ریبرندینگ یا بازسازی برند ( به انگلیسی: Rebranding ) یک راهبرد بازاریابی است که در آن یک نام، اصطلاح، نماد، طرح، مفهوم یا ترکیبی از آنها برای یک برند تثبیت شده با هدف ایجاد هویت جدید و متمایز در ذهن مصرف کنندگان، سرمایه گذاران، رقبا و سایر ذینفعان ایجاد می شود. [ ۱] اغلب، این شامل تغییرات اساسی در لوگو، نام، نام های قانونی، تصویر، استراتژی بازاریابی و مضامین تبلیغاتی یک برند است. چنین تغییراتی معمولاً با هدف تغییر موقعیت نام تجاری/شرکت، گهگاه برای فاصله گرفتن از مفاهیم منفی برند پیشین، یا حرکت دادن برند به بازار بالا انجام می شود. آنها همچنین ممکن است پیام جدیدی را که هیئت مدیره جدید مایل به برقراری ارتباط است، ارسال کنند.
تغییر نام تجاری را می توان برای محصولات جدید، محصولات بالغ یا حتی محصولاتی که هنوز در حال توسعه هستند اعمال کرد. این فرایند می تواند از طریق تغییر در استراتژی بازاریابی یا در موقعیت های مختلف دیگر مانند تجدید ساختار شرکت، ورشکستگی اتحادیه ها یا ورشکستگی رخ دهد. تغییر نام تجاری همچنین می تواند به تغییر در یک شرکت یا برند شرکتی اشاره داشته باشد که ممکن است چندین برند فرعی برای محصولات یا شرکت ها داشته باشد.
تغییر نام تجاری در آغاز هزاره به یک مد تبدیل شد و برخی از شرکت ها چندین بار نام تجاری خود را تغییر دادند. تغییر نام فیلیپ موریس به آلتریا برای کمک به این شرکت انجام شد تا تصویر منفی خود را از میان ببرد. دیگر برندسازی ها، مانند تلاش اداره پست بریتانیا برای تغییر نام تجاری خود به عنوان Consignia، چنان شکست خورده است که میلیون ها دلار دیگر باید برای بازگشت به نقطه اول هزینه می شد.
در مطالعه ای بر روی ۱۶۵ مورد تغییر نام تجاری، [ ۲] موزلک و لامبکین ( ۲۰۰۶ ) دریافتند که چه برندسازی دوباره از استراتژی شرکت ( مثلاً M& A ) پیروی کند یا استراتژی بازاریابی واقعی را تشکیل دهد ( تغییر شهرت شرکت ) ، هدف آن افزایش است. بازیابی، انتقال، و/یا ایجاد دوباره ارزش ویژه برند شرکت. [ ۳]
به گفته سینکلر ( ۱۹۹۹:۱۳ ) ، تجارت در سراسر جهان ارزش برندها را تصدیق می کند. به نظر می رسد که برندها در کنار مالکیت حق چاپ و علائم تجاری، نرم افزار رایانه و دانش تخصصی، اکنون در قلب ارزش نامشهودی هستند که سرمایه گذاران برای شرکت ها قائل هستند. » شرکت ها در قرن بیست و یکم ممکن است لازم بدانند که برند خود را از نظر ارتباط آن با مصرف کنندگان و بازار در حال تغییر نگاه کنند. پروژه های تغییر نام تجاری موفق می توانند برند را بهتر از پیش به ارمغان بیاورند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفتغییر نام تجاری را می توان برای محصولات جدید، محصولات بالغ یا حتی محصولاتی که هنوز در حال توسعه هستند اعمال کرد. این فرایند می تواند از طریق تغییر در استراتژی بازاریابی یا در موقعیت های مختلف دیگر مانند تجدید ساختار شرکت، ورشکستگی اتحادیه ها یا ورشکستگی رخ دهد. تغییر نام تجاری همچنین می تواند به تغییر در یک شرکت یا برند شرکتی اشاره داشته باشد که ممکن است چندین برند فرعی برای محصولات یا شرکت ها داشته باشد.
تغییر نام تجاری در آغاز هزاره به یک مد تبدیل شد و برخی از شرکت ها چندین بار نام تجاری خود را تغییر دادند. تغییر نام فیلیپ موریس به آلتریا برای کمک به این شرکت انجام شد تا تصویر منفی خود را از میان ببرد. دیگر برندسازی ها، مانند تلاش اداره پست بریتانیا برای تغییر نام تجاری خود به عنوان Consignia، چنان شکست خورده است که میلیون ها دلار دیگر باید برای بازگشت به نقطه اول هزینه می شد.
در مطالعه ای بر روی ۱۶۵ مورد تغییر نام تجاری، [ ۲] موزلک و لامبکین ( ۲۰۰۶ ) دریافتند که چه برندسازی دوباره از استراتژی شرکت ( مثلاً M& A ) پیروی کند یا استراتژی بازاریابی واقعی را تشکیل دهد ( تغییر شهرت شرکت ) ، هدف آن افزایش است. بازیابی، انتقال، و/یا ایجاد دوباره ارزش ویژه برند شرکت. [ ۳]
به گفته سینکلر ( ۱۹۹۹:۱۳ ) ، تجارت در سراسر جهان ارزش برندها را تصدیق می کند. به نظر می رسد که برندها در کنار مالکیت حق چاپ و علائم تجاری، نرم افزار رایانه و دانش تخصصی، اکنون در قلب ارزش نامشهودی هستند که سرمایه گذاران برای شرکت ها قائل هستند. » شرکت ها در قرن بیست و یکم ممکن است لازم بدانند که برند خود را از نظر ارتباط آن با مصرف کنندگان و بازار در حال تغییر نگاه کنند. پروژه های تغییر نام تجاری موفق می توانند برند را بهتر از پیش به ارمغان بیاورند.
wiki: بازسازی برند