باش اچق

لغت نامه دهخدا

( باش آچق ) باش آچق. [ چ ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان آجرلو بخش مرکزی شهرستان مراغه که در 20 هزارگزی شمال خاوری شوسه میاندوآب به شاهین دژ واقع است. ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل و دارای 134 تن سکنه. آب آن از چشمه سار تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و نخود و کرچک و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی وراهش مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

( باش آچق ) دهی از مراغه

پیشنهاد کاربران

در کتاب سفرنامه ناصرالدین شاه به فرنگ در صفحه ۲۳۸ او نوشته:
"جمعیتی از طوایف و ملل مختلفه ایستاده بودند چرکس، لکزی، ارمنی، گرجی، مسلمان، داغستانی از اهل باش آچق فرنگی و غیره. این ممالک جزء باش آچق است یعنی سر برهنه واقعا هم اینطور است کل اهالی باش آچق سر برهنه هستند ابدا زن و مرد و بچه عادت ندارند کلاه سر بگذارند"
...
[مشاهده متن کامل]

باش آچق یا باش آچیق به زبان ترکی به معنی : سرباز ، کسی یا چیزی که سرش باز باشد به زنی که چادر و روسری بر سر نداشته باشد "باش آچق" یا "باشی آچق " می گویند . مثل اؤزی آچق " به معنی رو باز . البته در اینجا اسم خاص نام دهی است .

بپرس