی، راکی، شهنی، نصیر، ململی و ایل گمار تشکیل شده که محل سکونت اصلی آنها در کوهرنگ بختیاری، مسجد سلیمان، ایذه، اردل، لالی و شوشتر می باشد.
ریاست طایفه بابادی به عهده مهدی خان بابادی فرزند بزرگ تقی خان بوده است.
بابادی ها نیز مانند سایر بختیاری ها به ییلاق و قشلاق ( سردسیر و گرمسیر ) کوچ می کردند. ییلاق شان در استان چهار محال بختیاری شامل پردنجان، گوجان و شهرستان کوهرنگ است. ریاست این مکان ها را نیز مهدی خان بر عهده داشت. قشلاقشان در استان خوزستان شامل مهدی آباد، تراز؛ دشت ده، قلعه میدان، جاستون شه، کالک شوران؛دره بوری ؛ در حومه شهرستان لالی می باشند. منطقه مهدی آباد را به نام ایشان نام نهاده اند.
در جریان اصلاحات ارضی در دوره محمدرضا شاه پهلوی اراضی گوجان و پردنجان را از خان ها گرفته و در بین رعیت ها تقسیم نمودند. این واقعه در زمان نوادگان مهدی خان اتفاق افتاد. شیرعلی خان دژی واقع در دشت ده بنام دز قلعه میدان ( استان خوزستان ) داشته اند که آثاری از آن به جا مانده و اکنون محل اقامت اولادمهری بابادی می باشد. شیرهای سنگی بر مزار مهدی خان و پدر او تقی خان در پردنجان به عنوان آثار باستانی ثبت شده اند. بعد از وفات مهدی خان فرزند بزرگش محمدکریم خان و نوه ایشان علیدوست خان زمامداری امور را بر عهده گرفتند در این دوران ایل آرپناهی از دادن مالیات به علیدوست خان سر پیچی نمودند و به دستور علیدوست خان ایل آرپناهی را غارت نمودند و بعد از مدتی فردی ناشناس از این ایل به صورت پنهانی وی را کشت و به دستور محمدک . . .

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٦٢)

بپرس