باغچه

/bAqCe/

مترادف باغچه: باغ کوچک، کاله، کرته

معنی انگلیسی:
little garden, flower-bed, flowerbed, parterre

لغت نامه دهخدا

باغچه. [ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) مصغر باغ. باغ کوچک. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( غیاث اللغات ). باغ خرد. ( شرفنامه منیری ): حدیقة لِفَّة؛ باغچه درهم پیچیده و انبوه درخت. ( منتهی الارب ). || قطعه زمینی دارای گل و درخت. باغ واقع در سرایها و خانه ها : خواجه بزرگ در این تعزیت بیامد و چشم سوی این باغچه کشید. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 345 ). نبایستی که ما به مصیبت آمده بودیمی تا حق این باغچه گزارده آمدی. ( همان کتاب 346 ).
در باغچه گل قصب چین
گردن زده زنگی رطب چین.
نظامی ( الحاقی ).
باغبانان بشب اززحمت بلبل چونند
که در ایام گل از باغچه غوغا نرود.
سعدی ( طیبات ).
هر کرا باغچه ای هست به بستان نرود
هر که مجموع نشسته ست پریشان نرود.
سعدی.
برخیز که باد صبح نوروز
در باغچه میکند گل افشان.
سعدی ( طیبات ).
تا هر کس که میخواهد از آن جویها بباغچه ها و بستانهاو حمامات و سایر مصلحتها از عمارات و غیر آن میبرد.( تاریخ قم ص 42 ).
|| هر کرتی از باغ بزرگ. ( ناظم الاطباء ). قسمت مجزا شده از زمین مشجر و با گل باغ. رجوع به باغچه بندی شود. || گلشن. گلزار. زمین مشتمل بر درختان میوه دار و گلها. ( فرهنگ شعوری ج 1 ص 192 ). || در اصطلاح اصفهانیان ، مبال. و رجوع به متوضاء شود. ( یادداشت مؤلف ).
- باغچه رفتن ؛ بمستراح رفتن.

باغچه. [ چ ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مهربان بخش کبودرآهنگ شهرستان همدان که در 50 هزارگزی شمال باختری قصبه کبودرآهنگ و 18 هزارگزی خاور شوسه همدان به بیجار در تپه ماهور واقع است. ناحیه ای است سردسیر دارای 688 تن سکنه و آب آن از قنات تأمین میشود. محصول عمده ٔآن غلات دیم و مختصری انگور و صیفی و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان آن قالیبافی و راهش مالرو است. در تابستان از طریق کمی قلعه و مخور میتوان اتومبیل برد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

باغچه. [ چ ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چهار بلوک بخش سیمینه رود شهرستان همدان که در 22 هزارگزی شمال خاور همدان و 9 هزارگزی خاور علی آباد جورقان واقع است. ناحیه ای است کوهستانی وسردسیر دارای 145 تن سکنه و آب آن از قنات و چشمه تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - باغ کوچک . ۲ - هر بخش از باغ بزرگ قطع. کوچک از زمین که در آن گلکاری کنند کرته کاله .
دهی از زنجان

فرهنگ معین

(چِ ) (امصغ . ) ۱ - باغ کوچک . ۲ - زمین کوچکی که در حیاط برای کاشتن گل و درخت و سبزی آماده کنند.

فرهنگ عمید

۱. باغ کوچک.
۲. قطعه زمینی که در آن گُل کاری کنند، کرته، کاله.

دانشنامه عمومی

باغچه (قره تاش). باغچه ( به ترکی استانبولی: Bahçe ) یک منطقهٔ مسکونی در ترکیه است که در قره تاش ( شهر ) واقع شده است. [ ۱] [ ۲]
عکس باغچه (قره تاش)

