باوند
/bAvand/
فرهنگ اسم ها
معنی: نام پسر شاپور اسپهبد طبرستان، ( اَعلام ) ) نام پسر شاپور اسپهبد طبرستان که نسبت خود را به کیوس برادر انوشیروان می رسانید، ) نام سلسله ای از امرای محلی مازندران ( آل باوند )، اصیل، خانوادةایی معروف از کردها کةدر شمال ایران حکومتی پایه نهادند ( نگارش کردی
برچسب ها: اسم، اسم با ب، اسم پسر، اسم دختر، اسم فارسی، اسم کردی
لغت نامه دهخدا
- آل باوند ؛ خاندان باوندی که ملوک مازندران بودند. و رجوع به آل باوند، و باوندیه و فهرست زامباور شود.
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
ص ۴۲۵ واژه نامه سه جلدی پاشنگ
باون = درخشان - ستوده شده -
باوند = دارای درخشانی و از اسپهبدان مازندران سر دومان باوندیان که در مازندران پادشاهی می کردند و نام کوهی. . . .
باون = درخشان - ستوده شده -
باوند = دارای درخشانی و از اسپهبدان مازندران سر دومان باوندیان که در مازندران پادشاهی می کردند و نام کوهی. . . .
باوند به مینه ی درخشان و ناباوند به چم تاریک می باشد. فرهنگ سه جلدی پاشنگ . واژه ی باوند
باوند : باوَند از اسپهبدان مازندران
دل قلب
پادشاه
با :صاحب
وند:صاحب
باوند:صاحبِ صاحب، ارباب، خدا
وند:صاحب
باوند:صاحبِ صاحب، ارباب، خدا