بایان

لغت نامه دهخدا

بایان. ( نف ) صفت فاعلی از بایستن. رجوع به بایا و رجوع به بایستن شود.

بایان. ( اِخ ) سیمین از خانان آق اردو در دشت قپچاق شرقی از خاندان اوردا ( 701 - 709 ). ( از معجم الانساب زامباور ج 2 ص 365 ).

بایان. ( اِخ ) دهی از دهستان لادیز بخش میرجاوه شهرستان زاهدان ، 32 هزارگزی باختری میرجاوه. سکنه آن 200 تن. محصول غلات ، ذرت ، پنبه ، لبنیات. ساکنان از طایفه ریگی. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8 ).

بایان. ( اِخ ) راهی است در نسف. ( از معجم البلدان ). نام جاده ای است در تنسیق که آن را بنام بایان خوانند. || محله معروفی است. ( از انساب سمعانی ).

فرهنگ فارسی

راهی است در نسف

دانشنامه عمومی

بایان روستایی در دهستان جون آباد بخش لادیز شهرستان میرجاوه استان سیستان و بلوچستان ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا ۲۰ نفر ( در ۵ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس بایان

بایان (اغوز). بایان ( به لاتین: Bayan ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان اغوز واقع شده است. بایان ۱۳۷۵ نفر جمعیت دارد.
عکس بایان (اغوز)عکس بایان (اغوز)

بایان (داش کسن). بایان ( به لاتین: Bayan، به ارمنی: Բանանց بانانتس ) یک منطقه مسکونی در جمهوری آذربایجان است که در شهرستان داش کسن واقع شده است. بایان ۲۰۴۷ نفر جمعیت دارد و پرجمعیت ترین بخش در این شهرستان پس از داش کسن است. [ ۱]
بانانتس در زبان ارمنی به معنی کارگاه یا کارخانه است.
عکس بایان (داش کسن)عکس بایان (داش کسن)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بایان. ( اِخ ) سیمین از خانان آق اردو در دشت قپچاق شرقی از خاندان اوردا ( 701 - 709 ) . ( از معجم الانساب زامباور ج 2 ص 365 ) .
بای به معنای جناب = برای مرد
بایان مونث جناب = برای زن

...
[مشاهده متن کامل]

بای در زبان های چینی و التاییک مثل ژاپنی و کره ای به وفور یافت میشود مثل تای؛
یون تای لی
آلتای
قوبلای
آلپاگای
چاغاتای
آتابای ، بورابای ، سویابای ، . . .
ویژه زبان شرقی

بی و بک ترکی هستند 😐
هوشنگ تو همان فرتاش و. . .
بای و بایان کلمات ترکی هستند و حتی ترجمه هم در فارسی ندارن
بَی و بَک واژگان پهلوی هستند. ( ان ) پسوند در زبانهای ایرانی است و نه مغولی.
بایان و خانم عنوان ترکی به زن یعنی والامقام
به معنی پاها. باز صورت دست ها و بایان و شکم و سر. ( هدایة المتعلمین فی طب ص 15 )
در زبان قزاقی نامی دخترانه است به معنای پایدار.

بپرس