باغچه (ماه نشان). باغ دشت یک روستا در ایران است که در شهرستان ماه نشان استان زنجان واقع شده است. [ ۱] باغچه ۳۰۹ نفر جمعیت دارد.
عکس باغچه (ماه نشان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

bed (اسم)
فراش، کف، ته، بستر، رختخواب، باغچه، خوابگاه، طبقه

garden (اسم)
باغ میوه، باغ، باغچه، بوستان، فردوس

croft (اسم)
باغچه، مزرعه، زمین قابل کشت پیوسته بخانه

فارسی به عربی

حدیقة

پیشنهاد کاربران

به امین
۱. ۱۵درصد محصولات باغی ایران در سال ۱۴۰۱ در استان های کرمان و فارس تولید شده. ( سهم دو استان آذربایجان روی هم ۲۰درصد است. )
۲. درسال ۱۳۸۶ پیش از آنکه خشکسالی ایران تشدید شود استان کرمان با ۱۷درصد استان فارس با ۱۳درصد و خراسان رضوی با ۸درصد بزرگترین تولیدکنندگان محصولات باغی در ایران بودند. عمده محصولات این استان ها خرما ( از جمله خرمای بمی که مرغوب ترین و شیرین ترین نژاد خرمای جهان است ) ، پسته و انار بوده و هست کمابیش.
...
[مشاهده متن کامل]

جالب است که شما افتخار خود را باغداری آذربایجانی میدانید! فعلا آنچه روشن است خشکیدن دریاچه ارومیه به خاطر این است که تو بیای اینجا به ما پز باغ سیب بدی!
۳. ایرانیان همیشه استاد سازگاری با کم آبی و معجزه آفرینی در سختی بوده اند و سازه های آبی ۲۵۰۰ساله شوشتر و هوش از سر هر بیننده ای میپراند و قنات ۲هزارساله زارچ که به طول نزدیک به ۸۰کیلومتر در دل کویر با ظرافت کنده شده و ده ها قنات دیگر مانند قصبه گناباد و. . . در چپ و راست ایران این اصالت را فریاد می زنند.
۴. باغ در فارسی میانه به شکل باگ و ریشه آن "بخش" و "بخت" است، باغ بخشی از زمین است که در آن کشت و کار میکنند. و چه پسوند تصغیر فارسی است که به شکل های - چه - ایزه یا - ژه در فارسی به کار رفته مانند تربچه پیازچه یا دوشیزه و پاکیزه ( بانوی پاکدامن ) یا مژه ( موی کوچک ) و نایژه ( انشعابات نای انسان )
هر یک از حالات مربوط به گویشی در چهارگوشه ایران است مثلا مردم استان فارس تربچه را تربزه تلفظ می کنند یا چه در گویش های محلی استان اصفهان رایج تر است ولی ریشه همه اینها یکیست و به - ایچگ در فارسی میانه باز می گردد.
۵. یونسکو یکی از مظاهر شکوه فرهنگی ایران را باغ های ایرانی ذکر کرده، ( ۹باغ ) بجز باغ عباس آباد مازندران همگی این باغ ها در استان های فارسی زبان هستند. دوتای آنها در خشک ترین استان ایران یعنی یزد قرار دارند که این اوج سازگاری با سختی در عین زیبایی و چشم نوازیست.
۶. از دیگر مظاهر آبادی در همین کویر سرو ۵۵۰۰ساله ابرکوه است که اهمیت معنوی و دینی دارد. این سرو پیرترین درخت در سراسر کشور ایران است و در نوشته های فارسی میانه به این درخت اشاره شده و زرتشتیان آن را زرتشت نسبت می دهند. دیگر درخت های کهنسال معروف ایران را می توانید با یک جست و جوی ساده در گوگل ببینید که بیشتر آنها سرو و چنار هستند و بیشتر انها در خراسان و کرمان و فارس هستند.
۷. واژه باغچه به شکل باهچه به ترکی استانبولی وارد و توسط دیکشنری دولتی ترکیه یکی از ۱۲۰۰وام واژه رایج فارسی در ترکی ذکر شده ولی بی گمان شما گوسفندتر از آن هستید که حرف چند دانشمند و متخصص واقعی را بپذیرید و باز هم به چرند نویسی در این سایت و لجن پراکنی و تفرقه افکنی میان اقوام ایرانی ادامه خواهید داد.
لینک به دیکشنری

