بازشناسی فقه اجتماعی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] این مقاله در مورد بازشناسی فقه اجتماعی امام خمینی(رحمه الله علیه) است.
در حـوزه مـعـرفـت فقهی، از دو چشم انداز می توان شخصیت فقاهتی امام خمینی، رحمه الله علیه، را به تماشا ایستاد:۱. نوآوری در فرعها و نظریه های فقهی که ضرورت پویایی فقه است.۲. نـوآوری در گـونه نگاه و نگرش به مسألهفقه که بایستگی دگرگونی و کـامـل سـازی فـقه و در نتیجه برابر سازی و تراز آوردن فقه با تمامت دین است.کـاوش و بـررسـی در آثار فقهی و درنگ در تفکر و اندیشه فقاهتی امام، ایـن حقیقت را روشن می کند که در این اندیشه مبارک، به جز نوآوریهای اسـتـوار و ابـتـکار دیدگاههای در خور و بایسته در فقه، نگاه و نگرش نوینی در ساحت فقه احیا شده است.ایـن رهـیـافت در فقه امام، که در این نوشتار از آن با عنوان: جامعه نـگـری در فـقـه و یا فقه اجتماعی یاد خواهیم کرد، در حقیقت روشنگری گـسترشی است که امام در دید و نگاه فقهی پدیدآورده است. فرا رفتن از نـگـاه فـردی و فردگرایانه در فقه و همزمان، فرد و جامعه را در کنار هـم و پـیوسته به هم از چشم انداز فقه نگریستن و گزاره های اجتماعی، سـیـاسـی و حکومتی، که ماهیتی فرافردی دارند، با دید فقهی و اجتهادی کاویدن و آنها را بر بام فقه نشاندن.ایـن نـگـاه و ایـن حرکت مبارک، در این روزگار، از اندیشه بلند امام تـراوش کـرده و سـرچـشـمه گرفته و میوه های شیرین به بار آورده است.افـسوس که در حوزه و میان فقه پژوهان حوزوی این حرکت، با درنگ و ژرف کـاوی در خـور دنـبـال نـشده و نمی شود. البته بایسته های اجتماعی و نـیازهای دینی حکومت، پاره ای تلاشها را در این زمینه برانگیخته است، ولـی بـایسته است این سلوک فقهی مراحل تکاملی خود را از رهگذر نقدها و ارزیـابـیـهـای فـکری و نظری و گذر از مرحله آزمون و خطای تجربی و عـمـلی، الگوی محیط بر فقه درآید و با پیروی از آن، معرفت فقهی ژرفا و غنای شایسته را در مسألهاجتماعی باز یابد.
در تـاریخ اندیشه فقه شیعی
در تـاریخ اندیشه فقه شیعی، کوشش فقیهان و نگاه ایشان به مسأله فقهی بـیـش تـر به فرد مسلمان دوخته بوده است، تا جامعه اسلامی، اینان تلاش ورزیـده انـد، تـا رستاد، وظیفه ها و کارهایی که کسان در زندگی شخصی خـود در بـرابـر دیـن دارند، از متون و منابع دین باز شناسند و برای پـیـروی و عـمل در اختیار مومنان و دینداران قرار دهند. در پژوهشهای فـقـهـی، هـویـت جمعی و اجتماعی انسان و این که او در عین فرد بودن، عـضـوی از جـامـعه است، چندان مورد توجه نبود. در تمام این دورانها، فـقـه بـه گونه ای نگارش و سامان یافته است. که برای حفظ دینداری تک تـک افـراد راهـگشایی دارد، نه برای دینی کردن پیوندها و پیوستگیهای اجتماعی و برابرسازی رفتارهای جمعی با شریعت اسلام.فـقـه گـردآوری شـده ای کـه امـام مـیراث دار آن بود، با همه ژرفا و سـرشـاری، در بـخش احکام فردی و عبادی، رهنمودهای اجتماعی سازوار با زمـان کـم رنـگ مـانـده بود و در نگرش اجتماعی دچار کاستی بود. امام بـرای آن کـه ایـن کـاسـتـی را بنمایاند، دستاورد فقهی مجتهدان برای دیـنـداران را، که همانا رساله های عملیه است، در مقایسه ای محتوایی بـا آمـوزه هـا و رهنمودهای قرآن و حدیث قرار می دهد و وجدان فقهی و علمی حوزه را به داوری می خواند:(قرآن و کـتـابـهـای حدیث، که منابع احکام و دستورات اسلامی است، با رسـالـه هـای عـملیه، که توسط مجتهدین عصر و مراجع نوشته می شود، از لـحاظ جامعیت و اثری که در زندگانی اجتماعی می تواند داشته باشد، به کلی تفاوت دارد.نـسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن، از نسبت صد به یک هم بیش تر اسـت. از یـک دوره کتاب حدیث، که حدود ۵۰ کتاب است و همه احکام اسلام را در بـردارد، سـه چهار کتاب مربوط به عبادات و وظایف انسان نسبت بـه پروردگار است؛ مقداری از احکام هم مربوط به اخلاقیات است؛ بقیه هـمـه مـربـوط به اجتماعیات، اقتصادیات، حقوق و سیاست و تدبیر جامعه است.)
در میان فقیهان
در میان فقیهان روزگار ما، شماری مانند: محمد جواد مغنیه و شهید سید محمد باقر صدر، بیش تر از دیگران به این کاستی توجه داشته اند. بـرای نمونه، شهید صدر می گوید: حرکت اجتهاد باید به سوی دو هدف پیش بـرود: یـکـی بـرابـرسازی رفتار مومنان با دین در عرصه زندگی فردی و دیگر برابرسازی در عرصه زندگی جمعی سپس می افزاید:((حـرکـت اجتهاد) در مسیر تاریخی خود، که در دامن تشیع زیسته، بیش تـریـن هدف خود را همان عرصه نخستین قرار می دهد و بس. مجتهد در ذهن خـود چهره فرد مسلمانی را مجسم می نماید که می خواهد در زندگی روش و رفـتـار خـود را بـر نظریه اسلام منطبق گرداند، نه این که چهره جامعه مـسـلمانی را مجسم نماید که می خواهد زندگی و روابط خود را بر بنیاد اسلام پرورش دهد.) به هر روی، این رویداد و آنچه بوده و هست را نمی توان نادیده انگاشت کـه در تـلاشـهـای فقهی پیشین و حتی در امروز، در بسیاری از شاخه ها، فـهـم احکام فردی، هدف اصلی بوده و هست؛ از این روی نگرش اجتماعی به نصوص دینی و ارأه رهنمود برای جامعه کم تر دیده می شود.از ایـن چشم انداز کلی و تاریخی وقتی اندیشه ها و آثار فقهی امام را در مـیـان سـالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۶۸ هجری شمسی می نگریم و دگرگونی که در ایـن سـالـهـا در حـوزه فـقه پدید آمده و هم اینک شاهد آن هستیم، به درسـتـی می توان بزرگ ترین ویژگی امام را در عرصه فقه و فقاهت شیعی، زنـده کـردن و بـه میدان آوردن بعد اجتماعی فقه در کنار بعد فردی آن دانـست. اهمیت این حرکت در فقه آن است که بسان حرکت دیگر فقیهان، در شـخـص فـقـیه که همانا امام باشد، نماند و شهربند اندیشه ایشان نشد، بـلکه به زودی گذر کرد و در حوزه فقه پژوهی سایه گسترد. این به برکت کـامیابی ایشان بود در بنیان گذاردن حکومت اسلامی بر شالوده فقه ناب. فـقه پژوهان وقتی این نیاز را دریافتند، دست به کار شدند که در سایه سار روش ترازمند امام ره پویند.ایـن نـیاز و تلاش و پویش، سبب شد که امام موفق شود حرکت فقهی خود را بـه سـنتی فراگیر دگر کند که در آن تمام زوایا و آموزه های شریعت به سـاحت فقه فرا خوانده شوند و اجتهاد دینی در دو مسیر و برای دستیابی به دو هدف: فردسازی و جامعه سازی، به جریان افتد و پایدار گردد.
فرق دو نگاه در فقه
...

پیشنهاد کاربران

بپرس