منابع• https://sozluk.gov.tr/?ara=Bahçe
باغچه واژه ای فارسی و برگرفته از واژه �bāg� در فارسی میانه و پسوند کوچک کننده �چه� به معنای باغ کوچک می باشد .
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی باغچه از ریشه ی دو واژه ی باغ و چه فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

باغچهباغچهباغچهباغچهباغچهباغچه
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ی باغچه از ریشه ی دو واژه ی باغ و چه فارسی درست شده است
صورت فارسی میانه واژه، همان باغ و صورت فارسی باستان آن باگَ بوده است به معنی بخش یا تقسیم یا قطعه زمین زیر کشت.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع. حسین دوست، محمد فرهنگ ریشه شناسی زبان
واژه باغ
معادل ابجد 1003
تعداد حروف 3
تلفظ bāq
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: bāy]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی bAq
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
زبان های ترکی در چند مرحله بر زبان فارسی تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش سامانیان روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی غزنویان، سلجوقیان و پس از حملهٔ مغول، تعداد بیشتری وام واژهٔ ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی صفویان، که ترکمانان قزلباش در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و قاجاریان بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، احسن التواریخ ( ۲ جلد ) ، به تصحیح عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات ترکی و مغولی رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

باغچهباغچهباغچهباغچهباغچهباغچه
قابل توجه عده ای پانتورک گوش دراز که سعی در جعل هویت و فرهنگ دیگر مردمان را دارند و میگویند باغچه تورچی هست. بیایید اینم سایت اتیمولوژی ترکیه که نوشته ریشه فارسی دارد: 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
bah�e - Nişanyan S�zl�k. Fars�a bāġ�e باغچه “bah�e” s�zc�ğ�nden alıntıdır. Bu s�zc�k Fars�a bāġ باغ “1. kısmet, pay, �zel �retimi i�in k�yl�ye tahsis edilen toprak, 2. bah�e” s�zc�ğ�nden �a� ekiyle t�retilmiştir
...
[مشاهده متن کامل]

در جواب عده ای پانتورک گوش دراز که میگن باغچه ترکی هست. بفرمایید اینم سایت اتیمولوژی ترکیه : 👇🏻👇🏻
bah�e - Nişanyan S�zl�k. Fars�a bāġ�e باغچه “bah�e” s�zc�ğ�nden alıntıdır. Bu s�zc�k Fars�a bāġ باغ “1. kısmet, pay, �zel �retimi i�in k�yl�ye tahsis edilen toprak, 2. bah�e” s�zc�ğ�nden �a� ekiyle t�retilmiştir
...
[مشاهده متن کامل]

کرته مترادف باغچه و کاله است. . . البته به معنی پیراهن هم میتواند باشد
ضمنا پسوند" چه" هم فارسیه. اون پسوند "چی" هست که ترکیه. نه پسوند "چه"
باغ ترکی نیست و از ریشه باغلاماق نیست. " باغ"در پهلوی" باگ" بوده و اگر در ترکی هست باید بگم که از فارسی واردش شده.
باغچه ( باغچا ) ترکی است یعنی باغ کوچک. چا و چه در ترکی پسوندهای تصغیر هستند. برای مثال آلی و آلیچا ( آلچا ) که همان آلوچه است. بیزک و بیزکچه بیزک ( کوزه ) بیزکچه ( کوزه کوچک ) باغ هم ترکی است از فعل باغلاماق ( بستن ) چون اطراف باغها را به دلیل اینکه کسی وارد نشود می بستند و الان هم می بندند.
بستان چه . [ ب ُ چ ِ / چ َ ] ( اِ مصغر ) باغچه . باغ کوچک . بستان کوچک : در موسم بهار که دریا شود جهان بستانچه ٔ تو گردد همچون بهشت گنگ . سوزنی .
ریشه واژه پارسی
کوچک شده باغ=باغ چه=باغچه=باغ کوچک، بخشی از باغ
مانند آلو چه=آلوی کوچک
باغ=پارسی باگ در پارسی میانه

حدیقه الصغیر
The garden
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)